انتخابات آمریکا، بازتاب خشم و اعتراض و بی افقی
سه شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳
سرانجام ۵ نوامبر ۲۰۲۴، زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا فرا رسید و به زودی نتیجه چندین ماه رقابت در این کارزار انتخاباتی و نمایش های تلویزیونی بر همگان روشن خواهد شد. بر اساس آخرین نتایج نظریه سنجی ها اگر چه کامالا هریس در سطح سراسری یک در صد از رقیب خود جلو افتاده، اما در ایالت های چرخشی مانند نوادا، جورجیا، کارولینای شمالی و آریزونا، دونالد ترامپ از هریس پیشی گرفته و در ایالت های ویسکانسین، میشیگان و پنسیلوانیا فاصله بسیار کمی بین دو رقیب به سود هریس وجود دارد. از اینرو و با مد نظر قرار دادن حاشیه خطا در نظر سنجی ها هنوز قطعی نیست که کدام یک از نامزدها سر از صندوق آراء بیرون می آورد.
با انتشار نتایج آخرین نظر سنجی ها، دونالد ترامپ مانند انتخابات قبلی با ادعای احتمال تقلب در انتخابات به گروه فشار راستگرایان و نژاد پرستان افراطی فراخوان آماده باش داده تا شکست وی را نپذیرند. صرف نظر از اینکه چه کسی رئیس جمهوری بعدی آمریکا خواهد شد، حضور دوباره یک شارلاتان سیاسی و بد دهن مانند “دونالد ترامپ” با باورهای آشکارا راسیستی و زن ستیزانه که برای مقابله با کامالا هریس بشدت از فرهنگ فرتوت و عقب مانده مردسالارانه و نژادپرستانه تغذیه می کند، همچنان یکی از جنبه های تراژیک و به یاد ماندنی این دوره از انتخابات خواهد بود. تراژیک به این معنا که به آدم رذل و فرومایه ای مانند ترامپ چندین سال فرصت داده شده تا شعور و فرهنگ سیاسی مردم را تا این اندازه دست کم بگیرد.
این انتخابات به نحوی بازتاب خشم و اعتراض و بی افقی کارگران و فرودستان جامعه آمریکا است. ترامپ که از حمایت سرمایه داران بزرگ، کمپانی های نفتی، غول های املاک و مستغلات و میلیاردرهایی مانند ایلان ماسک برخوردار است، توانسته خشم و اعتراض انباشته شده و بر انگیخته شده بخش های وسیعی از جامعه امریکا که با بار سنگینی از بدهی به بانک ها به حاشیه رانده شده اند علیه پیامدهای برنامه های ریاضت اقتصادی را به بیراهه برده و علیه مهاجران و پناهجویان و جناح چپ جامعه کانالیزه کند. پس از رکود اقتصادی دههی هفتاد و افزایش نرخ بیکاری ساختاری در آمریکا، هر دو حزب اصلی به نوبت سیاست های ویرانگر نئولیبرالی را یرای مقابله با رکود به اجرا گذاشتند و ادامه دادند.
اما با گذشت چند دهه نه تنها از پایان رکود اقتصادی و بحران بیکاری خبری نشد، بلکه با روند جهانی سازی به شیوه نئولیبرالی و با بحران جهانی سرمایه داری در سال ۲۰۰۸ و شرایط پس از آن، شکافهای طبقاتی و اجتماعی به شدت افزایش یافته و سطح زندگی و رفاه طبقهی کارگر و اقشار محروم و حتی گروههای میانی سقوط کرد. پی آمدهای سیاسی این روند، منجر به رویگردانی مردم از احزاب حاکم شد، همین شرایط زمینهی به جلو صحنه آمدن ترامپ به عنوان یک جریان اولترا راست پوپولیستی را فراهم کرد. ترامپ با وعدهها و شعارهای ناسیونالیستی و حمایتگرایانه و مخالفت با جهانیشدن به میدان آمد و ادعا کرد که با خروج از قرار دادهای منطقهای و بینالمللی تجاری و سیاست های مهاجر ستیزانه میتواند رکود اقتصادی را مهار کند و به بحران بیکاری خاتمه دهند. وی حتی سیاست های ضد زیست محیطی را نیز با وعده ایجاد اشتغال توجیه می کرد. ترامپ هنوز هم در تلاش است با تبلیغ نژاد پرستانه علیه آمریکایی – آفریقایی تبارها و امریکایی های لاتین تبار که گویا آنها فقط برای جرم و جنایت آفریده شده اند، با توسل به ناسیونالیسم و مهاجر ستیزی و وعده بیرون ریختن مهاجران اهداف خود را پیش ببرد.
در این کارزار انتخاباتی استیصال و درماندگی دونالد ترامپ و کامالا هریس و هر دو حزب جمهوری خواه و دمکرات در رویارویی با پیامدهای ویرانگر نظام سرمایه داری بر کار و زندگی طبقه کارگر و فرودستان و به حاشیه رانده شدگان جامعه به وضوح نمایان شده است. آنها نمی توانند راه حلی برای برون رفت از بحران سرمایه داری آمریکا، تورم و گرانی، بی مسکنی، تعمیق شکاف طبقاتی و فقر روز افزون نشان دهند. آنها قادر نیستند افق روشنی برای پایان دادن به جنایات و نسل کشی دولت اسرائیل علیه ملت فلسطین در غزه که با حمایت بی چون و چرای دولت آمریکا و با پول مالیات دهندگان آمریکایی آن را پیش می برد و وجدان اکثریت مردم امریکا را آزار می دهد پیش روی مردم بگذارند. آنان هیچ نقشه راهی برای پایان دادن به جنگ ویرانگر در لبنان، پایان دادن به جنگ امپریالیستی در اوکراین که با کمک های مالی و تسلیحاتی امریکا تاکنون ادامه یافته، ندارند. آنها قادر نیستند هیچ چشم انداز روشنی از نتایج تشدید جنگ تجاری با چین و تشدید رقابت با قدرت های جهانی و منطقه ای که همه جا نقش رهبری سیاسی آمریکا را به چالش کشیده اند پیش روی مردم آمریکا قرار دهند.
در عرصه سیاست داخلی، در حالی که هیچ پیشرفتی در اجرای وعده ” مراقبت های پزشکی برای همه” و حتی اجرای تعیین حداقل دستمزد ۱۵ دلار برای هر ساعت کار و مهار تورم در دوره ریاست جمهوری بایدن حاصل نشده است، کارگران و فرودستان جامعه به وعده های هریس برای مقابله با تورم و گرانی، افزایش حداقل دستمزدها و مقابله با کمبود مسکن اعتمادی ندارند. سازمان دهندگان کارزار انتخاباتی هریس که در ابتدا با حرارت این وعده ها را تکرار می کردند در هفته های منتهی به انتخابات تلاش کرده اند از هر چیزی که حتی از راه دور بوی برنامه اقتصادی ضد صاحبان صنایع و نخبگان وال استریت و یک در صدی ها را میدهد، فاصله بگیرند و از وعده های قبلی در مورد کنترل قیمتها و افزایش مالیات بر سود سرمایه داران عقبنشینی کنند.
بی جهت نبود که نیویورک تایمز گزارش داد که “کارزار انتخاباتی هریس برای راهبرد انتخاباتی و مشاوره سیاستگذاری به دوستانی در والاستریت مراجعه کرده است، و همین امر باعث شده مارک کوبان میلیاردر با خوشحالی اعلام کند که «اصول مترقی که از حزب دمکرات رفته بودند، اکنون با کامالا هریس به حزب بازگشته اند.” حزب دمکرات با این راهبرد انتخاباتی به ترامپ امکان داده اند که در رقابتی تنگاتنگ با هریس قرا بگیرد. کامالا هریس در هفته های اخیر بیش از آنکه برای نگرانی رأی دهندگان پاسخی داشته باشد بیشتر در مورد معنا و خطرات دوره دوم ریاست جمهوری ترامپ هشدار داده است. این رویکرد اگر چه در سرکوب مخالفان جناح چپ حزب دمکرات که از ریاست جمهوری دوم ترامپ وحشت دارند، مؤثر بوده است، اما به سکوت وا داشتن آنها هیچ کمکی به مبارزات انتخاباتی او نکرده است.
بدون تردید دونالد ترامپ و کامالا هریس نمایندگان بخش هایی از سرمایه داری آمریکا هستند که نظرات متفاوتی در مورد چگونگی مقابله با چالش هایی که آمریکا با آن روبرو است، دارند. اما سیاست ها و عملکرد آنها هیچ ربطی به منافع طبقه کارگر آمریکا و توده های میلیونی که به حاشیه رانده شده اند، ندارد. اینان بدیل برای نجات جامعه آمریکا نیستند. طبقه کارگر، رنگین پوستان، مهاجرین، زنان و توده های میلیونی به حاشیه رانده شده برای رهائی واقعی از چنگ بیکاری و فقر و محرومیت هایی که به آنان تحمیل شده، راهی جز مبارزه با مناسبات سرمایه داری در پیش ندارند.
آن رأی دهندگان عادی که با رویکرد انتخاب میان “بد و بدتر” سرنوشت خود را به کامالا هریس می سپارند و یا آن کسانی که به امید تغییر در وضعیت نابسامان کنونی به دنبال عنصر فاشیست بد دهنی چون ترامپ سرازیر شده اند، بازندگان اصلی این بازی خواهند بود. رویکرد انتخاب بد در برابر بدتر، اینکه به هریس رأی بدهیم تا ترامپ پیروز نشود از زاویه منافع مبارزه ضد سرمایه داری نه فقط جهت گیری استراتژیک درستی نیست و در عمل به نوعی انفعال و پاسیفیسم فلج کننده منجر می گردد، به عنوان یک تاکتیک هم فقط در صورتی مؤثر واقع می شود که جریان رادیکال و سوسیالیستی خود را متشکل و در بعد اجتماعی به قدر کافی نیرومند کرده باشد تا با اتخاذ این تاکتیک و حضور قدرتمند در صحنه مبارزه بتواند بخشی از خواسته های طبقه کارگر را به جناحی از بورژوازی تحمیل کند.
با درس گرفتن از این تجربه ها نیروهای فعال ضد سرمایه داری راهی جز این در پیش رو ندارند که برای تأثیر گذاری بر روند رویدادها صفوف خود را در یک حزب رزمنده کمونیستی متشکل و فشرده کنند. افزایش حداقل دستمزدها، کاهش نرخ بیکاری از طریق پایین آوردن ساعات کار روزانه و افزایش اوقات فراغت، در اولویت قرار گرفتن تأمین بهداشت و درمان و امنیت جانی شهروندان، پایان دادن به نژادپرستی نهادینه شده، حفاظت از محیط زیست و پایان دادن به نسل کشی دولت اسرائیل در غزه و خاتمه دادن به جنگ امپریالیستی در اوکراین نه با دل خوش کردن به وعده های کامالا هریس یا دونالد ترامپ، بلکه فقط با مبارزه متشکل طبقه کارگر و فرودستان جامعه و تعرض به سرمایه قابل تحقق هستند.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv