جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ | 27 - 12 - 2024

Communist party of iran

با این فاجعه بیکاری چه باید کرد؟


بنا به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان و بر اساس آخرین آمار وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی رژیم اسلامی جمعیت بیکاران مطلق و ناامیدان از کار در کشور حدود ۵ میلیون نفر است. بر اساس همین گزارش جمعیت فعال کشور ۲۶ میلیون نفر هستند، ۲.۵ میلیون نفر بیکار مطلق وجود دارد یعنی یک ساعت کار در هفته هم ندارند. در جمعیت غیر فعال ۲.۵ میلیون نفر ناامید از یافتن شغل هستند و واقعا بیکارند یعنی دنبال شغل رفته‌اند، اما نتوانسته‌اند شغل پیدا کنند و دیگر متقاضی شغل نیستند و جزو نرخ مشارکت هم به حساب نمی‌آیند. این گزارش آماری می افزاید، نکته قابل توجه این است که ۲.۵ میلیون نفر نرخ بیکاران رسمی است اگر بخواهیم نرخ واقعی بیکاری را بگوییم نا امیدان از کار باید اضافه شوند که در آن صورت حدود ۵ میلیون بیکار در کشور وجود دارد. وضعیت اشتغال در استان‌های خوزستان، هرمزگان و سیستان و بلوچستان بحرانی است و تمرکز اشتغالزایی باید روی آن قرار گیرد. نرخ بیکاری در استان لرستان ۱۵.۲، چهارمحال بختیاری ۱۳، کرمانشاه ۱۴.۹ و کردستان ۱۴ درصد است و  این‌ها استان‌هایی هستن که نرخ بیکاری در آن‌ها از متوسط کشور بیش‌تر است. این آمارها در حالی انتشار می یابند که طبق تعریف مرکز آمار، «شاغل افراد ۱۵ ساله و بیشتری هستند که در طول هفته مرجع، طبق تعریف کار، حداقل یک ساعت کار کرده و یا بنا به دلایلی به طور موقت کارشان را ترک کرده باشند.» مرکز آمار در ادامه این تعریف «نوعی دیگر از شاغل را نیز معرفی کرده که حتی بدون مزد هم به آنها شاغل اطلاق می شود. افرادی که بدون دریافت مزد برای یکی از اعضای خانوار خود که با وی نسبت خویشاوندی دارند، کار می کنند (کارکنان فامیلی بدون مزد)». با مد نظر قرار دادن تعریف مرکز آمار از فرد شاغل روشن می شود که نرخ واقعی بیکاری در ایران بسیار بالا تر از ۵ میلیون نفر است.


این یک واقعیت آشکار است که روند روبه رشد و غیر قابل کنترل بیکاری در ایران، که آمار آن گاه تا ۸ میلیون ذکر شده، به یکی از اصلی ترین معضلات اجتماعی در ایران تبدیل شده است. بیکاری یعنی از بین بردن امنیت شغلی و ایجاد تفرقه در میان کارگران، یعنی سوق دادن خانواده های کارگری به زندگی کردن در زیر خط فقر و تحمیل مرگ تدریجیِ. بیکاری معضلی است که اختلالات روانی، افسردگی و خشم فروخفته پیامدهای بلافصل آن است. این تراژدی غم انگیز به اینجا ختم نمی شود، متلاشی شدن خانواده های کارگری، روی آوری به اعتیاد  و تن فروشی از سرناچاری و گاها خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی ادامه منطقی این روند است و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان طبقه کارگر و اقشار پایین جامعه می گیرد.


بیکاری از مصائبی است که زائیده سیستم سرمایه داری است. داشتن ارتش ذخیره بیکاران همیشه خوان نعمتی برای صاحبان سرمایه بوده است. این معضل در دوره بحرانی کنونی زیر سایه کرونا و با تداوم تحریم های بین المللی ابعاد سرسام آوری به خود گرفته و به صورت یک فاجعه در آمده است. جمهوری اسلامی بحران زده و دولتهای آشفته آن عامل تشدید این مصیبت بزرگ هستند. در چنین شرایطی مبارزه علیه پدیده شوم و ویرانگر بیکاری، و یافتن راه حلی برای مقابله با آن به یکی از معضلات فعالین جنبش کارگری در جامعه ایران تبدیل شده است. اعتراض و مبارزه علیه بیکاری در حالی صورت می گیرد که دولت حاکم بر ایران، وزارت کار و تعاون و دیگر نهادهای حکومتی نه تنها استراتژی اشتغال زایی ندارند، بلکه خود تشدید کننده بیکارسازی کارگران و گسترش بی سابقه پدیده بیکاری هستند. تداوم تعطیلی روزانه شمار زیادی از کارخانه ها و مراکز تولیدی بحران زده و اخراج دسته جمعی کارگران به بهانه ورشکستگی شاهد این ادعاست. دادن وعده حل مشکل بیکاری از جانب دولت ابراهیم رئیسی جلاد با اتکا به سپاه و یا بخش خصوصی و یا حل آن از طریق رفع تحریم های اقتصادی و عادی سازی مناسبات با دولت های غربی وعده هائی پوچ هستند. هدف از دادن این وعده در انتظار نگهداشتن کارگران و جلوگیری از روند رو به گسترش اعتراضات کارگری است در شرایطی که “خطر” برپائی خیزشهای توده ای خواب از چشمان سران رژیم ربوده است.


ترس رژیم از خیزشهای توده ای کارگران زمینه های عینی و واقعی دارد. اما برای اینکه این خیزشهای احتمالی به طور خود به خودی روی ندهد به تشکل و سازمان یافتگی نیاز دارد. این امر می تواند برای نمونه از مسیر برپائی جنبش علیه بیکاری متحقق شود. جنبشی که شرایط عینی آن آماده است و نیروی بالقوه و حی و حاضر آن نه تنها خیل میلیونی کارگران بیکار بلکه میلیون ها کارگر شاغل و خانواده های کارگری را نیز در بر می گیرد؛ جنبشی که به دلیل تداوم بحران اقتصادی و گسترش بیکارسازی ها، و خواست های مشترک می تواند  توده گیر و قدرتمند شود و حکومت را به چالش بکشد. وظیفه برپائی و سازماندهی این جنبش بر دوش فعالین و پیشروان جنبش کارگری و بویژه کارگران کمونیست قرار می گیرد. پیشبرد این مبارزات و ارتقاء آن تا سطح یک جنبش توده ای نیاز به برپایی سازمان و تشکلی دارد که به دخالت مستقیم و اراده جمعی کارگران متکی باشد. چنین تشکلی تنها بر بستر مبارزه علیه بیکاری می تواند توده ای شود. چنین تشکلی می تواند “شورای بیکاران” یا ” اتحادیه بیکاران” و یا هر شکل سازمانی مناسبی که خود کارگران آگاه در یک محله، منطقه و یا شهرستان تشخیص می دهند، باشد. تأمین بیمه بیکاری و سایر مزایا از جیب دولت و کارفرماها فقط می تواند محصول مبارزه کارگران و برپایی چنین جنبشی علیه بیکاری باشد.


سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: