اعلامیه کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران: تداوم و پیشروی خیزش مهسا در گرو چیست؟
چهارشنبه ۶ مهر ۱۴۰۱
موج اعتراض هایی که علیه قتل حکومتی مهسا امینی آغاز شد اکنون به یک خیزش سراسری تبدیل شده است. اگر چه قتل ژینا امینی برای همه مردم ایران تکان دهنده بود، و خشم و اعتراض عمومی را بر انگیخت، اما در عین حال جرقه ای بود که باروت خشم و نارضایتی انباشته شده مردم را به نقطه انفجار رساند. فشارهای سنگین گرانی و فقر و فلاکت اقتصادی، بی حقوقی های سیاسی و اجتماعی، خشونت ها و محرومیت هایی که به زنان تحمیل شده بود تراکم یافت و آتش خشم و اعتراض توده ها را شعله ور ساخت. این خیزش گسترده سیاسی که قتل ژینا جرقه آن را زده است، در واقع ادامه خیزش دی ماه ۹۶و آبان ۹۸ است، که به دلیل سرکوب سیستماتیک و شدید و به دلیل بحران کرونا با وقفه ای نسبتا طولانی روبرو شده بود. با این وجود در این مدت اعتصابات کارگری، اعتصابات و اعتراضات معلمان و بازنشستگان با حضور چشمگیر زنان و جنبش های اعتراضی پلی بودند که خیزش آبان را به خیزش سراسری کنونی پیوند زدند.
دستگیری و قتل ژینا به دست نیروهای سرکوب “گشت ارشاد” بلافاصله اعتراضات علیه قتل وی را به جنبش رهائی زنان، به جنبش انقلابی کردستان و به جنبش پیشرو دانشجویی پیوند زد و حضور پر رنگ تهیدستان شهری با شعار نان، کار، آزادی در این اعتراضات و اطلاعیه های حمایتی از جانب کارگران هفت تپه، شورای سازماندهی اعتراضات کارگران پیمانکاری نفت و کارگران شرکت واحد و سه تشکل بازنشستگان و معلمان می رود تا این خیزش سیاسی را به جنبش کارگری هم پیوند بزند. از همین رو است که زنان، دانشجویان، و تهیدستان شهری نقش بسیار بر جسته ای در اعتراضات این چند روزه در شهرهای مختلف ایران داشته اند. اعتراضات علیه قتل حکومتی مهسا با دور افکندن و سوزاندن روسری ها مبارزه زنان علیه حجاب و قوانین پوسیده اسلامی را وارد فاز جدیدی کرده است. پرتاب کردن روسری ها بر کف خیابان و سوزاندن آنها یک تعرض قدرتمند سیاسی و ایدئولوژیک به رژیم جمهوری اسلامی است و هر گونه عقب نشینی رژیم در این زمینه فضای جامعه را بازتر می کند. این تعرض قدرتمند در همانحال ضربه ای است کاری به آن بخش از اپوزیسیون روسری به سر که بعد از پایان کار استبداد دینی سودای حکومت مذهبی بورژوایی دیگری زیر نام “جمهوری دمکراتیک اسلامی” را در سر می پرورانند. حضور پرشور توده ها در این خیزش با شعار “مرگ بر ستمگر، چه شاه باشد، چه رهبر”، که در خیابان ها طنین انداز شد نشان داد که اپوزیسیون سلطنت طلب هیچ جایگاهی در میان زنان ستمدیده، کارگران و زحمتکشان و تهیدستان جامعه ندارد. اگر رسانه های امپریالیستی در مورد این دو بخش از اپوزیسیون بزرگنمایی می کنند فقط به این دلیل است که قدرتهای بزرگ سرمایه داری از آنها به عنوان اهرم فشار با هدف بند و بست با رژیم اسلامی استفاده می کنند. در عین حال رژیم جمهوری اسلامی نیز به بهانه مقابله با این فشارها با طرح اتهامات بی پایه تحت عنوان عوامل خارجی و اقدام علیه امنیت ملی فعالین جنبش های اعترضی و زنان را تحت فشار قرار داده است.
این خیزش که یک هفته است ادامه دارد مانند خیزش های دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ تأثیرات ماندگاری بر روند اوضاع سیاسی و شرایط مبارزه طبقاتی در ایران بجای خواهد گذاشت. جنبش رهائی زن و به این اعتبار جنبش مبارزه برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی وارد فصل نوینی خواهد شد. توازن قوای بین جنبش کارگری و جنبش های پیشرو اعتراضی با رژیم جمهوری اسلامی را به سود جنبش های پیشرو اجتماعی باز هم تغییر خواهد داد. و مانند خیزش های پیشین نیروی تازه ای به جنبش اعتصابی کارگران و جنبش های اعتراضی در جامعه بخشیده و روحیه تعرضی تر و تهاجمی تری به اعتراضات خواهد داد. خیزش مهسا با وجود شور و امید عظیمی که در جامعه ایجاد کرده است، اما تداوم و پیشروی آن در گرو سراسری تر شدن، توده ای تر شدن و پا به میدان گذاشتن طبقه کارگر در ابعاد اجتماعی و سراسری است. هر اندازه این خیزش سراسری تر شود و استانها و شهرهای بیشتری را در بر گیرد، می تواند از تمرکز نیروی سرکوبگر دشمن در کانون های اصلی این مبارزه جلوگیری کند. توده ای تر شدن این خیزش مانع آن می شود که نیروهای سرکوبگر بتوانند صفوف معترضان را پراکنده کرده و این اعتراض ها را به جنگ و گریز خیابانی بکشانند. اگر در تهران و دیگر کلان شهرهای ایران مردم در ابعاد ده ها و صدها هزار نفری به خیابان ها سرازیر شوند، نیروی دشمن یارای مقابله با این سیل جمعیت را نخواهد داشت. طبقه کارگر که بدون تردید قلبش با این اعتراضات خیابانی می تپد، در صورتی که با اعتصابات سراسری به میدان بیاید و ماشین سرکوب رژیم را فلج و زمینگیر کند، می تواند تداوم و پیشروی این خیزش انقلابی را تضمین کند.
در حالی که زنان و مردان آزادیخواه در بیش از هشتاد شهر ایران به خیابان آمده و حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی را به چالش کشیده و در حال اعتراض و جنگ و گریز با نیروهای سرکوبگر هستند لازم است برای تثبیت هر پیشروی سنگرهایمان را محکم کنیم. سنگرهای ما خیابان، کارخانه و سازمانیابی و تشکل است. برای ایجاد کمیته ها و شوراهای محلات، برای ایجاد شوراها در کارخانه ها و مجتمع های صنعتی و خدماتی هیچ فرصتی را از دست ندهیم. طبقه کارگر طی سالهای اخیر هزاران اعتصاب و اعتراض کوچک و بزرگ را تجربه کرده است. در دل این اعتصاب ها و اعتراض ها نسلی از فعالین و رهبران کارگری پرورده شده و به صحنه آمده اند که بسیاری از آنان تجربه سازماندهی و رهبری اعتصاب، تجربه برپائی مجامع عمومی کارگری، مجامع نمایندگان کارگران، ایجاد کمیته های اعتصاب و دخالت دادن کارگران در تصمیم گیریها را دارند. این تجربه ها نشان می دهد که ماتریال انسانی و کادرهایی سازمانده که با رویکرد شورایی و ایده دخالت مستقیم کارگران در تصمیم گیرها پرورش یافته اند و در جنبش کارگری ایران حضور دارند. با تکیه بر این تجربه ها و کادرهای آزموده برای ایجاد شوراها در کارخانه ها و مراکز خدماتی، در مدارس و دانشگاهها و محلات آستین ها را بالا بزنیم.
حزب کمونیست ایران همه مردم مبارز ایران، همه زنان و مردان آزادیخواه را فرا می خواند که یکپارچه و متحدانه برای پایان دادن به ستم و تبعیض و نابرابری های طبقاتی به میدان بیایند. کارگران هفت تپه، کارگران صنایع نفت و گاز و پتروشیمی ها، کارگران فولاد آهواز، آذرآب و هپکو در اراک، کارگران معادن و راه آهن، معلمان و دیگر بخش های طبقه کارگر که با اعتصابات شکوهمند خود ستون فقرات جنبش آزادیخواهانه علیه وضع موجود را شکل داده اند، می توانند با اعتصابات خود نیروی سرکوب رژیم را به عقب برانند و پیشروی خیزش کنونی را تضمین کنند.
کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران
۳۱ شهریور ۱۴۰۱
۲۳ سپتامبر ۲۰۲۲