شنبه ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ | 01 - 02 - 2025

Communist party of iran

با این سرکوب گری­ها، زنان عقب نمی نشینند


روز سه شنبه نهم فروردین ماه انبوهی از زنان علاقمند که  برای دیدن بازی تیم ملی فوتبال ایران در مرحله مقدماتی جام جهانی در مقابل تیم لبنان رفته بودند، پشت درهای استادیوم مشهد باقی ماندند. آنان  با یورش نیروهای امنیتی با استفاده از اسپری فلفل روبرو شدند و نتوانستند وارد استادیوم شوند. یکی از این زنان در حالیکه به سختی توان حرف زدن را داشت، گفت به دستور یک نفر جلوی ورود ما به استادیوم گرفته شد. هر چند که او اشاره ای به این یک نفر نکرد ولی معلوم بود که این یک نفر تنها میتواند “سید احمد علم الهدی” حاکم برگزیده رژیم در مشهد باشد. او بارها وبارها در هرفرصتی جوهر ضد زن جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشته است. علم الهدی از جمله در مورد حضور زنان در استادیوم ها گفته بود که «اما اگر بنا باشد در کنار اجرای برنامه ورزش قهرمانی یک عده دختر وپسر جمع شوند، یک عده دختر وزن هیجان پیدا کنند، کف بزنند، سوت بکشند، به هوا بپرند، این میشود ابتذال ». هر چند این هجویات رژیم اوج ابتذال است اما جالب اینکه سخنگوی فدراسیون فوتبال با همان بیشرمی نوع علم الهدی بدون اشاره به بکار بردن اسپری فلفل برای مقابله با زنان اعلام کرد که بلیط هائی که آنها خریده بودند جعلی بوده  وجاعلان بلیط مسبب اصلی بوده اند. فدراسیون فوتبال  بدون عذرخواهی از بابت ممنوعیت ورود زنان به استادیوم گفته است که فقط نه زن بلیط خریده بودند که پولشان باز گردانده خواهد شد. ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور جلاد هم لب به سخن گشوده و کتک کاری زنان را حواشی مسابقه فوتبال عنوان کرده و به وزیر کشورش دستور داده که ضایع شدن حقوق کسانی که را که بلیط داشته اند، بررسی کند.


فدراسیون بین‌المللی فوتبال، فیفا، در این باره گفته است که “این نهاد اخبار نگران‌کننده ای درباره عدم اجازه ورود به زنان برای تماشای بازی فوتبال بین تیم‌های ملی ایران و لبنان در مشهد را دریافت کرده است”. در این نامه فدراسیون بین‌المللی فوتبال به ورود زنان به استادیوم در ایران برای اولین بار بعد از ۴۰ سال در پاییز ۱۳۹۸ اشاره کرده و آن را “پیشرفتی تاریخی” دانسته که قابل بازگشت نیست .


رییس پیشین سازمان تربیت بدنی در مصاحبه با وبسایت دیده‌بان ایران گفته است: “چندین سال است که با دروغ به مسئولان فیفا قول می‌دهیم که زمینه حضور بانوان در استادیوم‌های فوتبال فراهم است، اما در عمل بر خلاف آن عمل می‌کنیم”. طبق ماده چهار سیاست های فیفا، هرگونه تبعیض علیه افراد به دلیل جنسیت «اکیدا ممنوع و مجازات آن تعلیق یا اخراج» است. زنان ایرانی مدتهاست که در این عرصه هم مبارزه کرده اند. از کمپین “روسری سفید» در سال ۱۳۸۴تا  ماجرای دردناک «دختر آبی» در سال ۹۸؛ دختری که از حکم قضایی شش ماه زندان برای بدحجابی و ورود به ورزشگاه آزادی به قدری خشمگین شده بود که خود سوزی کرد ودر بیمارستانی در تهران در گذشت. واقعیت این است که ورزش در ایران مثل همه حوزه های دیگر از حکومت وسیاست جدا نیست. ورزشکاران برای اینکه آزادانه به حرفه خود بپردازند، گاهی مجبورند کشور را ترک کنند. اما آنانی هم که به کار خود ادامه میدهند ناچارند خواسته های رژیم را برآوردکنند. نمایشهای تهوع آور مذهبی در ابتدا وانتهای بازیها تنها نمونه کوچکی از ادغام ورزش در حکومت مذهبی و سیاست است. اینجا هم بدون شک عرصه ای از مقاومت در مقابل دولت ارتجاع مذهبی است که باید شکل گرفته و  به یک جنبش اعتراضی فرا روید. اما برای لحظه ای هم نباید فراموش کرد که در این حوزه هم شلاق تبعیض جنسیتی بیرحمانه برتن زنان فرود میآید. از اینرو زنان باید مثل همه جنبشهای دیگر نقش پیشرو خود را در اعتراض علیه سیاستهای رژیم در حوزه ورزش نیز ایفا کنند.


بنا به خبری دیگر، ده‌ها تن از زنان دست اندرکار سینما در بیانیه‌ای با اعتراض به خشونت گسترده و سیستماتیک علیه زنان و نابرابری جنسیتی موجود در سینمای ایران، اعلام کردند: “هرگونه خشونت، آزار و باج‌گیری جنسی در محیط کار از نظر ما محکوم است و برای توقف آن خواستار عواقب قانونی جدی برای متخلفین هستیم “.


اینها تنها دونمونه از تبعیض وخشونت آشکار بر زنان است که به گونه ای در روز های گذشته راه به رسانه ها پیدا کردند. کافی است به بازار کار  نگاه کنیم، کافی است به کار بی اجر ومواجب خانگی نظر بیانداریم، کافی است به آمار قتل های ناموسی نگاه کنیم تابه یقین تمام بگوئیم که جمهوری اسلامی از هر آنچه که توان داشته برای به زنجیر کشاندن زنان فروگذار نکرده است . هر زمان هم که در ایام انتخابات ها از به اصطلاح پیگیری حقوق زنان از سوی مقامات رژیم سخنی به میان آمده، فقط جنبه تبلیغاتی داشته و فرصتی بوده است که در پس تبلیغات کر کننده،  تهاجم جدیدی را به زنان سازمان بدهند. در سال ۱۳۹۲ ایده تدوین یک طرح در مورد خشونت خانگی در میان بخشی از فعالین زن و تعدادی از وکلای دادگستری شکل گرفت. فارغ از اینکه این ایده در میان کدام بخش از فعالین در این عرصه و با کدام افقها ومحدودیتها طرح شد، ولی به هر حال واکنشی بود به یک معضل جانسوز اجتماعی که معمولا جامعه مردسالار به سادگی از کنار آن میگذرد. سالها جنگ و جدال بین سران حکومت در مورد این طرح شکل گرفت. از مقامات دولتی تا قوه قضائیه ازمراجع تقلید تا امامان جمعه ، از زنان مردسالار تکیه داده بر مسند نمایندگی مجلس رژیم،  نزدیک به هشت سال به رایزنی نشستند. ثمره این رایزنیها این بود که دفاتر حمایت از زنان خشونت دیده در قوه قضائیه که خود در زن ستیزی دست بالایی دارد تقویت گردد تا قوه قضائیه هم لزوم حمایت نیروهای انتظامی از زنان در برابر خشونت را یادآوری نماید. با این وصف نباید تعجب کرد که همه روزه آمار خشونت بر زنان بالا میرود ویا اینکه مرد قاتل بیشرمانه به خود اجازه میدهد سر بریده زن را به دست گرفته ودر خیابانها بچرخاند.


اما واقعیت این است که زنان مدتهاست عزم کرده اند که در مقابل تبعیض جنسیتی و فرودستی نهادینه شده و خشونت و زن ستیزی سر تسلیم فرود نیآورند. زنان با حضو شکوهمند خود در پیشاپیش اعتصابات و مبارزات سراسری معلمان و با زنشستگان، با حضور در صف مقدم خیزش های توده ای با پیوستن به مقاومت کارگران اعتصابی موقعیت جنبش زنان در مبارزه برای رهائی از چنگ آپارتید جنسی را وارد مرحله نوینی کرده اند. باید تلاش کرد که خواسته ها و مطالبات زنان علیه تبعیض جنسیتی به صدر مطالبات جنبش کارگری و مطالبات معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر بیایند.


سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

اشتراک در شبکه های اجتماعی: