پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ | 21 - 11 - 2024

Communist party of iran

از موضع وحدت و انسجام دفاع میکنیم


تلاشگران کمونیست

سیمای فعلی اختلافات سیاسی در درون کومله و حزب کمونیست ایران نشان می دهد که اراده ای در درون حزب به افراطی ترین شکل جهت انشعاب را در دستور کار قرار داده است و بعضا با تحریکاتی که این طیف بوجود آورده اند رفقای دیگری هم راه آسان اما پر زیان انشعاب را در پیش گرفته اند. در اقدام جدیدی که این رفقا انجام داده اند و تلاش می کنند از آن طریق راه همزیستی را سد کنند٬ چهار تن از رفقا به نام های خسرو بوکانی٬ شمسی خرمی٬ صدیقه محمدی و جلال محمد نژاد از سوی کمیته ی تلویزیون با تیغ سانسور روبرو شده اند. به باور ما سیاست حذف و سانسور٬ سیاست تحمیل انشعاب است و به نظر می رسد که انشعاب برای تعدادی از رفقا نه فقط راه درست و منطقی بلکه تنها راه موجود ارزیابی می گردد و تلاش هایشان را در این مسیر به کار می گیرند. لازم به گفتن نیست که احساس مالکیت به حزب و ابزارهای تشکیلاتی به ناحق عمق این بحران و شکاف های درونی آن را تشدید کرده و بعضا باعث شده که پرداختن به مباحث و اهداف سیاسی بعنوان راه برون رفت از این بحران به تاقچه سپرده شود. لازم به گفتن نیست که گفته ها و رفتارهای مغرضانه و غیر سیاسی عملا به انشعاب خدمت می رساند. اینکه انشعاب برای کدام افراد٬ جناح و سازمانهایی در درون یا بیرون تشکیلات چه سود و زیانی را در پی خواهد داشت می تواند مورد تحلیل و بررسی های متفاوتی قرار بگیرد. اما اگر از منظر جامعه ی ایران که در شرف تحولات بنیادینی قرار دارد و در رأس آن از زاویه ی منافع و مصالح طبقه ی کارگر انقلابی بررسی گردد٬ قطع بر یقین انشعاب نه راه درست بلکه راه سهل الوصولی است که به تقویت اردوگاه بورژوازی می انجامد. تجربه نشان داده است که انشعاب اغلب با شتاب زدگی و با هدف خلاصی از دست مخالفین سیاسی تحمیل می شود. تحمیل انشعاب از سوی اراده ای است که منافع نازل و موقعیت تشکیلاتی خود را در آن می یابد٬ اراده ای که با عملکرد خارج از پرنسیب های کمونیستی مدتهاست راه همزیستی سیاسی با رفقای چندین ساله اش را بر خویش بسته و می کوشد این راه را برای همه مسدود کند٬ اراده ای که به دماگوژی و فالانژ و شانتاژ دل خوش کرده و غیر از آن بستر و چاره ای برای دیالوگ نمی بیند٬ اراده ای که از بحث های شفاف و علنی گریزان است و با تماس های پنهانی و بده بستان های نازل تشکیلاتی٬ استقلال فکری و عقلانیت و حق انتخاب و دخالت گری کارگران و هواداران حزب را به هیچ می گیرد٬ اراده ای که نخستین گام عملی کردن اهداف ضد کارگری اش را در حذف گرایش انقلابی درون حزب جستوجو می کند٬ و از سوی اراده ای است که منافع محدود جناحی را در درون حزب به منافع طبقاتی کارگران و زحمتکشان اولویت داده است. اگر قاطعانه در مقابل این اراده که با بی قیدی راه تحمیل انشعاب را در پیش گرفته است٬ بایستیم٬ هنوز می توان گفت که انشعاب در حزب نه تنها زودرس است بلکه غیر قابل اجتناب نیز نیست. انشعاب به زیان کل گرایش کارگری و سوسیالیستی چه در کردستان و چه در مقیاس سراسری تمام می شود. تضعیف و یا نابود کردن این اردوگاه سوسیالیستی که دارای پایه های محکمی حداقل در کردستان است٬ آرزوی قلبی و دیرینه ی احزاب بورژوا_ناسیونالیستی در کردستان است. قابل درک نیست که چه طور هنوز دو گرایش مخالف در یک حزب که هر دو مدعی تبعیت از برنامه های مصوب در کنگره ها هستند٬ نمی توانند در صفوف حزب همدیگر را تحمل کنند و امکان جدال و انتقاد سیاسی را برای یکدیگر به رسمیت بشناسند. قابل درک نیست که اراده ی حذف و سانسور و انشعاب با اتخاذ چنین مواضعی در درون حزب چطور می تواند مدعی برخورد دمکراتیک با دگراندیشان در جامعه باشد و چطور می تواند به امر خود رهایی طبقه ی کارگر (که امری فرا حزبی و امری طبقاتی است) معتقد باشد. مشخص نیست طبقه ی کارگر چطور می تواند به کسانی که در یک حزب مخالفین فکری و سیاسی شان را حذف می کنند اعتماد کند و آنها را به عنوان رهبران سیاسی خود انتخاب کند. معلوم نیست چنین حزبی چطور می خواهد اجتماعی شود و با اتکا به ارتباط ارگانیکی که با مبارزات کارگری و توده ای برقرار می کند٬ برنامه ها و سیاست هایش را متناسب با گامهای پیروزی انقلاب سوسیالیستی تدوین و تدقیق کند.

رفقا! انشعاب نمی تواند در رابطه با اجتماعی شدن حزب معجزه ای در پی داشته باشد. انشعاب نمی تواند خدمتی به کارگری شدن حزب برساند. انشعاب به خودی خود نمی تواند حقانیتی برای هیچ جناحی در بر داشته باشد. با همزیستی سالم و سیاسی گرایشات موجود در حزب و پرهیز از حذف دیگری می توان زمینه ی مناسبی برای دیالوگ بوجود آورد٬ تا هم از آسیب های انشعاب جلوگیری کرد٬ هم فرصتی برای دخالت کارگران و هواداران بوجود آورد٬ هم فرهنگ بالا و دمکراتیک مبارزه و فعالیت سیاسی در صفوف حزب را ایجاد کرد٬ و هم با حفظ انسجام درونی و تمرکز بر پاسخ دادن به نیازهای مبارزاتی توده های کارگر و زحمتکش ظرفیت های حزب را در خدمت تقویت مطالبه گری و انقلابی گری در جامعه بکار گرفت. با ارائه ی چنین تصویری از حزب و اختلافات سیاسی درون آن اعتبار و جایگاه کومله و حزب کمونیست ایران چند مرتبه ارتقا خواهد یافت. سنت تاکنونی انشعابات در بین احزاب چپ و کمونیست هم نشان داده است که انشعاب راه حل نیست. به همین دلیل باید خواست اتحاد را به خواست عمومی تبدیل کنیم تا از این راه سنتی پیشرو و دمکراتیک را بوجود آورد. سنتی که می تواند اثرات مثبتش تا سالهای سال در میان احزاب کمونیستی برجای بماند. بنابراین در این دوره کارگران و دلسوزان واقعی حزب تنها با تقویت موضع وحدت و موضع همزیستی و دیالوگ و امکان انتقاد شفاف سیاسی است که می توانند به تقویت کل گرایش سوسیالیستی کمک کنند تا همزمان از هزینه های جدی انشعاب در صفوف کومله و حزب کمونیست ایران نیز جلوگیری شود. ما به صداقت و شهامت رفقای رهبری و گرایشات موجود در حزب٬ در تحمل تفاوت نظر٬ جدال شفاف سیاسی و پرهیز از سیاست حذف و انشعاب امید بسته ایم.

تلاشگران کمونیست

فروردین ١۴٠٠

اشتراک در شبکه های اجتماعی: