یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ | 22 - 12 - 2024

Communist party of iran

اطلاعیۀ پایانی برگزاری پلنوم ششم کمیته مرکزی کومەله (۳۱فروردین ۱۴۰۳- ۱۹ آوريل ۲۰۲۴)


پلنوم ششم کمیته مرکزی کومەله – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران منتخب کنگرۀ ١٨، در روزهای شنبه و یکشنبه ٢٥ و ٢٦ فروردین ماە ١٤٠٣ برابر با ١٣ و ١٤ آوریل ٢٠٢٤ با شرکت اعضا کمیتۀ مرکزی کومەله و اعضا کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست ایران که به عنوان ناظر شرکت داشتند، برگزار گردید. پلنوم با سرود انترناسیونال سرود همبستگی جهانی طبقه کارگر و یک دقیقه سکوت در گرامیداشت یاد و خاطرۀ جانباختگان راه آزادی و سوسیالیسم، آغاز به کار نمود. گزارش سیاسی کمیتۀ رهبری کومەله به پلنوم، گزارش تشکیلاتی کمیتەها و ارگانهای تشکیلاتی کومەلە و آرایش و تقسیم کار درونی کمیته مرکزی کومەله از دستور جلسات این پلنوم بودند.


نشست وسیع کمیته مرکزی کومەله در شرایطی برگزار شد که جنگ و نسل کشی دولت اسرائیل علیه مردم فلسطین در غزه وارد هفتمین ماه خود شده است. از آنجا که دولت نژاد پرست نتانیاهو با وجود تمام جنایاتی که در این مدت انجام داده نتوانسته به اهداف اعلام شدۀ خود برسد، در دو ماه گذشته به شکل بسیار وحشیانەتری جنگ را پیش برده است. در این مدت کابینۀ جنگی اسرائیل تاکتیک تخریب و کشتار حداکثری را در پیش گرفته که خود نشانۀ بن بست و درماندگی دولت اسرائیل است. این جنگ ویرانگر علاوه بر اینکه هزینەهای سنگینی برای اسرائیل داشته است، بحرانهای درونی دولت نتانیاهو را نیز تشدید کرده و میزان تنفر و انزجار از دولت را در داخل و خارج اسرائیل بسیار بالا برده است. اعتراضات و فشار افکار عمومی در سطح جهان علیه نسل کشی در غزه به طور مؤثری دولت نژادپرست نتانیاهو، دولت آمريكا و دولت های اروپایی که از این جنایت حمایت می کنند را تحت فشار قرار داده است.


از سوی دیگر گروه ارتجاعی و تروریستی حماس نیز با وارد آمدن تلفات سنگین به رهبری و بدنه و زیر ساختهای تشکیلاتی شان، در بن بست قرار گرفته و حملات موشکی حزب الله لبنان به اسرائیل نتوانسته تغییر محسوسی در توازن قوا به سود حماس ایجاد کند. جمهوری اسلامی نیز تاکنون نه تنها نتوانسته کمک مؤثری به حماس بنماید، بلکه نیروها و پایگاههای نظامی و اخیرأ کنسولگری رژیم در سوریه نیز مورد حملۀ اسرائیل قرار گرفته اند. چنین بن بستی نشان میدهد که دورۀ تبلیغات رژیم اسلامی و جریانات وابسته مبنی بر “محور مقاومت” و جنگ نیابتی نیز به پایان خود رسیده است.


در این میان مردم ستمدیده و بی دفاع غزه که قربانی نسل کشی دولت اسرائیل هستند و خانه هایشان ویران میگردد و گرسنه و آواره شدەاند خواهان آن هستند که این جنگ جنایتکارانه هرچه زودتر تمام شود. مردمی که هیچ نقش و سهمی در برافروختن جنگ نداشتەاند چرا باید تاوان آن را بپردازند؟ کارگران و مردم زحمتکش و ستمدیده فلسطین نه با امید بستن به جریانات ارتجاعی و تروریست اسلامی و نه به دولتهای عرب و دیگر قدرتهای سرمایه داری بلکه تنها به نیروی متحد و سازمانیافتۀ خود و حمایت هم طبقەای هایشان در اسرائیل و منطقه و در سطح جهان میتوانند توازن قوا را به نفع خود تغییر دهند و به این جنگ ویرانگر و قحطی و گرسنگی پایان دهند.


شکست مفتضحانه رژیم اسلامی در نمایش انتخاباتی مجلس شورا و مجلس خبرگان رهبری یکی دیگر از محورهای مباحث پلنوم بود. اکثریت قاطع مردم ایران آگاهانه با عدم شرکت خود در آن نمایش، بار دیگر یک “نه” بزرگ به کلیت حکومت جمهوری اسلامی دادند. به اعتراف خود رژیم و دیگر رسانەهای داخلی و خارجی درصد مشارکت در آن انتخابات از همه سالهای عمر جمهوری اسلامی کمتر بود. در استانهای کردستان و سیستان و بلوچستان بیش از هشتاد و پنج درصد از مردم در این مضحکۀ انتخاباتی رژیم شرکت نکردند. اعلام علنی عدم شرکت تشکلهای کارگری، تشکهای صنفی معلمان، بازنشستگان و دانشجویان و دیگر نهادها و حتی بعضی از اصولگرایان و اصلاح طلبان حکومتی در نمایش انتخابات، نشانۀ تغییر در فضای سیاسی جامعه و توازن قوا به نفع جبهۀ کارگران و توده های مردم در مقابل حکومت اسلامی می باشد. تحمیل این شکست فضیح به جمهوری اسلامی بخشی از انتقامی بود که مردم ایران به خاطر جنایاتی که جمهوری اسلامی در جریان جنبش ژینا مرتکب شده بود، از رژیم گرفتند و بر عدم مشروعیت این نظام فاسد مهر تأکید دوباره گذاشتند. این شکست سنگین رژیم نتیجۀ تشدید بحرانها ومحصول عملکرد وحشیانۀ رژیم در بر خورد به جوانان و به یژه زنان بود؛ نتیجۀ تشدید تنفر و انزجار مردم از جمهوری اسلامی به خاطر سیاستهای جنگ افروزانه و مداخله گرانه و پرهزینۀ رژیم در منطقه بود. برای کارگران و مردم زحمتکش این یک پیروزی بر حکومت اسلامی بود که میتواند به سنگری برای پیشروی بعدی جنبش انقلابی تبدیل گردد. بدون شک عدم مشارکت وسیع مردم کردستان در این نمایش انتخاباتی، نشان دهندۀ این واقعیت است که جنبش انقلابی کردستان به مثابه یک پای اصلی هر تحول سیاسی و انقلابی در بعد سراسری از چنان پتانسیلی برخوردار است که هرگاه ضروری باشد میتواند نیروی محرکه و سازمانیافتۀ خود را به میدان آورد.


در گزارش کمیته رهبری و مباحث پیرامون آن تأکید شد که کردستان به لحاظ اقتصادی یکی از محروم ترین مناطق ایران است. کارگران و تودەهای مردم زحمتکش کردستان همانند هم طبقه‌ایهای خود در سایر مناطق ایران در شرایط اقتصادی بسیار فلاکتباری به سر می‌برند. میزان بالای فقر و بیکاری موجب شده که دهها هزار نفر از جوانان کردستان که به اعتراف مقامات رژیم بیش از٥٠ درصد آنان فارغ التحصیل دانشگاهها هستند، برای تأمین هزینۀ معیشت خود و خانواده، به کولبری در جادههای مرگ روی آورند. کولبران در واقع نیروی کارِ ارزان و اجیر شدۀ تجار و دلالان سرمایه دار هستند که شدیدأ استثمار می شوند. با این حال سالانه صدها نفر از آنان به اتهام قاچاقچی و اخلال در نظم اقتصادی، توسط نیروهای مسلح رژیم به رگبار گلوله بسته می شوند؛ یا به قتل میرسند و یا زخمی می شوند. با وجود این کارگران و دیگر اقشار تهیدست جامعه در کردستان در مقابل رژیم اسلامی دست روی دست نگذاشتە اند. فعالین جنبش کارگری و دیگر جنبشهای پیشرو اجتماعی کردستان در پیوند و ارتباط با فعالین در سطح سراسری به مبارزات خود علیه سیاستهای جمهوری اسلامی ادامه می دهند.


برپایی مراسم نوروزی و ابراز شادمانی در شهر و روستاهای کردستان در ابعاد دهها هزار نفری یکی دیگر از محورهای مباحث پلنوم کمیته مرکزی کومه له بود. در آن مراسمها زنان دوش به دوش مردان و بدون توجه به قانون حجاب اجباری به رقص و پایکوبی پرداختند. برگزاری این مراسمها جلوه ای از تداوم جنبش انقلابی ژینا و بخشی از شادی مردم به مناسبت شکست جمهوری اسلامی در مضحکۀ انتخابات و پیروزی خودشان بود. برگزاری مراسمها در چنین ابعاد بزرگی نشان دهندۀ سازماندهی و وجود نوعی رهبری است که به مثابه امر واقع به حکومت اسلامی تحمیل گردید و رژیم در برابر آنها چارەای جز نرمش نداشت. تمام تلاش رژیم در این جهت بود که این مراسمها جلوه سیاسی پیدا نکنند. در بسیاری جاها جوانان با سردادن شعارهای سیاسی و خواندن سرود و تکان دادن دستمال و پارچۀ قرمز به عنوان نمادهای چپ و انقلابی، به آن رنگ و جهت سیاسی و ضد رژیمی دادند. مراسم و جشن و پایکوبی های نوروزی در یک ماه و نیم گذشته نشان داد که جنبش انقلابی کردستان که ستون فقرات آن کارگران و زحمتکشان و زنان ستمدیده کردستان هستند از چه پتانسیل و ظرفیت هایی برای به چالش کشیدن سیاستهای جمهوری اسلامی برخوردار است. لازم است رفقای ما در داخل در آینده نیز خود را برای حضور و تأثیر گذاری و سمت و سو دادن به این مراسمها بیشتر آماده نمایند.


پلنوم کمیته مرکزی کومه له در بخشی دیگر از مباحث خود به اوضاع سیاسی و اقتصادی در کردستان عراق پرداخت. اوضاع بحرانی این منطقه و گسترش بیکاری، گرانی و به تعویق انداختن پرداخت حقوق کارگران و کارکنان زندگی و معیشت تودەهای مردم را در مضیقه قرار داده است. جمهوری اسلامی با نفوذی که بر دم و دستگاههای دولت مرکزی عراق دارد و با استفاده از ساز و کارهای دست ساز جریانات شیعۀ وابسته به خود، میخواهد هرگونه مزاحمتی برای پیشبرد برنامەهایش در کردستان را از سر راه خود بردارد. تا کنون از “دادگاه فدرال” بعنوان اهرمی در جهت بی اختیار کردن دولت اقلیم کردستان استفاده کرده است. این “دادگاه” به عنوان ابزاری در دست رژیم جمهوری اسلامی طی دو سال گذشته احکام متعددی در راستای به بن بست رساندن دولت اقلیم را صادر کرده است. دولت مرکزی وابسته به جمهوری اسلامی در عراق با قطع گاه به گاه و تأخیر در ارسال حقوق کارمندان کردستان و با به گرو گرفتن نان و روزی آنها نارضایتی مردم را دامن زده و اختلاف و تنش میان احزاب سیاسی کردستان را تشدید کرده است. از سوی دیگر دولتهای ترکیه و جمهوری اسلامی با بمباران و موشک بارانهای مکرر و تعرضات نظامی و اِشغال بخشهایی از نوار مرزی علاوه بر اینکه موجب تلفات و خسارات زیادی به مردم زحمتکش آن مناطق شدەاند، حکومت اقلیم را نیز تحقیر کرده و سیادتی برای آن قائل نیستند. مداخله گری های سیاسی و نظامی هدفمند و آگاهانۀ رژیم جمهوری اسلامی و دولت ترکیه در کردستان عراق نیز بر تنش و اختلاف میان احزاب سیاسی حاکم در کردستان افزوده است. تجربۀ کردستان عراق به روشنی نشان داد از آنجا که در سیستم فدرالی متکی به پارلمان، اهرم های اصلی قدرت از جمله اقتصاد، نیروی ارتش و دیپلماسی، در دست دولت مرکزی باقی می ماند، دولت مرکزی هر آن اراده کند با تکیه بر این اهرمهای قدرت می تواند مردم کردستان را تحت فشار قرار دهد. پارلمان کردستان طی تمام این سالها محل مانور احزاب سیاسی بوده و به عنوان ابزاری برای دور نگاه داشتن توده های مردم از دخالت در حاکمیت و مدیریت جامعه عمل کرده است. از این رو لازم است رفقای ما و دیگر فعالین چپ و کمونیست با تبلیغ و روشنگری در مورد آلترناتیو حاکمیت شورایی در مقابل سیستم پارلمانی، تلاش نمایند برای آن مقبولیت اجتماعی کسب نمایند و آنرا به گفتمان غالب در جامعه تبدیل کنند. “شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان” تا کنون در این رابطه ایفای نقش کرده و به تلاشهایش در این راستا ادامه می دهد.


در کردستان سوریه نیز دولت فاشیستی ترکیه با اِشغال کل استان عفرین و چندین منطقۀ دیگر از مناطق مرکزی کردستان سوریه از جمله جرابلس، الباب، اِعزاز، گری سپی و سەری کانی در تلاش است که “حکومت خود مدیریتی روژآوا” را از بین ببرد. نیروهای اِشغالگر ترکیۀ و مزدوران مسلحش در مناطق اشغالی به کشتار، دزدی، اخاذی و فساد می پردازند. دولت فاشیست اردوغان در چندماه گذشته با بمبارانهای مکرر، زیر ساختهای خدماتی، صنعتی و کشاروزی مناطق تحت کنترل “حکومت خود مدیریتی روژآوا” را از بین برده است و همچنان حکومت خود مدیریتی را تهدید به لشکر کشی و اشغال مناطق بیشتری می کند. بمباران شهرها و روستاهای کردستان سوریه از جانب دولت اسلامی اردوغان در حالی است که نیروهای آمریکایی باصطلاح هم پیمان با روژآوا و نیروهای روسیۀ مستقر در شمال سوریه کنترل فضای آنجا را در اختیار دارند و نسبت به آن بی تفاوت هستند و چه بسا آنها برای حملات ترکیه چراغ سبز نیز نشان می‌دهند. اینها همه بخشی از سیاستهای فاشیستی حکومت اردوغان در این مدت برای منحل کردن “حکومت خود مدیریتی روژآوا” بوده است.


اقدامات سیاسی و نظامی یک سال گذشتۀ دولتهای ترکیه، عراق و جمهوری اسلامی نسبت به اقلیم کردستان و ” حکومت خود مدیریتی روژآوا”، این واقعیت را نشان میدهد که آنها و حکومت سوریه، علیرغم هر درجه از اختلافات و دشمنی باهم، همگی مخالف هر شکلی از حاکمیت محلی مردم کردستان اعم از فدرالی، خودمدیریتی، خودگردانی و غیره در هر بخشی از کردستان هستند. در این زمینه سالهاست میان آنها تماسها، جلسات، همکاری و هماهنگی زیادی وجود داشته است. مردم کردستان در عراق و سوریه از آنچه دولتهای اقلیم کردستان و “خود مدیریتی روژآوا” تا کنون همپیمانی با آمریکا و دولتهای منطقه نامیدەاند، سودی نبرده اند. حاکمیت احزاب و هر جریان سیاسی درچهارچوب سیستم فدرالی و پارلمانی، در بهترین حالت راهی برای مشارکت و سهیم شدن رهبران این احزاب در قدرت است و نمیتواند راه حلی برای رفع ستم ملی باشد. تجربۀ کردستان عراق در طول ٣٤ سال گذشته این حقیقت را به خوبی نشان داده است. در مقابل آن حاکمیت شورایی و به رسمیت شناختن حق مردم کردستان در تعیین سرنوشت که در استراتژی کومەله برآن تأکید شده، میتواند در این زمینه پاسخگو باشد.


دومین دستور جلسۀ پلنوم ششم کمیته مرکزی کومەله گزارش ارگانهای تشکیلاتی بود. در این بخش پلنوم به بررسی گزارش تشکیلاتی ارگانها پرداخت که توسط مسئولین ارگانها به پلنوم ارائه شد. رفقای کمیته مرکزی کومەله و حزب کمونیست ایران نقطه نظرات، ملاحظات، انتقادات و پیشنهادات خود را در جهت ارتقای کار و فعالیت هر یک از ارگانها مطرح نمودند. پلنوم ششم کمیته مرکزی کومەله در بخش پایانی کار خود به تقسیم کار و سازماندهی رفقای کمیتۀ مرکزی در ارگانهای مختلف تشکیلاتی پرداخت. پلنوم ضمن انتخاب یک کمیته رهبری پنج نفره به منظور هدایت تشکیلات در فاصله دو نشست وسیع کمیته مرکزی، رفیق حسن شمسی را به عنوان دبیر کمیته مرکزی کومەله انتخاب نمود.


از آنجا که نشست کمیته مرکزی کومه له در آستانه اول ماه مه روز جهانی کارگر برگزار گردید، پلنوم ضمن تبریک روز جهانی کارگر این نماد همبستگی طبقاتی و انترناسیونالیستی و قدردانی از تلاش خستگی ناپذیر فعالین و پیشروان جنبش کارگری برای سازماندهی مبارزات کارگران، به همۀ رفقای کارگر فراخوان داد تا به هر شکل و طریقی که می توانند مراسم و آکسیون های اول ماه مه را برگزار کنند. کومەله کارگران در کردستان را فراخواند تا در همبستگی با کارگران سراسر ایران با اعلام ادعانامه علیه نظام سرمایه داری و طرح مطالبات عاجل خود، موضع قاطع خود علیه جنگ افروزی های رژیم جمهوری اسلامی، علیه تهاجم به زندگی و معیشت کارگران و جنگ علیه زنان را اعلام کنند.


کمیته مرکزی کومەله – سازمان کردستان حزب کمونیست ایران

۳۱ فروردین ۱۴۰۳

۱۹آوریل ۲۰۲۴

اشتراک در شبکه های اجتماعی: