استراتژی سوسیالیستی و جنبش انقلابی مردم ایران را برای پایان دادن به ستم ملی تقویت کنیم!
یکشنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۳
نیما مهاجر
مسئلهی کردستان یکی از مسائلی است که از دیرباز و تقریبا همپای مسئلهی فلسطین در خاورمیانه وجود داشته است. اگر چه بین مسئلهی کردستان و مسئلهی فلسطین تفاوتهایی وجود دارد اما رنجهای مشابه و مبارزات مشترکی نیز در بین این دو بخش وجود دارد. بخشا به دلیل همین تفاوتها است که جنبش رفع ستم ملی در کردستان نتوانسته به اندازهی مسئلهی فلسطین حمایت آزادیخواهان جهان را جلب کند، اما این جنبش در سال های گذشته پتانسیلهایی عظیمی از خود نشان داده است که به سهم خود در تقویت دیگر جنبشهای مترقی موجود در کردستان و حتی خاورمیانه نقش داشته است.
این پتانسیلها بارها مرزها را درنوردیده و خود را در چهارچوب احساس هم سرنوشتی بخشهای مختلف کردستان نشان داده است. رنجهای مشترک مردم کردستان همبستگی ستمدیدگان را در این منطقهی جغرافیایی تقویت کرده است. این همبستگی میتواند درسهای خوبی برای دیگر مردم ساکن در خاورمیانه داشته باشد. در جریان زلزلهی کرمانشاه دیدیم که این همبستگی با وجود کارشکنیهای سرکوبگرانهی جمهوری اسلامی بقیهی مردم ایران و حتی منطقه را نیز به کارزار کمک رسانی کشاند. در نمونهای دیگر کشتار ددمنشانهی مردم شنگال و به بردگی کشاندن زنان توسط خلافت اسلامی یک جنبش عظیم تودهای را در مریوان و سنندج و دیگر شهرهای کردستان شکل داد. جنبشی که به دنبال مقاومت مسلحانهی تودهای در کوبانی به یک جنبش جهانی تبدیل شد. اما احزاب ناسیونالیستی نیز که هدف اصلیشان کسب قدرت محلی تحت همین مناسبات ظالمانهی سرمایهداری است و هیچ برنامهی صادقانهای برای کسب حق تعیین سرنوشت ندارند از وجود ستم ملی تغذیه میکنند. آنها برای بالا رفتن از نردبان قدرت حاضرند با جریاناتی بر سر میز معامله بنشینند که خط قرمزشان «تمامیت ارضی» است و هر کدام در دورههای تاریخی مختلف با اسم رمز «تجزیه طلبی» در سرکوب مردم کردستان شرکت کردهاند.
اهمیت فرموله کردن یک پاسخ رادیکال و حقیقی برای رفع ستم ملی و تقویت جنبش انقلابی کردستان از همین واقعیت انکار ناپذیر وجود ظرفیتهای عظیم و در عین حال حضور جریانات فرصت طلب بورژوا – ناسیونالیست سرچشمه میگیرد. از آنجا که مدت هاست انحصار یک بازار داخلی از دستور کار نظام سرمایهداری خارج شده است و بازارهای جهانی سرمایه همهی مرزها را زیر پا میگذارد، جنبش ناسیونالیستی پایهی اقتصادی خود را از دست داده است. اما ستم ملی همچنان در چهارچوب بیحقوقیهای سیاسی، ادارای، فرهنگی، عقب نگهداشتن اقتصادی و ساختار ضعیف خدمات اجتماعی در مناطقی که ملیتهای تحت ستم زندگی میکنند، به طور واقعی وجود دارد. با این وجود بورژوازی کرد و جنبش سیاسیاش که مبتنی بر ناسیونالیسم است به تصرف ثروتهای طبیعی موجود در جامعهی کوردستان، تجارت مرزی با همسایهها و استثمار نیروی کار ارزان در این جامعه چشم طمع دوخته است و تلاش میکند حاکمیت مورد نظر خود را از بلای سر تودهها با اتکا به این ثروتها و فرصتها بسازد. این حاکمیت در حال حاضر در چهارچوب حکومت غیر متمرکز یا همان فدرالیسم فرموله میشود. فدرالیسم هیچکدام از این بیحقوقی ها را از بین نمیبرد، بلکه همهی این اشکال ستم را مبتنی بر توازن قوا و در چهارچوب قوانین سرمایهداری تثبیت و نهادینه میکند. فدرالیسم همهی ابزارهای ستمگری ملی از جمله نظام بروکراتیک، ارتش، نیروهای امنیتی، پول، قدرت اقتصادی و… را بدون هیچ تغییری در دست دولت مرکزی باقی میگذارد و دولت مرکزی بنا ماهیت سرمایهدارانهاش از این ابزارها علیه ملیتهای تحت ستم استفاده میکند.
تجربه نشان داده است برای اینکه مردم کردستان بتوانند بدون نگرانی از حق تعیین سرنوشت خودشان استفاده کنند باید تلاش کرد حکومتی در مرکز بر سر کار بیاید که این حقوق را به رسمیت بشناسد، یعنی حکومتی که به دور خود حصار نکشیده باشد و به خاطر منافع داخلی این حصار، منافع حصارهای دور و برش را زیر پا له نکند. مسئلهی کرکوک نشان داد که ماهیت سرمایهدارانهی حکومت فدرالی در مرکز چطور به محض کسب فرصت و تغییر توازن قوای سیاسی- طبقاتی به نفع خود، به لشکرکشی نظامی یا تحریم اقتصادی علیه حکومتهای محلی روی میآورد. همین تجربه نشان داد که احزاب ناسیونالیستی به منافع مردم کردستان بی ربط هستند و در وقت لزوم به سادگی حقوق مردم کردستان را زبونانه با تضمین حفظ قدرت در دست خودشان تاخت میزنند. با اتکا به همین تجارب است که میگوییم، جنبش انقلابی کردستان در اتحاد و همراهی با جنبش انقلابی مردم ایران و ایجاد یک حکومت سوسیالیستی بر پایهی شوراهای کارگران و زحمتکشان امکان واقعی رفع ستم ملی را تضمین میکند.
با توجه به اینکه هدف بورژوازی کرد کسب قدرت محلی در کوردستان است و بردن سهم بیشتری از کیک قدرت در مسابقه با احزاب رقیب در اولویت تلاشهایش قرار دارد، همواره شاهد قربانی کردن اتحاد و همبستگی مردم کردستان توسط احزاب ناسیونالیستی و همپیمانیهای مضر و فرصت طلبانه با حکومتهای ستمگر در مرکز به دور از چشم تودهها و حتی به دور از چشم احزاب رقیبشان در کردستان هستیم. نگاهی به سابقهی احزاب اقلیم کردستان عراق که بر مسند قدرت نشستهاند مصداقی بر این ادعا است. احزاب بورژوا- ناسیونالیستی کردستان ایران نیز از همین حالا نشان دادهاند که برای رسیدن به قدرت سیاسی حاضرند هر روز سیاست سازشکارنهی جدیدی اتخاذ کنند. روزی دست گدایی را به سوی “دوم خردادیها” دراز میکنند، روزی دیگر به سراغ سلطنت طلبان و اپوزسیون نئولیبرال میروند و روزی دیگر به سناریوهای سیاه امپریالیستی دلخوش میکنند. به هر درجه سیاست ناسیونالیستها در کردستان نفوذ داشته داشته باشد، به همان میزان نگرانیها در مورد رقابت احزاب، تفرقه در بین مردم، رواج سیاست چشم انتظاری و بی اعتمادی به تودهها بیشتر خواهد بود. پایان دادن به این وضع تنها از طریق انتقاد و افشاگری علیه این احزاب ممکن نمیشود، مردم کردستان در واقع علاوه بر روشنگری علیه بورژوازی کرد و احزابشان به تقویت جنبش انقلابی کوردستان و تضمین حضور فعالانهی تودهها در همهی عرصهها برای تعیین سرنوشت سیاسی جامعه اتکا دارند. اما تغذیهی جنبش ناسیونالیستی از ستم ملی باعث نمیشود که ما چشممان را بر واقعی بودن این ستم ببندیم. ما نه تنها به خاطر نگرانی از تقویت ناسیونالیسم نسبت به مسئلهی ستم ملی سکوت نمیکنیم، بلکه میکوشیم با توضیحات قانع کننده و صبورانه تودهها را از زیر نفوذ تبلیغات ناسیونالیستی خارج کنیم و جنبش این مردم ستمدیده را برای کسب حق تعیین سرنوشت به جنبش سوسیالیستی برای تحقق آزادی و برابری همهی انسانها فارغ از تفاوتهای ملی و جنسیتی و لغو طبقات اجتماعی به رهبری طبقهی کارگر پیوند بزنیم. این پیوند، تاریخا خود را در جنبش انقلابی کردستان معنا کرده است.
از نظر ما کمونیستها مبارزهی واقعی و جانانه برای پایان دادن به ستم ملی نه تنها هیچ منافاتی با سوسیالیسم ندارد، بلکه مادام که این ستم وجود دارد مبارزه برای رفع آن بخش جدایی ناپذیری از مبارزه ی طبقاتی است. اگر چه جنبش طبقهی کارگر و مبارزه علیه ستم طبقاتی ستون اصلی مبارزهی طبقاتی است، اما از آنجا که ستم ملی، ستم جنسیتی، ستم بر کودکان و تخریب محیط زیست نیز ریشه در مناسبات سرمایهداری دارند و در راستای منافع طبقهی حاکم عمل میکنند، مبارزه با این ستمهای چندگانه از جمله مبارزه با ستم ملی نیز در چهارچوب مبارزهی طبقاتی جای میگیرد. به این ترتیب طبقهی کارگر و اردوی کار و زحمت در کردستان نیروی محرکهی جنبش انقلابی کردستان برای رفع ستم ملی هستند. کارگران کردستان علاوه بر رفع ستم ملی، پایان دادن به ستم جنسیتی، ستم سیاسی، ستم طبقاتی و کلیهی ستمگریها و بی حقوقیهای نظام سرمایهداری را در افق خود قرار دادهاند. طبقهی کارگر در این مبارزه برای رهایی به پشتیبانی کارگران در سطح سراسری چشم امید دارد و با کشیدن حصار به دور کردستان خود را از بهرهمندی از دستاوردهای مبارزاتی کارگران و زحمتکشان در سایر نقاط ایران محروم نمیکند. بر همین اساس است که تلاش میکنیم استراتژی سوسیالیستی و جنبش انقلابی مردم ایران را برای پایان دادن به ستم ملی تقویت کنیم!
کومهله- سازمان کردستان حزب کمونیست ایران این استراتژی روشن را در مصوبات کنگرهها و مواضع رسمیاش فرموله کرده و تمامی ظرفیتهایش را در خدمت به پیروزی رساندن این سیاست بکار گرفته است. این حزب با اعتبار اجتماعیای که دارد خود را در مقابل تقویت جنبش انقلابی کردستان مسئول میداند و با اتخاذ سیاست رادیکال سوسیالیستی علیه هر گونه ستمگری طبقاتی، ملی، جنسیتی و سیاسی به مبارزه میپردازد.
آذر 1304