دوشنبه ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 28 - 04 - 2025

Communist party of iran

اول ماه مه؛ کیفرخواست پرولتاریا علیه نظم نوین سرمایه‌داری

در آستانه‌ی اول ماه مه، روز جهانی کارگر، طبقه کارگر نه در قامت تنها نیرویی معترض به فقر، نابرابری و بیکاری، بلکه به عنوان طبقه‌ای تاریخن با رسالتی انقلابی، کیفرخواست خود را علیه کل مناسبات نظام سرمایه‌داری جهانی صادر می کند. سرمایه ‌داری جهانی، امروز با عبور از مرزهای ملی و در هم‌آمیزی با تکنولوژی‌ های پیشرفته، وارد مرحله‌ای تازه ای از بهره‌کشی و سلطه شده است که آن را «چهارمین انقلاب صنعتی» می‌نامند. این انقلاب، با وعده‌ی پیشرفت و رفاه، در واقع تنها به خدمتگزار وفادار انباشت سرمایه و تشدید استثمار کارگران در سراسر جهان بدل شده است. در این میان، چهارمین انقلاب صنعتی نیز با چهره‌ای مدرن اما ماهیتی آشنا، بهره‌کشی را شدت بخشیده است. استفاده از فناوری‌های نوین مثل هوش مصنوعی، رباتیک و سیستم‌ های خودکار، نه برای رفاه و آسایش، بلکه برای کاهش هزینه‌ی تولید و اخراج نیروی کار و کنترل جامعه و اعتراضات مردمی به کار گرفته شده است.


در ایران، نهادهای امنیتی مانند وزارت اطلاعات و اطلاعات سپاه با بهره‌گیری از فناوری‌های نوین که محصول چهارمین انقلاب صنعتی و توسعه سرمایه‌ داری جهانی هستند، شبکه‌ای وسیع از کنترل اجتماعی را برای سرکوب جنبش‌های سیاسی و اجتماعی به کار گرفته‌اند؛ از شنود تماس‌ها و پیام‌های دیجیتال تا ردیابی فعالیت‌ها در شبکه‌های اجتماعی چون اینستاگرام و تلگرام، شناسایی معترضان از طریق دوربین‌های شهری و سیستم‌های پیشرفته‌ی تشخیص چهره، فناوری‌هایی که در اصل برای بهبود بهره‌وری تولید و خدمات ساخته شده بودند، اکنون در چارچوب مناسبات نظام سرمایه‌داری سرکوبگر جمهوری اسلامی به ابزار شناسایی، پیش‌بینی و سرکوب حرکت‌های اعتراضی تبدیل شده‌اند. سرمایه‌داری که تاریخن برای بقا و بازتولید خود، به کنترل شدید اجتماعی نیازمند است؛ از کنترل فیزیکی خیابان‌ها با دوربین‌های مدار بسته تا محاصره فضای مجازی، همه در قالب ساختارهای امنیتی، نظامی و پلیسی به کار گرفته می‌شوند و رژیم جمهوری اسلامی نیز همپا با این توسعه تکنولوژیک، ابزارهای سرکوب خود را به‌ روز و تقویت می‌کند.

در آستانه‌ی اول ماه مه، روز جهانی طبقه کارگر، امسال در شرایطی به استقبال این روز تاریخی می‌رویم که انفجار مرگبار اسکله رجایی در بندرعباس بار دیگر چهره‌ی کریه نظام سرمایه‌داری و بربریت نهفته در مناسبات استثماری را آشکار ساخت. ۹۹ درصد قربانیان حادثه بندرعباس، کارگران هستند. انسانهای زحمتکش، که برای امرار معاش خود و خانواده‌هایشان تن به کار طاقت‌ فرسا در شرایطی ناامن و غیرانسانی داده بودند. حوادث تلخ و مرگبار یکی پس از دیگری بر سر کارگران و مزدبگیران آوار می‌شود. سرمایه‌دارانی که سود و انباشت سرمایه را بر جان انسان‌ها ترجیح می‌دهند، همان‌هایی هستند که با همکاری دولت‌های بورژوایی، حداقل استانداردهای ایمنی را نادیده می‌گیرند و زندگی طبقه‌ی کارگر را قربانی سود بیشتر خود می‌کنند. انفجار اسکله رجایی، همانند ده‌ها و صدها جنایت آشکار و پنهان دیگر علیه کارگران در کارخانه‌ها، معادن، پروژه‌های ساختمانی، کشتی رانی و بنادر، نمونه‌ای از ماهیت ضدانسانی نظام سرمایه‌داری در ایران و در سراسر جهان است. نظامی که برای بقای خود نیازمند استثمار روزافزون نیروی کار است و در این راه، حتی ابتدایی‌ترین حق حیات کارگران را نیز پایمال می‌کند.


اول ماه مه، تنها روزی برای گرامیداشت کارگر نیست؛ این روز، اعلام جهانی کیفرخواست پرولتاریا است علیه نظامی که زندگی طبقه کارگر را به بردگی مزدی، فقر، بیکاری و تحمیل و تعمیق شکاف های طبقاتی کشانده است. امروز در آستانه‌ی اول ماه مه، کارگران و مزدبگیران ایران، در یکی از تیره‌ترین دوره‌های حیات خود به سر می‌برند؛ دوره‌ای که در آن، شکاف میان طبقات، سرعتی افسارگسیخته یافته و اکثریت جامعه زیر بار فشار کمرشکن گرانی، تورم روزانه ، ناامنی شغلی و بی ‌حقوقی، روزگار می‌گذرانند. در ایران امروز، خط فقر از ده‌ها میلیون تومان گذشته، اما حداقل دستمزد همچنان در پایین ‌ترین سطح ممکن نگه داشته شده است. سبد معیشتی کارگران روز به ‌روز کوچکتر و زندگی‌ شان بی‌ثبات‌ تر می‌شود. قیمت مسکن، مواد غذایی، دارو و خدمات اولیه به‌گونه‌ای افسارگسیخته افزایش یافته، که دیگر نه فقط کارگران بخش های مختلف صنعتی، بلکه دیگر بخش های کارگری ازجمله: معلمان، پرستاران، بازنشستگان و کارمندان رده های پایین ادارات نیز عملن به طبقه ‌ی فقیر جامعه پرتاب شده‌اند. رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی در هم پیوندی و همگام در راستای یک سیاست با دولت و طبقه سرمایه داری ایران، با خصوصی‌سازی‌های گسترده، فروش منابع عمومی، و حذف یارانه‌ها، جنگی همه‌ جانبه علیه طبقه کارگر به راه انداخته است.

واقعیت اینست در برابر این ساختار فرساینده و نابرابر سرمایه‌داری، کارگران ساکت نمانده‌اند. اعتصابات پی ‌در ‌پی کارگران پروژه‌ای نفت و گاز، اعتراضات بازنشستگان، معلمان، پرستاران، کارگران فولاد و هفت‌تپه، همه نشانه‌ی این حقیقت‌اند که طبقه کارگر ایران زنده و مقاوم مانده است. سرکوب امنیتی، زندانی‌کردن فعالان کارگری، انحلال تشکل‌ها و تبلیغات مسموم دولتی و اپوزیسیون لیبرال‌ـ‌بورژوایی، همگی برای قطع پیوند این اعتراضات با جنبش انقلابی و سوسیالیستی است. اگرچه اعتراضات روزانه طبقه کارگر ایران هنوز پراکنده و فاقد هماهنگی سراسری‌اند، اما بیانگر پتانسیل بالقوه عظیم طبقاتی‌اند که با سازمان‌یابی و آگاهی سیاسی می‌تواند به نیرویی انقلابی و سرنوشت‌ ساز بدل شود. بر این معنا مهم است طبقه کارگر از این موانع عبور کند؛ تا تشکل‌های واقعی و مستقل، ریشه‌دار در محل کار و زندگی بسازد؛ و خواست‌های اقتصادی را به افق سیاسی پیوند بزند؛ با آگاهی بر این امر مهم تاریخی، که رهایی نه از طریق اصلاحات از بالا، بلکه از طریق انقلاب از پایین ممکن است. به بیان ساده ترهیچ اصلاحی، هیچ دولتی، و هیچ جناحی از حاکمیت سرمایه داری با هر دسته و جناحش نمی‌تواند وضعیت کنونی را به نفع طبقه کارگر تغییر دهد. راه واقعی رهایی، در پیوند آگاهانه با ضرورت سیاسی تقویت آلترناتیو سوسیالیستی، در اتحاد با پیشروان کمونیست، و در ساختن حزب انقلابی طبقه کارگر است. تنها با چنین سازمانیابی می‌توان سرمایه‌داری را به چالش کشید و مسیر به سوی آزادی، برابری و جامعه‌ای بی‌طبقه را گشود.


سخن آخر
اول ماه مه باید روز تجدید عهد با این افق باشد ، روزی برای پیوند مبارزات پراکنده به یک نبرد متحد طبقاتی، و این روز، نه فقط روز اعتراض به وضع موجود، بلکه روز فریاد یک طبقه است که می‌خواهد حاکم بر سرنوشت خویش شود. اول ماه مه، روز ما است، روز پرولتاریا؛ روزی که اعلام می‌کنیم: ما هستیم، ما متحد می‌شویم، و ما این نظم را در هم می‌شکنیم.
زنده باد همبستگی جهانی طبقه کارگر!
آزادی برابری حکومت کارگری!
زنده باد سوسیالیسم!
مارس ۲۰۲۵

اشتراک در شبکه های اجتماعی: