بازتولید راست در کومهله، واقعیت تلخ یک روند در جامعهی طبقاتی
شنبه ۳۰ بهمن ۱۴۰۰
عباس منصوران
«پس از جدا شدنمان از حزب کمونیست ایران و بازسازی کومهله، پروسه بازنگری ایدئولوژیک و سیاسی ما ادامه و تعمیق پیدا کرد و طولی نکشید که نه فقط قواره و ساختار حزب کمونیست ایران، کارکرد سیاسی و نقش منفی آن در کردستان و بی نقشی آن در ایران بلکه ایدئولوژی کمونیسم را کنار گذاشتیم…
من بر آن بودم که دیدگاههای مسموم کمونیسم کارگری در قبال مسئله ملی و جنبش کردستان را که به درون ما تزریق شده بود باید کاملاً پاکسازی کرد و بار دیگر به دیدگاه صحیح و شفاف کومهله در قبال مسئله کرد که در اسناد مصوب ثبت شده و سالها مبنای پراتیک و سیاست ما قرار گرفته بود، رجوع کرد… همچنین من در مقالاتم بسیاری از نگرشها و سیاستهای حزب کمونیست ایران را، از برنامه قدیمی آن گرفته تا سیاست آن در مورد شوراها و اتحادیهها و بسیاری دیگر، به نقد کشیدم… جنبش کرد جنبش خود ماست، هستی ماست، تاریخ ماست.“ ([i])
«پروسه بازنگری ایدٸولوژیك» و «کنار گذاشتن … پاکسازی ایدئولوژی کمونیسم» تنها کارزار آقای مهتدی نبود. او و یارانش، نقشهی خویش را با «پروسه بازنگری ایدئولوژیک» آغاز کردند و در کنار «شورای مدیریت گذار» و دیگر مرکز گرایان و امید «دولت -ملت» گزینهی سرمایهی جهانی در آینده پهلو گرفتند. آقای مهتدی و همراهان در سال ۲۰۰۰در حالیکه دمبدم از «افق سوسیالیسم» فریاد میزدند، تا سکونت در آستانهی کریدورهای دولتهای سرمایه سرانجام یافت.
ابراهیم علیزاده نیز اصالت تجربهگرایی (امپیریسم Empirism ) خود را پس از دورهی گذار، با نفی ضرورت فلسفه کمونیسم کلید زد. منطق و عقلانیت ابراهیم علیزاده برخلاف ادعاهای ایشان مبنی بر نفی ایدئولوژی، خود یک ایدئولوژی است. این ایدئولوژی که پراگماتیسم (مصلحت گرایی) اخیرترین نتیجهی آن است، از اصالت تجربه یا امپیریسم سده ۱۶میلادی ریشه میگیرد. ریشهی این ایدئولوژی از نگرشهای فیلسوفان لاادری یا (آگنوتیسیست) ایدهآلیستهای عینی، مانند فرانسیس بیکن ( Francis Bacon) دیوید هیوم ( David Hume) جان لاک (John Locke ) و همزمان با آنان از باورهای کشیش ایدآلیست ذهنی، جورج برکلی ( George Berkeley) سرچشمه میگیرد که در سده نوزدهم بهسان ارثیه به بنیانگزاران «پوزیتیویسم منطقی» (Logistik Positivism)مانند لودویگ ویتگنشتاین (Ludwig Wittgenstein) و برتراند راسل ( Bertrand Russell) رسید. بر مبنای اصالت تجربهباوری، برای آنان آنچه اصالت دارد که از بوتهی تجربه به دست آمده باشد. به بیان مارکس، با این ایدئولوژی یا «آگاهی کاذب» تبلیغ میکنند، مسایل اجتماعی نیز همانند علوم تجربی است که باید در عبور از آزمایشگاه تجربی مهر تایید بگیرند. این نگرش،دستاویزی میشود تا سوسیالیسم برای کارگران و جامعه، هرچند هم آرمانی نیک و زیبا باشد را دور از دسترس وانمود کنند. برهان این نگرش چنین است: از آنجا که سوسیالیسم از هیچ تجربهی اجتماعی عبور نکرده و اصالت آن به تجربه نیامده، از هیچ اصالتی برخوردار نیست!
بنابه ایدئولوژی یا اعتقاد دبیر اول پراگماتیست کومهلهی خودشان: «اما طیف لیبرال پشتیبانی بینالمللی، دولتها، تبلیغاتی، مالی، تدارکات… را دارند و در جامعه ای ایران طبقه در خود جامعه ایران طبقات اجتماعی ناراضی وجود دارند که دلخشویی از چپ، سوسیالیسم و جمهوری اسلامی ندارند.» و «نیروی اجتماعی واقعی هستند و میلیونها هم هستند. نیروی اجتماعی- طبقات متوسطه-«لیبرال»- با «پایگاه داخلی میلیونی». «چپ، که پشتیبانی بین المللی، مالی این حرفها را ندارد… تنها چیزی که دارد برنامه روشنی برای تغییر زندگی کارگر و… دارد.»
نفی و انکار طبقه کارگر و نیروها و گروهبندیهای سیاسی چپ و در برابر آن بزرگنمایی «طبقه متوسط» و بورژوازی، اگر یک جهان بینی و دیدگاه طبقاتی نیست، پس چیست؟!
ایدئولوژی پراگماتیستی ابراهیم علیزاده زیر پوشش نقد ایدئولوژی و علمگرایی، در برابر سوسیالیسم و انقلاب کارگری، از رفرمیسم، فدرالیسم دولتی نمونه اقلیم کردستان عراق را که به تجربه درآمده الگو میگیرد. برای این دیدگاه، دولتهای اقلیم تجربههای موفقی به شمار میآیند نه روژآوا با روند شوراگرایی و خودمدیریتی. مصلحت گرایان،نه با اصالت اولیه سدهی شانزدهیم بلکه با نگرش قومی شبه دولتهای منطقهای با فدرالیسم مرکز- پیرامونی و وعدههای پارلمانتاریستی دروغین دمکراسی سوسیال دمکراتها و دولت رفاه و کینزیسم ووو که همگی در برههای گذرا از اصالت تجربه برخوردار بودند را وعده میدهند. به تبلیغ ابراهیم علیزاده و معاونین، آنچه پذیرفتنی است همان دستآوردهایی است که تجربه شده و آنچه اصالت دارد که مادیت دارد، بقیه جز وعده و آرمانخواهی دور و رویاوارههایی بیش نیستند، زیرا که سوسیالیسم را نه دیده و تجربه کردهایم:
ایشان میگویند:
«دولتهای سرمایهداری در برابر این قرار خواهند گرفت، با دولتی کردن و کنترل اقتصاد سعی کنند سیاست کینزی و دولتهای رفاه و سوسیال دمکراتیک… و یکراه ممکن است این باشد، راه حل منیاردکینز! دولتها بیایندخودشان سرمایه گزاری کنند. از بیکاریها جلوگیری کنند.» با این پندار ضد دیالکتیکی، دولتگرایی و نفی دیالکتیک مبارزه طبقاتی و نافی انقلاب کارگری و ضد کشف مارکس در کاپیتال درباره قانون نیروی ذخیره و ارتش بیکاران که زاییدهی خودمناسبات سرمایهداری است که میافزاید… «زمینه و مجال برای جریانات رادیکال و چپ بازمیشود و فرصت سازماندهی و آگاهی بخشی به تودههای مردم و کسب امتیازات بیشتر و سرانجام فرصت برای تعرضات نهایی برای کل سیستم فراهمتر میشود.» ([ii])
پیرامون این سخنان و باور ابراهیم علیزاده، نیاز به هیچ توضیحی نیست، این نگرش، آشکارتر از آن است که نیازی به تحلیل طبقاتی و سیاسی داشته باشد. کارگران در خیابان،شبانه روز پاسخ چنین سخنانی را که از یک ایدئولوژی و جهان بینی طبقاتی بر میخیزد، میدهند. در اینجا از طبقه کارگر و نقش پیشاهنگی و ضرورت انقلاب کارگری و سوسیالیسم، نشانی نیست. باید منتظر آن «فرصت نهایی» ماند تا چند «امتیاز» کسب کنیم، بعد مراحلی طی کنیم تا دولت رفاه و نئوکینزی فرا رسد. حتی نیازی به آمدن دولت رفاه هم نیست، همین دولتهای موجود ابزار فرمانروایی سرمایهداری و بخش خصوصی و نئولیبرال، در برابر طبقه حاکم برآمده و اقتصاد را از چنگ بخش خصوصی بیرون آورده و با اقتصاد دولتی پاسخگوی نیازهای «مردم و جامعه» خواهند شد.
تنها همگرایان طیف رفرمیست، آنانی که هنوز نه به سبب ناتوانی در تحلیل طبقاتی، بلکه بر مبنای ماهیت طبقاتی سر به جیب برده، موضع نگرفتهاند و هردو بخش را کمونیست مینامند و آنانی که بهسبب کمبود اعتماد به خویش، هویت و اعتماد به نفس خود را در این رهبری دوراندیش تجسم میکند، هیچکس باور ندارد که این سخنان و بینش و تبلیغات دبیر اول کومهله و رهبری حزب کمونیست ایران در سال ۱۳۹۹ یعنی دو سال پیش از انشعاب ابراهیم علیزاده و همراهان، از سوی یکی از اعضا حزب کمونیست ایران و کومهله باشد! در همین سخنرانیها بود که ایشان اختلافات درون حزب و کومهله و «همهی سازمانهای سیاسی» را «نفوذسازمانهای اطلاعاتی و امنیتی حکومت اسلامی» خواند.
این بینش کسی است که بیش از۴۰ سال، دبیر اول کومهله و از رهبران حزب کمونیست ایران بوده است. وی همهگیری کرونا را اینگونه موجب ««سرعقل آمدن» حکومتهای سرمایهداری میخواند: «همین دولتها (حکومتها) و سرمایهداران بزرگ … پذیرفتند که این وضع نمیتواند روند زندگی باشد… بایستی تندرستی و سلامت در اولویت قرار گیرد… به شما قول میدهم که در ماهها، و یا یک ـ دو سال آینده به شیوهای اساسی سلامت انسان از حیطهی نفوذ سرمایه داری خصوصی بیرون میآید و دولت ها ناچار میشوند که خود کنترل این بخش حیاتی زندگی انسان را بهعهده بگیرند.»
این وعده یک نماینده رسمی پارلمان بریتانیا و یا سوسیال دمکرات آلمان نیست، این سخنان از یک ایدئولوژی، یعنی جهان بینی و نگرش سیاسی و اعتقاد یک سانتریست و گسسته از آخرین رشتههای سوسیالیسم برمیآید که سرانجام در یک بلوغ بازتولیدی، راه خود را میگیرد تا در توهم «طبقه متوسط» خود آنچنان سرگردان شود که همگرایان پیوسته به بورژوازی حتا او را به آخر صف، آدرس دهند.
کافی است به این بسنده شود که در سال ۲۰۲۰ میلادی شرکت آمازون (فروشگاه عظیم جهانی کامپیوتری) صدهزار کارگر به ۷۵۰ هزار کارگر خود بافزود و دارایی صاحب آن، جف بیزوس، ۱۷۷ میلیارد دلار افزایش یافت، ایلان ماسک چینی ۱۵۱ میلیارد دلار، برنار آرنو و خانواده ۱۵۰ میلیارد، بیل گیتس ۱۲۴میلیارد، مارک زاکربرگ ۹۷ میلیارد دلار، در سال ۱۴۰۰ بزرگترین سرمایهداران بخش خصوصی جهان معرفی شدند.
بنا به گزارش فوربس، «هر ۲۶ ساعت یک میلیاردر جدید سر برون میآورد و در سوی دیگر، نابرابری در هر چهار ثانیه، سبب مرگ یک نفر میشود. ده مرد ثروتمند جهان بیش از دو برابر ثروت خود را از ۷۰۰ میلیارد دلار به ۵/۱ (یک و نیم) تریلیون دلار رساندند – با نرخ ۱۵۰۰۰ دلار در ثانیه یا ۳/۱ میلیارد دلار (یک میلیارد و سیصدهزار) در روز – در درازای دو سال اول همهگیری (کرونا) درآمد دیگر ۹۹ درصد افراد جامعه کاهش یافت و بشریت به سقوط کشانیدند و بیش از ۱۶۰ میلیون نفر دیگر به اجبار به فقر نشانیده شدند.» گابریلا بوچر، مدیر اجرایی آکسفام اینترنشنال، اعلام کرد که «ده نفر از ثروتمندترین جهان بیش از ۱/۳ میلیارد (سه میلیارد و یکصدهزار) تن از مردم جهان ثروت دارند.» وی در این گزارش اعلام کرد که: «اگر این ده مرد، فردا ۹۹۹/۹۹ درصد از ثروت خود را از دست بدهند، باز هم از ۹۹ درصد کل مردم این سیاره ثروتمندتر خواهند بود». آنها اکنون شش برابر بیشتر از ۱/۳ میلیارد نفر (سه میلیارد و یکصدهزار) از فقیرترین ثروت دارند.([iii])
پرولتاریا، نیروی مادی فلسفه؛ فلسفه، نیروی معنوی پرولتاریا
انکار اصالت طبقاتی طبقه کارگر، و این فلسفه زدایی را زیر نام ایدئولوژی زدایی، علم گرایی و برافراشتن عکس دانشمندان فیزیک، اعلام زدودن کمونیسم و مارکس در کنگره۱۸ کومهلهی خودشان رقم خورد. ایدئولوژی زدایی، اسم رمز فلسفه زدایی بود- همان فلسفهای که مارکس آنرا نیروی معنوی طبقه کارگر و پرولتاریا را نیروی مادی آن فلسفه نام نهاده بود. زدودن این فلسفه،زیر نام ایدئولوژی زدایی و خلع سلاح طبقه کارگر از نیروی معنوی و دانش مبارزه طبقاتی خویش و خلع سلاح فلسفه از نیروی مادی، یعنی طبقه کارگر خویش همراه با پیشنهاد زدن عکس استیون هاوکینگ و انشتین در کنار عکسهای مارکس و انگلس، از سوی ابراهیم علیزاده در کنگره ۱۸ کومهله خودشان، یک پیام آشکار داشت: گذر از «پروسه بازنگری ایدئولوژیک» و گسست از پیوند با کمونیسم و کارگر و شورا و آرمانهای برابری طلبی بود و تسلیم برای فرود در ترمینال دیگر طبقات. ایشان برآن بودند که: «در جامعه طبقاتی، توازن به نفع طبقه کارگر نیست… از نظر تعداد، یعنی طبقه متوسط و طبقات بالا از نظر تعداد بیشتر هستند…»([iv]) و «بیاییم و بنشینیم و توافق کنیم که پروسهی واگذار کردن حاکمیت به مردم چگونه است …» این پروسه قیم مابانه (ولی) با برپایی یک «چراغ لایت» عبور و با زیر پا گذاردن کمونیسم مارکسی میگذشت. سخن از نقد ایدئولوژی که مارکس آنرا «آگاهی کاذب» نام نهاده بود، نبود. این گسست، وداع با سلاح نقدِ با سلاح و وداع با فلسفه بود. ایدئولوژی زدایی ترفند نخ نمایی بیش نبود.
حاکمیت سیاسی در کردستان و نیروهای مسلح پیشمرگ در آینده کردستان، دو موضوع استراتژیکی بودند که بار دیگر برای همگرایی با سازمانهای راست و قدرت طلب، به میان آورده میشدند. در این عزیمت، دبیر اول کومهله با همان سه دستیار دوم و مابقی خویش، موازین و برنامه و اهداف کمونیستی حزب و کومهله را بازدارندهی رویکرد خود میدانستند. دبیر اول کومهله، موقعیت را غنمیت میشمرد تا رو به جبههی کردستانی دلخواه خویش را اینگونه اعلام کند: «مسئلۀ دیگر، مسئلۀ حاکمیت است… بیاییم و بنشینیم و توافق کنیم که پروسهی واگذار کردن حاکمیت به مردم چگونه است و بر روی جزئیات آن به توافق برسیم.»
در اینجا سخن از وعدهی «واگذاری به مردم» است از سوی احزاب حاکم در کردستان پس از سرنگونی حکومت مرکزی یا گرفتن امتیاز در سازش با آن است و نه به شوراهای کارگران و تهی دستان شهر و روستا. ابراهیم علیزاده در اوج خیزشهای طبقاتی و سراسری از سال ۹۶ تا کنون، دانسته نامی از کارگران و تهی دستان نمیآورد و به واژهی «مردم» پای میفشارد. «مردم» مفهومی پوپولیستی و همه با همی است که دانسته برگزیده شده و بارها به سرابی خونین انجامیده و هیچ تداعی طبقاتی به دست نمیدهد، از همین روی احزاب پوپولیست و راست، در پرهیز از موضع گیری طبقاتی و انکار انقلاب کارگری و سوسیالیسم، همواره از «مردم» نام میبرند. ادبیات حزب توده سرشار است از «مردم» است. تودهایها، حتا نام نشریه «مردم» را برای ارگان سرشار از فریب خود به همین منظور به کار گرفتهاند. «واگذاری حاکمیت به مردم» از سوی والیان، پس از «توافق و پروسهی واگذاری» از سوی مرکز احزاب کردستانی است. تمامی اسناد موجود، اما نشاندهنده این واقعیت هستند که اختلافات سیاسی علیه حزب و مبانی سیاسی و استراتژیک آن متمرکز شده بودند. آنان، حزب و مبانی حزب و کومهلهی انقلابی را مانع نشر، پراتیک دیدگاههای سیاسی و فعالیتهای خود میدانستند. ابراهیم علیزاده و همراهان با مکانیزم کذایی «سانترالیسم دمکراتیک) با مصادره و در انحصار گرفتن اهرمهای اصلی سازمانی، از جمله رهبری کومهله، نمایندگیهای آن در خارج و در اقلیم کردستان عراق، کمیته خارج و نهادهای مالی و رسانهای حزب و کومهله، فرصت را مغتنم میدید و راه را هموار میشمردند تا همگرایان و آنانی که قرار است به «توافق» و به تقسیم قدرت بنشینند، به جمع کومهلهای و اردوگاهی بپیوندند تا اهداف مشترک را به سرانجام برسانند. ابراهیم علیزاده، در این فراخوان، به آنان نوید میدهد که ما تمام پتانسیل و کارآیی خود را برای در دست گرفتن اهرمهای سازمانی حزب کمونیست و کومهله به کار بردهایم. اینک حزب کمونیست و نیرویی که مانع اهداف شما باشد در میان نیست، در این «اکازیون» که تدارکات لوژیستیکی آن برای ورود شما مهیا شده است، شرکت کنید که راه ورود به آن را برایتان هموار کردهایم.
این فراخوان، نوای دیگری جز اتحاد با راست و گسست از کمونیسم سودای دیگری نداشت. هرچه بود، از نوع (ژانر) فراخوانهای رفقا جعفر شفیعیها و صدیق کمانگرها و هزاران رزمنده مسلح کومهله و حزبی نبود که مسلحانه و سازمانیافته با اهداف سوسیالیسم در برابر سرمایهداری و حاکمیت آن در ایران به مبارزه پرداختند، جان باختند، زخمی و بی پر و بال شدند و یا از مرگ و گلوله جان به در بردند. فراخوان ابراهیم علیزاده، برای پیوستن کمونیستها و فعالین جنبش کارگری- سوسیالیستی نبود.
ابراهیم علیزاده کومهله و پیشمرگانی را میخواست و پرورش میداد که از تبار آن کومهله و پیشمرگان کومهلهای که میشناسیم نباشند. دبیر دوم و دیگر رهبری وی، کسانی را که بهسان ارتش سرخ طبقه کارگر و سوسیالیسم بودند تصفیه، اخراج و تعلیق میکردند (نمونه زانیار بوکانیها)، و در شهرهای کردستان و ترکیه و یونان به خطر دستگیری و گرداب مرگ افکنده میشدند. او و دبیر دوم و مابقی همراهانشان مناسباتی را حاکم میساختند که هیچ سنخیتی با فرهنگ کومهله و پیشمرگان انقلابی و کمونیست نداشته باشند. و ما همچنان بر اتحاد و همزیستی و دیالوگ و تحکیم حزبیت و رعایت اصول و اساسنامهها و قرارها پای میفشردیم! ایشان تمام تلاش خود را به کار میبردند تا افرادی را زیر رهبری و در مناسبات لیبرالیستی خویش گردآورند و نه ساختار و شرایط و مناسبات شایسته و بایسته یک اردوگاه و رزمندهگان انقلابی. چنین نیرویی باید برای رزم در برابر سرمایهداری پرورش نمییافت، بلکه بیشتر دغدغهاش تومارنویسی، امضا و رای دادن و مهندسی شدن باشد. این نیروی جوان، بی آنکه برای شرکت در مناسبات انقلابی و یا یک عملیات ساده آموزش و پرورش داده شود و آگاهمندی لازم برای کاربرد سلاحی که در اختیار دارد داشته باشد و یا حتا از کمترین آموزش و پرورش سیاسی، نظامی و انقلابی برخوردار باشد، به امید پیوستن به کومهله و مبارزه طبقاتی به کومهله و حزب روی آورده بود. این نیرو میبایستی با تئوری و پراتیک انقلابی، آگاهی طبقاتی، آموزش دانش مبارزه طبقاتی، قدرت تحلیل، رفاقت ووو، مسلح میشد. چنین نیروی دارای پتاسنیل انقلابی، در مناسباتی بیگانه از اصول و آموزش انقلابی، از خرد جمعی و خودمدیریتی شورایی به دور میماند و در قاعدهی هرم و پیرو و مرید و مرادی فراتر نمیرود.
برای چنین رویکرد مهندسی شدهای، بنابراین افرادی را پیرو خویش میسازد تا در برابر کادرها، بنیانگزاران و فرماندهان نظامی دلیر حزب کمونیست و کومهله، پرخاشگر و تهییج پذیر و تهدیدگر باشند. آنان گویی همیشه گوش به فرمان، به دستور و اشارهی دبیر اول و دوم و مابقی آمادهاند تا پناهگاه و محل سکونت و زیست را در اردوگاه کومهله که هر بوتهی گل و دار و درخت و سرپناه آن، دسترنج همان اعضاء و کادرهای مقاوم کومهله و حزب هستند، بر روی صاحبان اشتراکی رهبران و کادرهای کمونیست حزب و کومهله ببندند. کیست که پارک و درختهای دست نشان رفیق ارزنده و صخرهوار،رفیق عثمان رمضانی را نشناسد و یا تلاشهای شبانهروزی رفیق زن ( ز) همرزم و همراه مهربان و شکیبای رفیق رئوف پرستار برای برپایی سالن ورزشی و مهد کودک و آموزشها را نداند و سازندگیهای این رفیق و برقراری امنیت و فرماندهی نظامی در درازای دهها سالهی رفقایی مانند رئوف پرستار، خسرو بوکانی، بارزان حسنپور، محمد نبوی، رحیم عزیرپور، حسن شمسی، عثمان رمضانی، حبیب سلطانی، مظفر پاکسرشت و همه کسانی که این روزهای سخت و تهدیدآور را در ارودگاه خودشان میگذرانند را نداند!
اینگونه است که ورود ۷ تن از رهبران و کادرها و فرماندهان حزب و کومهله برای پیوستن به رفقای خود در اردوگاه ، «تشنج زایی» خوانده میشود و با صدور اعلامیهای تشنج زا از سوی دبیرخانه ی ابراهیم علیزاده، به ترک اردوگاه فرمان و التیماتوم میدهند، فرمان خلع سلاح پیشمرگههایی که از آنان جدا میشوند و به کومهله میپیوندند و یا در صف حزب قرار دارند را صادر میکنند و برخلاف هر فرهنگ و اصول انسانی، رفقای دیرین و قهرمان و افزون بر ۵۰ سال همراه خود را همانند بیگانههایی خوفناک، زیر تهدید و خشونت رفتاری و کلامی، حتا از زیستن در سرپناههای آماده و بیش از یک وعده جیره غذایی و تسهیلات دارویی محروم میکنند. چرایی آن آشکار است. در اینجاست که فراخوان ابراهیم علیزاده به دیگران برای «ورود به کومهله که دیگر حزب کمونیست مانعاتان نیست» در عمل اینگونه غمبارانه به نمایش گذارده میشود.
این روند که امروزه به پایانهی غمبار خود رسیده، رویکرد دیگر طبقات و یا به بیان خود علیزاده، «طبقه متوسط» را برگزید و بر رفاقت و سوسیالیسم چشم فروبست و از کمونیسم گسست. از همین روی، به کمک تلسکوپ فضایی جیمز وِب با ۱۵ متر قطر عدسی نیز در هیچ یک از سخنان رهبری این گسست و همراهان، نمیتوان کوچکترین نام و نشانی از انقلاب کارگری، ضرورت سوسیالیسم، ضرورت و تلاش برای سازمانیابی بلوک پیشرو کارگری و کمونیستی یافت…
عباس منصوران
۱۹ بهمن ماه ۱۴۰۰
[i] – عبدالله مهتدی، «اختلافات ساختگی و واقعی آقای ابراهیم علیزاده»
http://komala.org/farsy/dreja.aspx? =hewal&jmare=1268&Jor=3
[ii] – ابراهیم علیزاده، ما و فعالین» گفتگوی تلویزیونی با فرهاد شعبانی به زبان کردی، «آخرین تحولات جهان، ایران و کردستان و هم چنین وظیفهی فعالین کومهله»، تلویزیون کومهله ۱۳خرداد ۱۳۹۹.
[iii] Ten richest men double their fortunes in pandemic while incomes of 99 percent of humanity fall | Oxfam International
[iv]– ابراهیم علیزاده، ۲۰۱۸ میلادی، کنفرانس سالانه تشکیلات آلمان حزب کمونیست ایران
https://www.youtube.com/watch?v=K2tjRz0niHA&fbclid