اعلامیه حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست در باره جدایی در حزب کمونیست ایران و کومه له
جمعه ۸ بهمن ۱۴۰۰
اختلافات درون حزب کمونیست ایران و کومه له و کشمکش علنی سه سال اخیر جناح راست و چپ درون این جریان به جدایی منجر شد. اکنون هر دو جناح جدایی رسمی و ادامه فعالیت مستقل از هم را تحت نام مشابه “حزب کمونیست ایران و سازمان کردستان حزب (کومه له)” اعلام کرده اند. با توجه به شکاف عمیق سیاسی و تشکیلاتی به وجود آمده در درون این جریان، وقوع این جدایی رویداد غیرمنتظره ای نبود. این رویداد را به ماننده هر پدیده سیاسی قابل اعتنای دیگر باید در بطن تحولات سیاسی و اجتماعی جامعه و وجود گرایشات موجود در این حزب بررسی کرد.
تحولات سیاسی، فعل و انفعالات جنبشها و جریانهای سیاسی متفاوت، قطبی شدن بیشتر صف بندی راست و چپ در جامعه ایران و بویژه کردستان بر افق و سیاست و پراتیک و انتخاب سیاسی دو جناح در حزب کمونیست ایران و کومه له تاثیر قابل مشاهده گذاشته است. مشخصا در یکدهه اخیر دو روند سیاسی متقابل و همزمان در حوزه فعالیت مستقیم نیروهای چپ و کمونیست و مشخصا حزب کمونیست ایران و کومه له بیش از دیگر روندهای سیاسی بر افق و سیاست و پراتیک جناحهای درون حزب کمونیست ایران و تقابل و دوری آنها از هم موثر بود. از یک طرف روند تقویت و گسترش دامنه نفوذ سیاسی و عملی جنبش ناسیونالیستی کرد در منطقه و در کردستان ایران و از طرف دیگر روند گسترش اعتراضات کارگری و توده ای و جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی با پتانسیل امید بخش رادیکال و چپ گرایانه در جامعه ایران.
از آغاز دهه نود میلادی قرن بیستم، به دنبال دخالت میلیتاریستی آمریکا در عراق و نهایتاً سرنگونی رژیم بعث، جنبش ناسیونالیستی در کردستان عراق به قدرت پرتاب شد. همین به مبنای قدرت گیری بیشتر جنبش ناسیونالیستی کرد در منطقه تبدیل شد. از همان دوره گرایش ناسیونالیستی کرد همیشه موجود در درون حزب کمونیست ایران و کومه له به استقبال آن وضعیت رفت. گرایش ناسیونالیستی با اعتماد بنفس بیشتر گام به گام در تلاش جاانداختن افق و سیاست و پراتیک خود در کومه له بود. بر این بستر در سال ٢٠٠٠ جریان فدرالیست و ناسیونالیست به رهبری عبدالله مهتدی و عمر ایلخانی زاده به کودتای تشکیلاتی روی آورد و صف خود را از کومه له (سازمان کردستان حزب کمونیست ایران) جدا کرد و سازمان فدرالیست و عقب مانده “زحمتکشان” با پسوند “کومه له” را ایجاد کردند. این واقعه و آبروباختگی پدیده “سازمان زحمتکشان” تحت رهبری مهتدی و افشاء شدن هر چه بیشتر ماهیت استثمارگرانه دولت “نوپای” اقلیم کردستان، برای دوره ای و به درجه ای گرایش ناسیونالیستی هنوز موجود با ظاهر چپ متاثر از خط مشی دبیر اول کومه له را در حرکت سریعتر به طرف جنبش ناسیونالیستی محتاط کرد. واقعه مهم دیگری لازم بود که بار دیگر گرایش ناسیونالیستی درون کومه له سرراست تر حرکت خود را برای ادغام در جنبش ملی کرد، در پیش گیرد. این رویداد به دنبال تحولات سوریه و خروج دولت بعث اسد از کردستان سوریه اتفاق افتاد. در کردستان سوریه، قدرت گیری شاخه پ.ک.ک ناسیونالیسم کرد موجب تقویت جریان ناسیونالیستی پ.ک.ک در بخشهای مختلف کردستان و در منطقه شد. این بار گرایش ناسیونالیستی درون کومه له تحت هدایت مستقیم دبیر اول آن همسویی با جریانات کمپ و اقمار پ.ک.ک گرد آمده در “کنگره ملی کرد، (ک.ن.ک)” و نزدیکی با “پژاک” شاخه سازمانی پ.ک.ک در کردستان ایران را انتخاب کرد. به علاوه شکل گیری مرکز همکاری احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران و دغدغه دائمی رهبری کنونی کومه له که از معادلات و مناسبات جریانات ناسیونالیست کردستان ایران حذف نشود، فاکتور دیگر نقطه عزیمت این گرایش برای برداشتن گامهای دیگری برای پیوستن به جنبش ملی کرد است. این خط مشی راست و ناسیونالیستی غیرقابل انکار در مباحث و سند مصوب کنگره هفدهم کومه له تحت نام اولویت کومه له “تحکیم موقعیت آن سازمان در جنبش ملی کرد” (نه در جنبش طبقاتی و اعتراضی) صراحتا اعلام شد که متاسفانه آنوقت با نقد به موقع و مخالفت جدی جناح چپ در درون کومه له هم روبرو نشد. در نتیجه تلاش برای پیوستن به جنبش ملی کرد، اساس خط مشی کنونی رهبری کنونی کومه له و دبیر اول آن است. بر این اساس جناح راست مسیر خلاصی یافتن از مزاحمتها و مانع تراشی جناح چپ را در پیش گرفت. ابتدا با انکار وجود جناح بندی سیاسی و سپس با رد طرح “توافق و سازش” ارائه شده از جانب جناح چپ مبنی بر”به رسمیت شناسی دو جناح سیاسی متفاوت و توافق برسر حضور هردو جناح بنا به وزن سیاسی و تشکیلاتی در ارگانهای رهبری و ساختار تشکیلاتی”، و نهایتاً با برگزاری “کنگره جناحی” و حذف جناح چپ از شرکت در پروسه انتخابات، کنگره اخیر راه هرگونه توافق و سازش با جناح چپ و پرهیز از جدایی را سد کرد.
فاکتور تاثیرگذار دیگر بر اختلافات و قطب بندی موجود در حزب کمونیست ایران به ویژه در یک دهه اخیر اوضاع به شدت متحول سیاسی ایران، پُلاریزه شدن بیشتر صفبندی طبقاتی و اجتماعی و تشدید شکاف بین راست و چپ در دل مبارزات جاری در ایران و کردستان ایران است. در همین یکدهه اوضاع سیاسی ایران و به میدان آمدن جنبش کارگری به مثابه اولین جنبش اعتراضی موثر و تحرک دیگر جنبشهای اعتراضی رادیکال مثل معلمان و بازنشستگان و مهمتر با عروج جنبش توده ای سرنگونی طلبانه از دی ماه ٩٦ و آبانماه ٩٨، به وضوح روند رادیکال و چپ گرایانه متکی به اراده کارگر و مردم فضای سیاسی ایران را رقم زده و بر جنبشها و احزاب راست و چپ تاثیرگذار بوده است. بر این بستر جدال بین جناح چپ و راست در حزب کمونیست ایران و کومه له هم تشدید شده است. در قبال اوضاع سیاسی سراسری جهتگیری مشهود رهبری کنونی کومه له و در رأس آنها دبیر اول کومه له توجه جدی اش به نقش جنبش های راست میانه و نیروهای سکولار و کشف وزن بالای “طبقه متوسط” و چراغ سبز نشان دادن به نزدیکی با جنبشها و نیروهای راست ناسیونالیست به ویژه در کردستان است. درعین حال مداوماً با برجسته کردن کمبودهای بخشاً موجود و بیشتر ناموجود در جنبش طبقه کارگر و جنبش های رادیکال و کم اهمیت جلوه دادن دستاوردهای مهم جنبش کارگری و جنبش اعتراضی رادیکال، تلاش هدفمندی را برای کم وزن نشان دادن جایگاه جنبشها و نیروهای قطب چپ جامعه و بی باوری به نقش محوری جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال و بی علاقگی به همکاری با نیروهای چپ و حتی دوری کردن از آنها را شاهدیم.
برعکس حرکت جناح راست، این یک مشاهده واقعی است که جناح چپ در حزب کمونیست ایران و کومه له که اساسا از کمیته اجرایی و اکثریت کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران الهام میگیرند، در داخل و خارج کشور، فعالیتهای خود را در حمایت و همراهی بیشتر با جنبش کارگری و جنبشهای اجتماعی رادیکال، نزدیکی و همکاری فشرده تر با نیروهای چپ و کمونیست در سراسر ایران و کردستان و دوری کردن از نیروهای راست و ناسیونالیست جامعه سازمان میدهند. واقعیت اینست روند گسترش رادیکالیسم و چپگرایی در جنبش کارگری و توده ای در حال جریان در تحولات جامعه ایران، فاکتور قابل اتکایی بود که جناح چپ درون حزب کمونیست ایران و کومه له دیگر سکوت و مصلحت گرایی سیاسی و سازمانی سنتی جاافتاده در این جریان را ادامه ندهد، و در مقابل راست رویهای همیشه مشهود و موجود رهبری کنونی کومه له و دبیراول آن ایستادگی کند.
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست همیشه و در سه ساله اخیر از زاویه منافع طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و برابری طلبی و در جهت تقویت قطب چپ و کمونیست در تحولات جامعه، از زاویه تشدید مبارزه انقلابی برای سرنگونی فوری جمهوری اسلامی، با احساس مسئولیت و با دقت اختلافات و کشمکشهای درون حزب کمونیست ایران و کومه له را تعقیب کرده و با علنی شدن مباحث آنها نظر و سیاست کمونیستی خود را اعلام کرده است. ما به روشنی اعلام کردیم، سیاست و پراتیک اعلام شده طرفین، به وضوح سیاست و پراتیک متفاوت دو جناح راست و چپ در حزب کمونیست ایران و کومه له را تایید و تاکید میکند. واضح است وظیفه هر نیروی چپ و کمونیست و از جمله حزب ما در چنین جدالی حمایت از جناح چپ در مقابل راست است. همانطور که در سال ٢٠٠٠ هم در جدال با جناح راست با مسئولیت عبدالله مهتدی از جناح چپ در کومه له حمایت کردیم.
اکنون جدایی در حزب کمونیست ایران و کومه له اتفاق افتاده است. از نظر ما سیاست و پراتیک جناح راست که توسط رهبری کنونی کومه له نمایندگی میشود، سنخیتی با پیشینه و افق و دیدگاه و سیاست و پراتیک چپ و کمونیستی گذشته و شناخته شده حزب کمونیست ایران و کومه له ندارد. این در شرایطی است که جناح چپ خود را مدافع سابقه و پیشینه کمونیستی و موجودیت و ادامه کاری حزب کمونیست ایران و کومه له میداند. از نظر حزب کمونیست کارگری – حکمتیست جناح چپ این جریان که اکثریت بالای کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران هدایت آن را بر عهده دارد، مادام که بر مصوبات همه کنگره ها و پلنومهای این حزب از جمله در یک دهه اول فعالیتهای کمونیستی سرزنده و فعال و درخشان این جریان تاکید میکند، هم اکنون تعهد به پلاتفرم سرنگونی فوری و انقلابی جمهوری اسلامی و مبرمیت سازماندهی انقلاب کارگری و تحقق استراتژی سوسیالیستی در سراسر ایران و در کردستان را وظیفه فوری خود میداند، صلاحیت سیاسی و عملی تداوم و هدایت فعالیت حزب کمونیست ایران و کومه له را دارد. ما همکاری و حمایت از حزب کمونیست ایران و کومه له چپ و رادیکال را وظیفه سیاسی خود میدانیم. امیدواریم حزب کمونیست ایران و کومه له با پشت سرگذاشتن سریع عوارض و پیامدهای کشمکشهای درونی یک دوره طولانی و کارشکنی های جناح راست، با ظرفیت و توان درخور و شایسته بیش از پیش، نقش موثر خود را در جدالهای طبقاتی جاری و در دوران سرنوشت ساز تحولات سیاسی ایران به نفع جبهه کارگر و آزادیخواهی و برابری طلبی ایفاکند.
در خاتمه اکنون که جدایی رسمیت یافته است، انتظار اینست و امیدواریم، پروسه جدایی و نحوه استفاده دو طرف از امکانات و اسناد به نحو متمدنانه و سالم و با فرعی کردن تنشهای تاکنون موجود به سرانجام برسد.
حزب کمونیست کارگری ایران – حکمتیست
٢ بهمن ١٤٠٠ – ٢٢ ژانویه ٢٠٢٢