افغانستان، هزیمت آمریکا، قدرت گیری طالبان و حضور داعش
دوشنبه ۸ شهریور ۱۴۰۰
در حالیکه هنوز نیروهای اشغالگر غرب در تب وتاب گریز از کابل هستند و در حالیکه هزاران نفر از مردم افغانستان در پشت سیم های خاردار فرودگاه در انتظار فرصتی جهت راه یافتن به درون فرودگاه میباشند به این امید که امکان خروج از کشور را بیابند، داعش حمله انتحاری خود را در میان ازدحام جمعیت انجام داد. شماری از خبرگزاریهای بین المللی عصر جمعه پنجم شهریور گزارش دادند، که آمار تلفات حملۀ انتحاری روز پنجشنبۀ در ورودی فرودگاه کابل به حدود ۱۷۰ نفر افزایش یافته است .همزمان یک مقام وزارت بهداشت افغانستان در شهر کابل گزارش داد که به دلیل وخامت حال بسیاری از مجروحان، در ساعات و روزهای آینده امکان افزایش شمار تلفات زیاد است. به گفتۀ وی در این انفجار حدود دویست نفر مجروح شده اند. بایدن، رئیس جمهور آمریکا، اعلام کرده است که حملۀ دیگری به فرودگاه کابل محتمل است و به آمریکایی ها هشدار دادند فورا از ناحیه فرودگاه دور شوند. سفارت آمریکا در کابل نیز در ساعات اول صبح یکشنبه در مورد یک “تهدید مشخص و معتبر” به آمریکایی ها هشدار داد. مقام های وزارت خارجه هم در روزهای اخیر از دادن چنین هشدارهایی کوتاهی نکردند.
گروه موسوم به “حکومت اسلامی عراق و شام – ولایت خراسان” مدعی انجام آن حمله شد. آمریکا به تلافی آن جمعه شب حمله ای هوایی در شرق افغانستان انجام داد که می گویند دو “چهره شناخته شده” این گروه در آن کشته شده اند. روشنترین پیام عملیات انتحاری فرودگاه کابل خطاب به امپریالیسم آمریکا و طالبان بود. گفته میشود داعش خراسان افراطی ترین و خشنترین گروه بین جهادی های مسلح حاضر در افغانستان محسوب میشود و با طالبان اختلاف دارد و آنها را به کنار گذاشتن جهاد و بند و بست با آمریکا متهم میکند. آنها میگوید طالبان صلح از راه مذاکره در “هتلهای مجلل” دوحه را به میدان نبرد ترجیح داده است. روز شنبه یک سخنگوی طالبان در گفت و گو با خبرگزاری رویترز حمله هوایی آمریکا با یک پهباد را محکوم کرده و گفته است که آمریکا ابتدا باید با این گروه رایزنی می کرد.
همه به یاد دارند که در تمام دوره مذاکرات آمریکائیها با طالبان در دوحه در گوش مردم میخواندند که با به قدرت رسیدن طالبان دست وپای القاعده، داعش وسایر جهادیستها بسته خواهد شد. همه به یاد دارند زمانی که طالبان با کمترین مقاومت سربازان دولتی و فرار بسیاری از اعضائ دولت پوشالی اشرف غنی، کابل را تسخیر کردند، از زبان ذبیح الله مجاهد یکی از رهبرانشان اعلام کردند که “طالبان به آمریکائیان اطمینان خاطر داده اند که در صورت کسب کامل قدرت هیچ حمله ای در هیچ کجا به منافع آمریکا صورت نخواهد گرفت”. جملاتی از این نوع را بویژه در هفته ها و روزهای اخیر بارها از سران طالبان شنیده ایم. همزمان آنهائیکه بیست سال پیش برای سرنگونی طالبان خاک افغانستان را به توبره کشیده و صحبت از نابودی تروریسم، و دمکراسی و آزادی زن میکردند، ناگهان گفتند و نوشتند که طالبان تغییر کرده، طالبان پراگماتیست شده است. اینها ابائی نداشتند درست در شرایطی که اخبار مربوط به اذیت و آزار مردم توسط جهادی های طالبان در ایالتهای مختلف شنیده میشد، در پایتخت کشورهای اشغالگر برای کمک های به اصطلاح بشر دوستانه به طالبان بودجه اختصاص دهند. اگر زمانی امکانات مالی و لجیستکی برای دستجات مجاهد در نبرد با نظامیان روسی در دوره جنگ سرد و به نام مبارزه با به اصطلاح کمونیسم اختصاص می یافت، اگر زمانی به بهانۀ مبارزه با تروریسم به جنگ همین جهادیستها رفتند، اکنون با این ادعا که طالبان تغییر کرده، در تدارک زد و بندهای بیشتر با همین جهادیستها هستند. در فکر برقرار کردن روابط دیپلماتیک با همین طالبان به اصطلاح تغییر کرده هستند، و رقیبان جهانی ومنطقه ای در این عرصه از هم سبقت می گیرند. روسیه، چین، جمهوری اسلامی، ترکیه ماههاست که بطور فشرده با سران و فرستادگان طالبان در مذاکره وگفتگو میباشند و حتی نیازی چندانی ندارند که روابط خود را تحت عنوان الفاظ فریبکارانۀ حقوق بشری “جهان آزاد” پنهان کنند.
در بحبوحه مذاکرات “دوحه” سخنگوی طالبان اعلام کرد که “ما به حقوقی که اسلام برای زنان تعیین کرده پایبندیم، به آنهائی که نگرانند میگوئیم که طی بیست سال گذشته آزارهائی که زنان دیده اند قابل مقایسه با دوره حکومت ما نیست و در دورۀ ما یک دهم این وضعیت هم حاکم نبود. ما به حق زنان بر مبنای قوانین اسلامی موافق هستیم”. همین جملات را سخنگوی طالبان در اولین مصاحبه مطبوعاتی پس از تسخیر کابل را یکبار دیگر تکرار کرد. اما مردم افغانستان وحشیگری طالبان را در اولین دورۀ حکومت آنها را فراموش نکرده اند. دختران خردسالی که به زور به عقد جنگجویان مجاهد در میآمدند، مدارس دخترانه ای که در پی هم بسته میشدند و زنانی که در قامت بردگان در جامه های سیاه پوشانده میشدند. مردم افغانستان همزمان در همسایگی شان به قدرت رسیدن جریانات اسلامی را دیده اند. آنان دیده اند که جمهوری اسلامی چگونه با اجرای قوانین اسلامی بی حقوقی زنان، نظام آپارتاید جنسیتی و زن ستیزی را نهادینه کرده است. مردم افغانستان جولان وحشیانه جریانات وحشی اسلامی در عراق، در سوریه ودر مالی را دیده اند. مردم دیده اند که تفاوتی نمیکند که این جریانات به چه نامی در صحنه ظاهر میشوند، آنچه که همه آنها را به هم پیوند میدهد، جوهر به غایت ضد انسانی و بویژه ضد زن آنان است.
اگر هزیمت مفتضحانۀ نیروهای امپریالیستی، شکست ایدئولوژیک، سیاسی ونظامی بزرگترین زرادخانۀ نظامی جهان غرب بود، به قدرت رسیدن مجدد طالبان یک تراژدی عظیم انسانی برای مردم افغانستان و شروع دور جدیدی از آشوبها وجولان وحشیان اسلامی در منطقه خواهد بود. اما امروزه نسل جدیدی از زنان و جوانان پیشرو و آگاه و نیروی چپ و رادیکال در افغانستان وجود دارند که هم ماهیت واقعی طالبان و سایر گروههای مرتجع مذهبی و ناسیونالیستی و عشیره ای را بخوبی شناخته اند و هم از ماهیت و پیامد دخالت قدرتهای امپریالیستی و دولتهای سرمایه داری منطقه کاملا آگاه هستند. اعتراضاتی که اخیرا از طرف زنان و جوانان و فعالان سیاسی و اقشار تهیدست افغانستان در مقابل تسلط گروه وحشی طالبان انجام گرفته است، این واقعیت را بخوبی نشان می دهند. این اعتراضات می تواند سرآغازی برای رشد و گسترش اعتراضات توده ای سراسری علیه طالبان و دیگر گروهها و دولتهای سرمایه داری باشد که مسبب واقعی فقر و گرسنگی و تحقیر و آوارگی و کشتار مردم ستمدیدۀ افغانستان بوده اند.