دوشنبه ۳ دی ۱۴۰۳ | 23 - 12 - 2024

Communist party of iran

اعتراضات معلمان وکارنامه سبزها در آستانه سال جدید تحصیلی!


در روزهای گذشته شاهد موج وسیعی از اعتراضات معلمان وکارنامه سبزها در بسیاری از شهرهای ایران بودیم. روز شنبه ۲۷ شهریور، قبول شدگان آزمون سال ۹۹ آموزش و پرورش کشور(صاحبان کارنامه سبز آزمون) با برپایی تجمع مقابل وزارت آموزش و پرورش دور جدید اعتراض شان را نسبت به بلاتکلیفی استخدامی شان و وعده های توخالی مسئولان برای تفرقه اندازی بجای پاسخگویی، آغاز کردند. در همین روز، معلمان استان های آذربایجان شرقی، اصفهان، البرز، ایلام، خوزستان، فارس، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، هرمزگان و… برای انعکاس هرچه بیشتر صدای اعتراض شان در مقابل اداره کل آموزش و پرورش در مراکز این استان های کشور دست به تجمع زدند. در روز یکشنبه نیز در ادامه تجمعات اعتراضی معلمان طی روزهای گذشته در شهرهای مختلف کشور، جمعی از معلمان شاغل و بازنشسته مشهد، معلمان کارنامه سبز در تهران و بازنشستگان و مستمری بگیران صندوق بازنشستگی فولاد کشور در شهرهای تهران، اصفهان و اهواز به این اعتراضات ادامه دادند. معلمان به وضعیت بد معیشتی و شغلی خود اعتراض دارند و خواهان اجرای طرح رتبه ‌بندی به میزان ۸۰ درصد هیأت علمی هستند. کارنامه سبزها میگویند علیرغم کمبود معلم، وزارت آموزش و پرورش از استخدام آنان سر باز زده و همچنان از نیروهای بازنشسته استفاده میکند. کارنامه سبزها در اعتراض به عدم تحقق‌ مطالبات ‌شان از سال گذشته تاکنون تجمع‌های اعتراضی متعددی را برگزار کرده‌اند، اما تاکنون به مشکلات ‌شان رسیدگی نشده است. جمع‌هایی از این تجمع‌کنندگان که از شهرهای مختلف کشور به تهران آمده‌اند تحصن‌های شبانه نیز برگزار می‌کنند. آنان در تجمعات و اعتراضات خود بارها شعارهای: “نه تسلیم ، نه سازش، رتبه بدون خواهش” – “معلم بپا خیز، برای رفع تبعیض” – “صدا وسیما کجاست، صدای ما بی صداست” – “معلم داد بزن، حقتو فریاد بزن ” را فریاد زدند.


درست در دل همه این اعترضات خبرخودکشی یکی از معلمان استان فارس در شبکه‌های اجتماعی بازتاب گسترده‌ای یافت. روز پنجشنبه ۲۵ شهریور غلام ‌عباس یحیی‌پور دبیر ریاضی اهل شهرستان گراش به دلیل مشکلات مالی خود را حلق‌ آویز کرد. این دبیر بعد از آنکه موفق به تامین ۵ میلیون تومان سپرده پیش شرط بانک نشد اقدام به خودکشی کرد. وی در پیامی به یکی از دوستانش نوشته بود که زجر فراوانی کشیده و نمی‌خواهد آرامش خانواده‌اش را بر هم زند. این پیام چه شباهت غریبی به پیام هایی دارد که در هفته وماه های گذشته از زبان کارگران شاغل و بیکار شنیده بودیم. البته این اولین باری نیست که یک معلم دست به خودکشی میزد. در خرداد ۹۹ حسین گوهرشناس معلم ۶۸ ساله بوشهری بدلیل فقر و تنگدستی خودکشی کرد. در تیرماه ۱۴۰۰ امین کیان ‌پور ۴۳ ساله معلم ریاضی در اصفهان در اعتراض به حکم دادگاه و از دست رفتن سرمایه‌ اش خود را در برابر دادگستری به آتش کشید. در مرداد ۱۴۰۰ هم یک معلم نائینی خودکشی کرد. و این حکایت جامعه ای است که فقر در آن به مرز غیر قابل تحملی رسیده است، بسیاری از کالاهای اساسی از سفره میلیونها تن از این مردم حذف شده اند، بسیاری از مردم هر گونه امکان برای مداوای بیمارانشان را از دست داده اند، تصاویر آنانی که در زباله ها به دنبال ته مانده غذائی میگردند که شاید برای لحظه ای کوتاه شکم های گرسنه خود و یا خانواده شان را سیر کنند، در شبکه های اجتماعی دست به دست می گردند.


زمانی که  معاون سازمان بهزیستی کشور میگوید ” از آغاز همه گیری کرونا در کشور ده ها هزار کودک پدر  یا مادر خود رابر اثر این بیماری از دست داده اند” و یا اینکه “سه میلیون و پانصد هزار خانوار زن سرپرست نیاز به پوشش بهزیستی وکمیته امداد ” دارند. زمانی که معاون کل وزارت بهداشت رژیم در همین دهم شهریور اعلام میکند که “ششصد ودوازده هزار نفر از مردم در یک سال اخیر به زیر خط فقر ناشی از پرداخت هزینه های درمانی رسیده اند “.  در اینصورت روشن است که معلمان به عنوان بخشی از طبقه کارگر آماج این فقر و فلاکت اقتصادی هستند. بخش بزرگی از معلمان بویژه معلمان نهضت سواد آموزی، حق التدریسی و پیش دبستانی و کارنامه سبزها مجبورند با نداشتن  امنیت شغلی همانند اکثریت مزد وحقوق بگیران با درآمدی چند مرتبه زیر خط فقر زندگی و معیشت خود وخانواده هایشان را تأمین کنند. مضافا اینکه آنها مجبورند به جنگ محتوای خرافی کتابها درسی وبه جنگ خصوصی سازی آموزش وپرورش بروند. همه این شرایط فلاکتبار سبب گردیده است که جنبش اعتراضی معلمان به مثابه  یکی از جنبشهای نیرومند وسرتاسری  در جامعه حضور پیدا کند. در همین سالهای اخیر بارها وبارها آنها در ابعاد سرتاسری وهمزمان دست به تجمعات اعتراضی زده و مطالبات مشترکی را طرح کرده اند. خود این مبارزات اعتراضی نشان دادند که با وجود تمام بگیر و به بندها، انجمن و کانونهای معلمان بتوانند با تغییر توازن قوا بین مردم و رژیم، شورای سرتاسری این کانونها وانجمنها را سازمان داده ودر رأس جنبش اعتراضی معلمان قرار بگیرند.   “شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ” با صور بیانیه ای در آستانه بازگشای مدارس یکبار دیگر شرایط فاجعه بار حاکم بر مدارس وحوزه فرهنگی ونأثیرات پاندمی کرونا که موجب ترک تحصیل حدود سی در صد دانش آموزان گشته ، هشدار داده است که “بازگشایی مدارس بدون توجه به تزریق واکسن مورد تایید سازمان بهداشت جهانی، واگذاری هرمیزونیمکت فقط برای یک دانش آموز،تامین وتوزیع روزانه ماسک وموادضدعفونی کنندە برای دانش آموزان ومعلمان، منتهی به فاجعه خواهد شد”. آنان با ذکر اینکه ” اما مشکل فرهنگیان صرفا معضلات آموزش مجازی نیست، بلکه معلمان مانند سایر زحمتکشان با معضلات فراوان معیشتی روبرو هستندحقوق معلمان باتورم و گرانی افسارگسیخته هم خوانی ندارد” .


واقعیت این است که این رژیم توانائی پاسخ به هیچ یک از اولیه ترین نیازهای اکثریت مردم ندارد. درست از همین زاویه هیچ راهی برای این مردم به جز گسترش اعتراضات باقی نمانده است .همزمانی اعتصاب نفتگران واعتراضات همه روزه در مؤسسات دولتی وغیر دولتی واکنون اعتراضات سراسری معلمان نشانه های روشن حرکت جامعه به سمت شرایط انقلابی است. در شرایط کنونی رهبران و فعالین کارگری و معلمان که در کانون های داغ مبارزه کارگران و معلمان حضور دارند و از روابط زنده و ارگانیکی با بدنه این جنبش های اعتراضی برخوردار هستند، می توانند در ارتباط و پیوند با هم و با ایجاد تشکل و نهاد های مانند شورای همکاری تا حدودی خلاء نبود تشکل های توده ای و سراسری کارگران و معلمان را پر کرده و نقش خود را جهت سراسری کردن اعتصابات و اعتراضات کارگری ایفا نمایند.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: