اشکال اجتماعی مبارزه کارگران
جمعه ۱۳ خرداد ۱۴۰۱
سپهر خرمى
تجربه تاریخی طبقه ی کارگر به ما این امر را می آموزد که مبارزات کارگری تنها محدود به محیط کار نبوده است.
گرچه، محیط کارخانه ماوای امن و مقدسی برای بورژوازی تلقی میگردد،اما این سرکوب محدود به آن محیط نبوده است، لذا بورژوازی برای حفظ موقعیت برتر خویش، اهرم سرکوب سیستماتیک و سازمانیافته ی خویش را نه تنها در محیط یک کارخانه محدود نمیکند ، بلکه با بسط و گسترش آن، در محیط های اجتماعی،سعی دارد قدرت پوشالی خود را به طبقه ی کارگر تحمیل نماید.
کارگران و دیگر زحمتکشان، انعکاس این سرکوب را درهر خانه، محله، شهر و کوی برزن، با گوشت و پوست استخوان خود حس نموده اند.
پدیده ی سرکوب اجتماعی و گاهن عریان شده ی بورژوازی، برای درهم کوبیدن اتحاد کارگران، دقیقن در راستای حفظ شرایط موجودو نظم تحمیل شده بورژوازی، به جامعه، قابل تحلیل و بررسی میباشد.
اما از طرفی کارگران هر موقع که فرصت یافته اند، در جهت اتحاد و پیوند اجتماعی خود، در عرصه های گوناگون مبارزاتی، در برابر تشتت ایجاد شده(از طرف بورژوازی و نمایندگان سیاسی آن) مقاومت کرده، و از اهرم های گوناگون استفاده نموده، تا شاید افق اتحاد طبقاتی خود را بر بورژوازی تحمیل نمایند.
در این راستا، ایجاد انجمن ها، صندوق ها، باشگاه ها و محفل های مخفی، بنا بر ضرورت شرایط از طرف کارگران به عنوان پلی میان اتحاد کارگران،ویا آموزش کارگری عمل نموده است.
باشگاه های کارگری در خارج از محیط کار و در ارتباط با محیط کارخانه، به عنوان محملی جهت ارتباطات کارگری، و همچنین اخبار و تبادل آرا میان کارگران قرار گرفت.انواع صندوق ها در جهت پیشبرد امر مبارزه و همچنین اتحاد و آموزش و آگاهی ایجاد گردید.
صندوق اعتصاب یکی از اشکال مبارزه و مقاومت در تاریخ جنبش های کارگری، چه در تاریخ جنبش کارگری در جهان، وچه در ایران، ثبت گردیده است.انواع تعاونی ها شکل گرفت، اشکال مبارزه ی طبقه کارگر و اهرم های فوق، باعث پیوند کارگران با دیگر بخش های اجتماعی گردید. در اینجا آنچه مهم و قابل بررسی است، اجتماعی شدن حرکت کارگران در محیط اجتماع واشکال مبارزه ی اجتماعی آن، میباشد.
لذا این امر نه تنها باعث سطح آگاهی کارگران، بلکه باعث بالا بردن سطح آگاهی خانواده های کارگری شده است، وهمچنین به تبع آن، باعث گسترش سطح مبارزه شده است.
کافیست مروری بر خاطرات یوسف افتخاری و زندانی شدن یوسف بیاندازیم
“” به افراد اتحادیه دستور دادیم که منسوبین و محارم خود را با افکار وعقاید و روش اتحادیه و مبارزه طبقاتی آشنا نموده نتیجه عمل و تاثیر گفتارشان را به اتحادیه ایالتی کارگران خوزستان گزارش نمایند. به این ترتیب به مرور به خانواده کارگر هم نفوذ کردیم و اولین اتحادی که از طریق این فرد به وجود میآمد باهمسر و دختر او بود. بنابراین ما در یک خانواده که ما عضو داشتیم، عائلهاش هم تقریبا عضو اتحادیه محسوب میشدند. منتها مردان حوزههای مرتبی داشتند ولی زنان حوزههای مرتبی نداشتند. میترسیدیم آنها گیر بیفتند. به همین حوزههای خانوادگی اکتفا میکردیم. مگر این که لازم میشد به زنان ماموریت بدهیم. کارگران در این زمینه با اتحادیه همکاری نمودند. از این آزمایش نتایج خوبی به دست آمد که در موقع اعتصاب موجب حیرت اداره پلیس و مخصوصا رکنالدین مختاری شد.
وی در این مورد چنین مینویسد: وقتی که در شهربانی زندانی بودم بعضی شبها که مختاری کاری نداشت مرا صدا میکرد و با من صحبت میکرد. یک شب گفت تعجب نمیکنم که تو بلند شدهای و لنگان لنگان کاری پیدا نکرده آمده آبادان با ماهی هشت تومان کار میکنی. ولی در ایران که هنوز حجاب است شما چه طور توانستید این تشکیلات را به وجود بیاورید. من از این تعجب میکنم که تو چطوری میان آنها رفتهای و نگفتند نامحرم است.
عائله کارگران در اثر تبلیغات نانآوران خانه به اتحادیه کارگران گرویده و اکثر آنها در جلسات حوزههای خانوادگی کارگران شرکت کردند. ضمنا همانطور که گفتم یک کلاس محرمانه سیاسی داشتیم که همانجا اگر کسانی سواد فارسی کم داشتند فارسی درس میدادیم و من خودم یک اطلاعات سیاسی و سندیکایی به آنها میدادم. بنابراین یک عدهای را به سطح کادر و نیمه کادری رسانده بودیم. و یکی از این کادرها زهرا بود.
زهرا از زنهای مبارز لرستان بود وموقع اعتصاب اولین کسی که جلوی شرکت نفت برای کارگران نطق کرد و گفت دستور اعتصاب صادر شده، او بود. گویا چیزی که گفته بود زیاد هم موثر واقع شده بود. او گفته بود در صورتی که زن مبارزه میکند، مرد نمیتواند مبارزه نکند.””
خاطرات یوسف افتخاری
پیوند کارگران با محیط جامعه و همچنین اجتماعی شدند حرکت کارگران، در تشکیل اتحادیه ها و سندیکا ها، نفش بسزایی داشته است. به یاد داریم که شوراهای کارگری در سال 57 از دل همین کنش های اجتماعی و همچنین در میان فعالین کارگری که سالها علیه ظلم و ستم
حاکمیت ارتجاعی و سرکوب رژیم شاه، مبارزه کردند، ایجاد گردید.
در آبادان ودیگر شهرهای خوزستان، محله های کارگری در پیوند های اجتماعی میان خانوارهای کارگری نقش بسزایی داشتند.
در بیشتر مواقع، کارگران عصرها، همراه خانواده هایشان با یکدیگر ارتباط برقرار میکردند، و یا به دلیل همسایگی رفت و شد های خانوادگی را بر قرار
میساختند(جالب اینجاست که بعد از جنگ محله هایی که کاملن تخریب نشده بودند، به تملیک افراد در آمده و شکل محیط کارگری را از دست داده اند).
باشگاه های شرکت نفت گرچه تحت سیطره ی پلیس سیاسی شاه بود، و فرهنگ غالب حاکمیت ارتجاعی را اشاعه میداد، اما فرصتی برای نیروهای فعال قلمداد میشد.
در دوره ی پروسه ی انقلاب، کارگران با شناختی که از همدیگر در این محله ها داشتندو همچنین ارتباطات احساسی و درد مشترکی که داشتند، در مورد شرایط موجود به بحث وتبادل نظر می پرداختند. ناگفته پیداست که زنان و فرزندان کارگری در محله های کارگری ارتباطات نزدیکی داشتند.
فرزندان کارگران به تبع بستن شیرهای نفت،در کارزار های خیابانی به شکل فعال حضور داشتند.
درواقع محله های کارگری، کانون های توده ای قلمداد میشد که در شرایط انقلابی نقش های واسط میان کارگران با خانواده های کارگری و به تبع آن با کل جنبش ایفا مینمودند.
محله های کارگری که زمانی بشکل کانون های توده ای که از تمرکز خانواده های کارگری، در روند انقلاب در جهت آگاهی توده ای نقش بسزایی داشتند، بعد از جنگ و خصوصن بعد اجرای سیاست های نئولیبرالی رفسنجانی و بخش خصوصی و همچنین، بخش بخش کردن کارگران، از میان رفت.
هدف من از ارائه بحث کانون های توده ای در پرتو کمون ها، پیوند اجتماعی کارگران نه تنها با یکدیگر است، بلکه گسترش این پیوند در بخش های گوناگون اجتماعی، از کودکان و جوانان گرفته، تا زنان و همچنین ارتش ذخیره ی بیکاران و… می باشد.
قطعن میتوان بر بسترها ی دیگر از جمله گروه های موسیقی، ادبی، صندوق های محله ای ، ویا NGOها و… شرایط تجمع را فراهم آورد، اما این نکته را یاد آوری میکنم که تا زمانی این بسترها محملی جهت تجمع فعالین باشد و محتوای کار به گونه ای باشد که بجای یک تشکل توده ای پیشرو(پیشرو به معنای سازمانده توده ای و یا نیروهایی که قدرت سازماندهی توده ای داشته باشند) تشکلی را ایجاد کنیم که خودمجموعه ای از فعالین یک و یا چند حوزه باشد، تنها بستر شرط لازم را بوجود آورده و در همین بستر محدود خواهیم شد.
اما چرا کمون ها و یا کارگاه های خود گردان؟
امروزه با توجه به سطح بحران و یورش عنان گسیخته به سطح معیشتی کارگران و خانواده های کارگری، انگیزه شرکت در میان خانواده های کارگری و همچنین بخش بیکار، دوچندان است.
این امر نه تنها در میان خانواده های کارگری در بخش های صنعتی و خدمات میتواند اجرایی شود، بلکه میتوان، همراستا و یا بصورت مجزا، در میان زنان و دختران و کودکان خیابانی گسترش یابد.
یکی از اصول اولیه کمون ها، باز تولید سودی است، که از طریق تولید و توزیع و فروش کالا به کمون ها باز میگردد.
تامین منابع مالی در پرتو آموزش های همه جانبه و آگاهی، میتواند در جهت رفع موانع مالی در آینده مورد کنکاش و بررسی قرار گیرد.
کمون های توده ای در یک کلام
تمرکز توده ها، حول یک موضو عیت وهمچنین محمل، در جهت تبلیغ و ترویج انقلاب به مثابه یک ضرورت و شرط لازم، همچنین ایجاد هسته های اولیه شوراها در شرایط فاز بالایی مبارزه، یعنی اتوریته کل طبقه علیه حاکمیت بورژوایی و اعتلای انقلابی، ضرورت خویش را نمایان خواهد ساخت.
پس اولویت اول آموزش در روند پراتیک، و تبدیل فعالین به نیروهای پیشرو، و بازتولید کمون ها در احیای کانون های توده ای ،هدف کلی است، به گونه ای که با گسترش کانون ها در پرتو کمون ها(نه تعاونی و…) گستره ی فعالیت نیروهای پیشرو درتمامی بخش های کارگری، در تمام نقاط کشور لحاظ خواهد شد.
در پرتو این گسترش، سه شکل کار علنی، نیمه مخفی
و مخفی در درون کانون ها به مثابه پل های ارتباطی، ضرورت خود را عیان خواهد ساخت.
قطعن نیروهای پیشرو در امر سازمانیابی طبقه نفش بسزایی ایفا خواهند نمود.
واقعیت اینست که با چنین رویکردی احزاب و سازمانها و تشکل های غیر پرولتری، به مثابه زائده برای جنبش نمایان خواهند شد.
والبته تنها جریانات و احزاب و تشکل هایی میتوانند در جهت اهداف پرولتری قرار گیرند که در جهت این کانون ها و رشد آنها گام بردارند.
امروزه با توجه به سیاست های نئولیبرالیستی، شرایط طبقه ی کارگر با آنچه که در دولت های رفاه مشاهده میکنیم متفاوت بوده است.
سیاست خصوصی سازی،خصوصن بیکار سازی یا به عبارتی اخراج در مقابل مقاومت کارگر،باعث گشته است که مقاومت کارگر را با قرارداد های سفید امضا، تعدیل نماید.
ما سالها شاهد آن بودیم که کارگران با سابقه کاری بالا، گاهن با تغییر کارفرما، از محیط های کارخانه، بیرون رانده میشوند
کارگرانی جایزین آنها میشوند که از تجربه کمتری برخوردار بوده اند.
کارگران با سابقه بالا، در اثر عجین شدن با کار و محیط کار و همچنین مناسبات حاکم بر کار، قطعن از کارگری که تجربه لازم را دارا نمی باشد،در امر مبارزه، از پتانسیل بالایی برخوردار میباشد.
این جدایی کارگران ، حتی در کارخانه های بزرگ، میان بخش های متفاوت تولیدی، مشهودبوده است.
بخش های گوناگون تولیدی در کارخانه های بزرگ، به چندین مدیریت خصوصی تقسیم میگشت(در زمانیکه کارخانه ها دارای سیستم پیمانکاری بوده اند).
این مختصری از وضعیت در درون کارخانه است. اما در خارج محیط کارخانه، ارتباط ارگانیک و اجتماعی میان کارگران، در شرایط سرکوب ، بسختی امکانپذیر میباشد.
درست است که طبقه کارگر درد مشترک دارد واین درد مشترک و خواست مشترک میتواند باعث پیوند کارگران گردد، اما نباید فراموش کرد که این پیوند در پروسه ی اجتماعی شدن حرکت های طبقاتی میسر خواهد گشت.
بدون پیوند اجتماعی میان کارگران ، هژمونی طبقه ی کارگر در امر انقلاب، دشوار خواهد بود.
برگرفته از كانال آموزگار كارگر
اشتراک در شبکه های اجتماعی:
تگ ها :
كارگران