دوشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ | 18 - 11 - 2024

Communist party of iran

افق جنبش رهایی زنان


حضور گسترده و پیشتاز زنان که بازتاب جهانی پیدا کرد، یکی از ویژگی های برجسته جنبش انقلابی جاری در ماه های اخیردر ایران بوده است. نقش پیشتاز زنان یک بار دیگر تاثیر گذاری و نقش آنان در هرگونه تحول و دگرگونی سیاسی و اجتماعی را بیش از پیش نمایان ساخته است. زنان آزاده ایران مدتها است كه راه مشاركت سیاسی خود را از طریق مبارزه قاطعانه با كلیت رژیم ارتجاعی جمهوری اسلامی یافته اند. زنان ایران در ادامه حضور خود در مبارزه کارگران، در صف مبارزه معلمان و بازنشستگان، در صف مبارزه دانشجویان، در عرصه های مختلف جنبش انقلابی كردستان و با ایفای نقش پیشتاز در جنبش انقلابی جاری، جسارت انقلابی و سرسختی در پیگیری خواستهای بر حق خود را نشان دادند.


رژیم جمهوری اسلامی که حضور گسترده و پرشور زنان حق طلب در اعتراضات توده ای اخیر را مشاهده کرد، اوج اقدامات ضد انسانی و جنایتکارانه خود را به نمایش گذاشت. این رژیم جنایتکار با به گلوله بستن و بازداشت هزاران تن از زنان، با اعمال شکنجه و تعرض جنسی به شماری از زنان بازداشت شده، با حملات شیمیایی به مدارس دخترانه تلاش کرد زنان مبارز و آزاده را مرعوب نماید، اما حضور گسترده و تودەای زنان نشان داد که زنان ایران مانند دیگر اقشار جامعه برای احقاق مطالبات انسانی خود پای در راه مبارزه ای سنگر به سنگر گذاشتەاند و اقدامات جنایتکارانه رژیم خللی در عزم و اراده آنان وارد نخواهد کرد. تردیدی نیست که در ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ابعاد بی حقوقی زنان چنان گسترده و وسیع است و تحقیر هر روزه زنان چنان نهادینه شده است، که حضور زنان در اعتراضات تودەای و هر درجه از عقب راندن این رژیم می تواند زمینه ساز گشایشی در حیات سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه باشد. اما برای آنکه جنبش زنان تحقق مطالبات و پیشروی خود را تضمین کند و نقش درخور خود را در جنبش آزادیخواهانه مردم ایران ایفا نماید، مهم این است که این جنبش بر متن بحران سیاسی کنونی و مبارزات جاری کدام استراتژی سیاسی را در پیش می گیرد.


اکنون بحران سیاسی و روند اوضاع جاری دو راه حل و افق متضاد را نه تنها در مقابل جنبش زنان، بلکه در مقابل کل جامعه قرار داده است. یا افق و راه حل سرمایه دارانه، یعنی به بیراهه بردن اعتراضات مردم و محصور کردن آن در چهارچوب اعتراض به نحوه برگزاری بازی های انتخاباتی، و اصلاح جمهوری اسلامی، براندازی نرم و مخملی با حفظ دستگاه سرکوب آن و بازسازی نظام بردگی سرمایه داری و تداوم بی حقوقی و نظام بردگی ناشی از آن، یا راه حل رادیکال و دست به ریشه درد و رنج ها بردن، راه حل انقلاب کارگری و سوسیالیسم و پایان دادن به همه نابرابری های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. این واقعیت که بازتاب مرحله کنونی مبارزه طبقاتی در سطح جامعه است، جنبش زنان را نیز همچون دیگر جنبش های پیشرو اجتماعی در معرض انتخاب بین دو افق متضاد، بین دو گزینه سیاسی متعلق به دو طبقه اصلی جامعه ایران،  بورژوازی یا طبقه کارگر، سرمایه داری یا سوسیالیسم قرار داده است. جنبش زنان که یک جنبش ریشەدار اجتماعی است اگر نخواهد نیروی عظیم اجتماعی اش به نیروی ذخیره اپوزیسیون رنگارنگ بورژوازی ایران برای جابجایی قدرت سیاسی از بالای سر مردم تبدیل شود و خواستهای پایه ای اش قربانی بند و بست این جریانات واقع گردد، راهی جز انتخاب گزینه دوم یعنی استراتژی سوسیالیستی و اتحاد با جنبش کارگری ندارد. جنبش زنان تنها با در پیش گرفتن استراتژی سیاسی سوسیالیستی است که می تواند هر درجه از عقب راندن رژیم اسلامی و ایجاد گشایش در فضای سیاسی جامعه را در خدمت پیشروی خود برای تحقق خواستهای پایه ای اش قرار دهد.


یکی از پایەهای استراتژی سوسیالیستی در جنبش زنان که در واقع پیش شرط پیشروی این جنبش نیز می باشد، توده ای تر شدن جنبش زنان است. برای تبدیل شدن جنبش زنان به یک جنبش تودەای و اجتماعی قدرتمند باید توده زنان کارگر و زحمتکش را در ابعاد میلیونی به میدان مبارزه آورد. اکنون از کل جمعیت زنان ایران، حدود ۱۷ در صد به بازار کار رسمی راه یافته اند. یعنی اکثریت زنان ایران که زنان کارگر و زحمتکش هستند وارد بازار کار نشده اند.  این خیل میلیونی زنان ایران اسیر بی اجر و مزد کار خانگی، یا کار در مزارع و شالیزارها هستند. این بخش عظیم زنان اگرچه یک پای اصلی تامین معیشت خانوادەها می باشند، اما از ابتدائی ترین حقوق خود محرومند، از استقلال اقتصادی برخوردار نیستند و نمی توانند به لحاظ اقتصادی و تامین معیشت خود برای یک روز هم روی پای خود بایستند. قوانین ارتجاع مذهبی علیه زنان با اتکا به همین عدم استقلال اقتصادی زنان است که ضمانت اجرائی پیدا کرده است. تحقیر هر روزه زنان و فرهنگ ارتجاعی مردسالارانه و قوانین حافظ آن با اتکا به همین زمینەهای مادی است که در جامعه جاری شدەاند. بنابراین برای به میدان آوردن زنان کارگر و زحمتکش در ابعاد میلیونی و کار ریشەای کردن علیه رواج فرهنگ ارتجاعی مذهبی و مرد سالارانه در جامعه علیه زنان، باید سرسختانه بر ضرورت حیاتی استقلال اقتصادی زنان کوبید و بر خواست ها و مطالبات رفاهی زنان تاکید کرد. فعالین سوسیالیست جنبش زنان در ایران باید کار و فعالیت در میان این توده میلیونی زنان کارکن و زحمتکش را  محور فعالیت خود قرار دهند. باید این خیل عظیم زنان را مورد خطاب قرار داد و نشان داد که سوسیالیسم نه تنها برای آنها سخن دارد بلکه عملی ترین راه تحقق خواست های آنها را هم نشان می دهد.


برای پیشبرد این کار عظیم باید سنت کار کمونیستی را تقویت کرد. باید آگاهی به ریشەهای طبقاتی ستمکشی زنان را رواج داد، باید در محیط های کار در محلات حاشیه شهرها با این خیل عظیم زنان در آمیخت و از نزدیک به آنها نشان داد که بدون در افتادن با نظام طبقاتی سرمایه داری و بدون در افق قرار دادن سوسیالیسم نمی توان مبارزه مؤثری علیه فرهنگ مردسالارانه و قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی را به پیش برد. 


باید با آوردن نمونەهای بسیار عینی و واقعی به این بخش عظیم از زنان نشان داد، که وجود نابرابری های حقوقی میان زنان و مردان چه در عرصه مناسبات اجتماعی و چه در عرصه مناسبات خانوادگی ریشه در نابرابری های اقتصادی دارد. برای پایان دادن به نابرابری های حقوقی باید زمینەهای اقتصادی و مادی آن را فراهم آورد و برای فراهم آوردن این زمینەهای اقتصادی، راهی جز تعرض به مناسبات سرمایەداری وجود ندارد. باید در قدم اول سرمایەداران و دولت شان را وادار کرد که هزینه اقتصادی تامین برابری حقوقی زنان با مردان را تامین کنند. باید آنان را وادار کرد که بخشی از همین ارزش اضافی ای که از قِبَل استثمار طبقه کارگر به جیب می زنند را صرف تامین بیمه بیکاری زنان آماده بکار، و از این راه صرف تضمین استقلال اقتصادی زنان کنند. باید هزینه تامین رفاه زنان و امکانات پرورش استعداد آنها را از حلقوم سرمایه داران بیرون کشید. 


بنابراین  حتی تامین زمینه های مادی و اقتصادی برابری های حقوقی بین زنان و مردان مستقیما در گرو تعرض به حریم مقدس مالکیت خصوصی سرمایه داری است. و از همین رو  لیبرالیسم بورژوائی ایران و تمام احزاب و نیروهای بورژوائی اپوزیسیون که حریم مالکیت خصوصی برایشان مقدس است و حافظ وضع موجود هستند، حتی قادر نیستند همین برابری های حقوقی زنان را که گاها در برنامەها و پلاتفرم های خود از آن دم می زنند، متحقق کنند. همین واقعیات مادی جامعه سرمایه داری است که جنبش زنان را در مسیر مبارزه برای تحقق خواستهایش و دست بردن به ریشەهای بی حقوقی و ستمکشی خود به سوی اتحاد استراتژیک با جنبش کارگری سوق می دهد. جنبشی که بنا به ماهیت خواستهایش، راهی جز مبارزه و تعرض به سرمایه داری و سرانجام در هم پیچیدن بساط گندیده و ظالمانه آن ندارد.


سخن روز: شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له

https://alternative-shorai.tv

https://cpiran.org

https://komala.co

اشتراک در شبکه های اجتماعی: