اعتراضات در اسرائیل علیه “لایحه بازنگری قضائی”!
سه شنبه ۱۰ مرداد ۱۴۰۲
روز دوشنبه بیست و چهارم ژوئیه برابر با دوم مرداد ماه، لایحه” بازنگری قضائی” با رأی شصت و چهار نفر از صد و بیست نفر نمایندگان پارلمان اسرائیل به تصویب رسید. پنجاه و شش نماینده اپوزیسیون پارلمانی جلسه پارلمان را بایکوت کرده و در آن حضور نیافتند. طبق این قانون اختیارات قوه قضائیه جهت رد قوانین تصویب شده مجلس کاهش چشمگیری می یابد. روز شنبه بیست و دوم ژوئیه بیش از نیم میلیون نفر در سرتاسر اسرائیل در راه پیمائیهای اعتراضی که از روزهای اول ژانویه آغاز شده است، شرکت کردند. تنها در شهر تلاویو صد وهفتاد هزار نفر دست به راه پیمائی زدند. همزمان در آخرین مرحله راه پیمائی اعتراضی چهار روزه از تلاویو به سمت اورشلیم نود هزار نفر در پایان راه پیمائی در مقابل پارلمان تجمع کردند. کوشش رهبر اتحادیه کارگری “هیستادروت” تحت فشار بدنه خود جهت یافتن راه حلی میانه با مخالفت کلیه احزاب پارلمان وسخنگویان معترضین بی نتیجه ماند.
یکی از خصوصیات اعتراضات علیه این لایحه حضور پرتحرک نیروهای ذخیره ارتش است که تهدید به تمرد نمودەاند. طبق گزارش “کانال۱۲” اسرائیل تعداد چهار هزار نفر از نیروهای ذخیره که در میان آنان خلبانان، نیروهای ویژه رادار و پهبادها، نفراتی از فرماندهان و هم چنین پزشکان دیده میشوند در یک نامه به دولت، تصمیم خود مبنی بر تمرد از فرامین نظامی را اعلام کردەاند. در روزیکشنبه بنا به گفته ” سازمان نیروهای ذخیره ” ده هزار نفر دیگر نیز آن نامه را امضاء نمودند. همزمان نامه ای به امضاء صد تن از مقامات بلند پایه پیشین ارتش، پلیس، سازمان امنیت داخلی و موساد در حمایت از بیانیه مزبور انتشار یافت. با تصویب لایحه مزبور، سخنگویان معترضین اعلام کردند که اعتراضات خود را علیه ” دولت انهدام کننده” ادامه خواهند داد. قوه قضائیه در پائیز در ارتباط با این لایحه وارد شور خواهد شد.
رویدادهای هفت ماه گذشته نشان میدهند که تناقضاتی که از زمان تشکیل راست ترین دولت در اسرائیل در روزهای پایانی سال گذشته میلادی شکل گرفت، اکنون به یک شکاف عمیق فرا روئیده است. این شکاف نه از نوع شکاف بین یک دولت اشغالگر و مردم فلسطین و نه از نوع شکاف بین این دولت و اعراب ساکن آنچه را که جغرافیای اسرائیل نامیده میشود، بوده، بلکه شکاف بین گرایشات متنوع یهودیان موجود در این جامعه است. هرچند که نطفەهای این شکاف بین گرایش سکولار وصهیونیستی وسپس نئوصهیونیستی از همان ابتدای تشکیل دولت اسرائیل وجود داشت، اما با ترور اسحاق رابین در سال ۱۹۹۵ بعد از معاهده اسلو بین دولت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین آشکارتر به روی صحنه آمد. و اکنون با قرار گرفتن افراطی ترین گرایشات نئو صهیونیستی در رأس دولت، چه در رودررویی با فلسطینیان و چه در ارتباط با آرایش سیاسی دولت اشغالگر پتانسیل انفجاری پیدا کرده است. آنچه را که دولت راست افراطی در همین دوره چند ماه گذشته در ارتباط با فلسطینیان انجام داده اند، خاطره شکل گرفتن گروه های تروریستی را در در دهەهای سی و چهل، قرن گذشته زنده میکنند. تصاویر وزیر امنیت اسرائیل رهبر حزب “قدرت یهود” که در هر فرصتی همراه با نیروهای نظامی به مناطق مسکونی مردم فلسطین هجوم برده است، تصاویر آشنای ماەهای گذشتەاند.
ظاهرا دنیای غرب از شکاف موجود در اسرائیل نگران گشته است. اما آنان در ابراز این نگرانی همواره بر این نکته تأکید میکنند که نگران سرنوشت تنها دولت دمکراتیک منطقه هستند. باید گفت که دمکراتیک نامیدن یک دولت نژادپرست اشغالگر یک دغلکاری آشکار است. نه تنها از این جهت که دولتی اشغالگر است، بلکه نباید فراموش کرد که این به اصطلاح دمکراسی تنها و تنها در ارتباط با یهودیانی اعمال میشود که از اروپا سرازیر آنجا گشتەاند. کافی است از شهرها و محلات مختلف این کشور دیدن کرد تا معنای واقعی این دمکراسی را در مورد یهودیانی که از آسیا و آفریقا به آنجا کوچ کردەاند را مشاهده کرد. این به اصطلاح تنها دمکراسی موجود در خاورمیانه از یهودیان غیر اروپائی شهروندان درجه دومی بوجود آورده است که اکثریتشان در قعر جامعه به کارهای خدماتی اشتغال دارند و شهروندان درجه یک از آن بهره میبرند.
با وجود تمام نگرانیها و انتقاداتی که جهان غرب به سیاست دولت نتانیاهو دارند سخنگوی وزارت خارجه آمریکا درست یک روز بعد از تصویب لایحه ” بازنگری قضائی” اعلام کرد که آمریکا کمک نظامی خود به اسرائیل را که معادل چهارمیلیارد دلار در سال است، کاهش نخواهد داد. چرا که گویا این امر ناشی از یک رابطه ” آهنین” در قبال اسرائیل است. در جهان غرب از رویدادهای اسرائیل به مثابه نشانەای از وجود یک جنبش انتقادی زنده یاد میشود. با این وجود باید پرسید که چگونه است زمانی که در اواسط همین ماه فلسطینیان ساکن شهر جنین از هوا و زمین بمباران شدند، از این ” نیروی انتقادی زنده ” صدائی شنیده نشد. و این در حالی است که در سالهای دهه هشتاد و دهه نود قرن گذشته یک جنبش پرتحرک برای صلح از جمله جنبش” صلح هم اکنون” در جامعه حضور چشمگیر داشت که صدها هزار نفر را در بر میگرفت. تنها در سال ۱۹۸۲ بیش از چهار صد هزار نفر علیه حضور نظامی اسرائیل در لبنان دست به اعتراض زدند. این جنبش ترقیخواهانه اما در پایان قرن گذشته به سکوت کشانده شد. و این نشان میداد که دستگاه دولتی توانسته است جامعه ای را سازمان دهد که خالی از اپوزیسیون واقعی است. از آنزمان یک ایدئولوژی نئوصهیونیستی در اسرائیل هژمونی یافت که نتانیاهو یکی از بنیانگذاران و ادامه دهندگان آن است. در بستر سلطه یافتن این ایدئولوژی مخالفت با هرنوعی از مذاکره با فلسطینیان تبدیل به یک اجماع عمومی گشته است.
اپوزیسیون معترض کنونی را تنها میتوان اپوزیسیون علیه ” لایحه بازنگری قضائی” نامید. نه چیزی بیشتر و نه چیزی کمتر. آنچە که در لحظه کنونی غایب است عروج یک جنبش ترقیخواهانه جهت پاسخ دادن به بزرگترین و تاریخی ترین تراژدی موجود در خاورمیانه است.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له