دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

اعتراض معلمان “کارنامه سبز” همچنان ادامه دارد


در آستانۀ آغاز سال تحصیلی جدید معلمان در بسیاری از شهرهای ایران در اعتراض به حقوق چند برابر زیر خط فقر و بلاتکلیفی وضعیت استخدامی  و دیگر مطالباتشان همچنان به اعتصاب و تجمعات اعتراضی خود ادامه می دهند. در این میان از  روز شنبه ۱۳ شهریور دور دیگری از اعتصاب و تحصن شبانه روز معلمان “کارنامه سبز”  در مقابل  وزارت آموزش و پرورش آغاز گردید که تا کنون  ادامه داشته است . قابل ذکر است که بسیاری از آنان از دیگر شهرها به همین منظور به تهران آمده ‌اند و مجبورند شبها نیز در خیابان بمانند. در طول سال جاری این چندمین بار است معلمان “کارنامه سبز” از سراسر کشور به تهران می‌ آیند و در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش با سر دادن شعارهایی از قبیل ( رتبۀ علمی داریم اما هنوز بیکاریم. ما در ره آموزش عمر و جوانی دادیم. شعار کارنامه سبز، استخدام استخدام ) دست به تجمع اعتراضی می ‌زنند. معلمان “کارنامه سبز” که حتی نسبت به دیگر لایه های معلمان در اوضاع معیشتی بدتری قرار دارند، مصمم به ادامۀ اعتصاب و اعتراض تا تحقق مطالباتشان هستند. تداوم تجمعات هماهنگ و همزمان معلمان “کارنامه سبز” نشان از وجود درجه ‌ای از سازماندهی و رهبری متشکل معلمان در سطح سراسری ایران دارد.


معلمان “کارنامه سبز” که بر اساس آمارهای دولتی تعداد شان ۳۳ هزار نفر برآورد شده، معلمانی هستنند که رژیم علیرغم شرکت و قبول شان در آزمونی که در سال ۱۳۹۹ به آنان تحمیل کرده بود، از استخدام آنان خودداری می کند. بهانۀ وزارت آموزش و پرورش برای عدم استخدام آنان نداشتن ظرفیت مالی و صادر نشدن مجوز از سوی سازمان امور استخدامی است. این درحالی است که آموزش و پرورش ایران با کمبود حد اقل ۲۰۰ هزار معلم روبرو می باشد. اما رژیم اسلامی به جای استخدام آنان و پاسخ به مطالباتشان، نیروهای سرکوبگرش را به جان معلمان انداخته تا با پرتاب گاز اشک آور و حمله به آنان از تجمع شان جلوگیری به عمل آورند. با وجود این و علیرغم خطر ابتلا به کرونا آنان مجبور به تجمع اعتراضی برای رسیدن به مطالباتشان می باشند. یکی از آنان در گفتگو با خبرنگاری می‌گوید : “کرونا سخت و ترسناک است اما بیکاری و بی پولی از آنهم ترسناک تر است. امیدی به آینده نداریم اینجا می مانیم تا تکلیف ما روشن می شود”.


اما اعتراض و نارضایتی معلمان در ایران به عنوان بخشی از طبقه کارگر و تحت ستم جامعه و با حقوق های چند برابر زیر خط فقر تنها به معلمان “کارنامه سبز” محدود نمی ‌شود بلکه دیگر بخشهای معلمان نیز علیرغم تهدیدات، بگیر ببند و پرونده سازی دستگاههای امنیتی و زندان مجبورند برای رسیدن به مطالباتشان مرتبأ تجمعات اعتراضی برپا نمایند. روز شنبه ۲۰ شهریور گروهی از معلمان اهواز در اعتراض به عدم اجرای طرح رتبه بندی معلمان در مقابل ادارۀ آموزش و پرورش استان خوزستان تجمع اعتراضی برپا نموده و خواهان تحقق آن شدند. همزمان با این اعتراضات معلمان بازنشستۀ استان خوزستان نیز به دلیل عدم پرداخت پاداش پایان خدمت خود، در آن تجمع اعتراضی شرکت نمودند. در همان روز معلمان شیراز نیز در اعتراض به عدم اجرای طرح رتبه بندی معلمان تجمع اعتراضی برپا کردند.


علاوه براین اعتراضات روز دوشنبۀ هفته گذشته نیز شاهد تجمعات اعتراضی فرهنگیان ورامین،  تجمع آموزش دهندگان سواد آموزی دزفول و تجمع سه روزۀ آموزشیاران نهضت سواد آموزی شهرهای مختلف ایران در تهران بودیم. آنان اظهار داشتند: “۱۴ سال قبل به ما قول دادند که پس از دو سال کار در نهضت سواد آموزی به استخدام آموزش وپرورش در می آئید. اما تا کنون نیز این کار انجام نشده است”. در یک حرکت اعتراضی دیگر روز جمعه ۱۹ شهریور انجمن صنفی معلمان ایران، در سایت خود خبر استعفای دسته‌ جمعی کارکنان شاغل در پست های اداری آموزش و پرورش کشور را در اعتراض به عدم تناسب حقوق پرداختی با ساعات کاری اداری و حذف پی درپی پستها و غیره را اعلام نمود.


رژیم جمهوری اسلامی در چهل سال گذشته نه تنها هیچ ‌گاه بودجۀ کافی به امر آموزش و پرورش اختصاص نداده است، بلکه سال به سال از میزان آن کاسته و بر بودجه دستگاههای سرکوب و نهادهای متعدد تحمیق مذهبی افزوده است. معلمان نیز می ‌دانند که رژیم به هر خواست و مطالبۀ آنان حتی مطالبات اقتصادی شان، با نگاه امنیتی برخورد می‌ کند و با چسپاندن اتهامات نخ نمای اقدام علیه امنیت کشور، تبانی و شرکت در تجمعات، تبلیغ علیه نظام و غیره، برایشان پرونده سازی می ‌کنند و با زندان و شکنجه مواجه خواهند شد. با وجود این معلمان بنا به موقعیت اجتماعی شان به عنوان بخشی از طبقۀ کارگر و تهیدست ایران چنین هزینه ای را پرداخت نموده اند. معلمان مبارز در اعتراضات خود با طرح مطالبات سیاسی از جمله آزادی زندانیان سیاسی، دفاع از حق آموزش رایگان برای عموم، مخالفت با خصوصی سازی و کالایی کردن امر آموزش، مخالفت با محتوای ارتجاعی و غیر علمی کتابهای درسی، دفاع از مبارزات جنبش کارگری و دانشجویی و مخالفت با تبعیض جنسیتی و ملیتی همبستگی خود را با دیگر جنبشهای اجتماعی نشان داده اند.


بدون شک مشکلات و معضلات فرهنگیان همانند کارگران و دیگر اقشار تهیدست جامعه ریشه‌ در بحران عمیق اقتصادی و ساختاری رژیم دارد. بحرانی که جمهوری اسلامی به غیر از توسل به ابزار سرکوب پاسخی برای آن ندارد. در چنین شرایطی برای معلمان و سایر اقشار زحمتکش و تهیدست جامعه نیز راهی جز گسترش مبارزات متشکل و سراسری و اتحاد و همبستگی با دیگر جنبشهای پیشرو جامعه برای سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی موجود نیست. لازم است کارگران و توده های مردم زحمتکش و انسانهای آزادیخواه در ایران نیز از خواست و مطالبات معلمان حمایت و پشتیبانی نمایند و درمقابل تهدیدات و اِعمال خشونت و تعرض جمهوری اسلامی به آموزش دهندۀ فرزندان شان، ساکت نمانند و از حقوق و مطالبات آنان دفاع و پشتیبانی نمایند.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: