از خیزش تودە ای ٢٥ خرداد ١٣٨٨ تا اعتراضات کنونی!
چهارشنبه ۲۵ خرداد ۱۴۰۱

امروز بعد از گذشت سیزده سال از نمایش تاریخی قدرت مردم در خیابانها در ٢٥ خرداد ٨٨، به جرأت میتوان گفت که جامعه ایران با چه سرعتی گام های بزرگی را به جلو برداشته است. فراموش نکنیم که آن زمان بعد از سی و یک سال، مردم در ابعاد میلیونی به حرکت درآمده بودند تا هم دور جدیدی از کشمکشهای میان خود و ضدانقلاب برآمده از انقلاب مردم را آغاز کنند وهم در جریان مبارزه خود وتجاربی که کسب کردند، آغاز پایان اصلاح طلبان و هژمونی گفتمان آنانرا اعلام کنند.
میدانیم که جدال مابین جناحهای مختلف بورژوازی حاکم، ناشی از تاکتیک های متفاوت بر سر تداوم حیات نظام، در روزهای قبل از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری به درجه ای رسید که طرفین به جانب تعیین تکلیف نهائی پیش رفتند. با کودتای انتخاباتی جناحی علیه جناح دیگر روشن گشت که سپاه پاسداران به مثابه یک حزب پادگانی که از اولین دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد گام به گام تمام پستهای کلیدی در حوزه قدرت اقتصادی و سیاسی را تسخیر کرده بود، مصصم است که جهت پیشبرد استراتژی خود، وجود اصلاح طلبان حکومتی را نیز تحمل نکرده و آماده قلع وقمع آنها میباشد. جناح کودتاچی با دستگیری تعدادی از مهره های درجه دو وسوم اصلاح طلبان حکومتی که بعضا از معماران و سازماندهندگان ارگانهای مختلف نظام اسلامی بودند و ترتیب دادن دادگاههای نمایشی و اجبار، آنها به اعتراف وابستگی به بیگانگان و مُوجدان و مجریان شورش های خیابانی وخط ونشان کشیدن برای موسوی وکروبی آخرین گامهای خویش را جهت از میان به در کردن رقبای خود برداشتند.
هر چند ظاهرا به نظر میآمد که مردم در اعتراض به کودتای انتخاباتی ونتایج آن به خیابان آمده اند، ولی راه پیمائی بیش از سه میلیون نفر تنها درتهران سرآغاز مبارزاتی گردید که در مدتی کمتر از یک هفته از شعارها و مطالبات اصلاح طلبان حکومتی عبور کرده و به حرکتی عظیم بر علیه کلیت رژیم جمهوری اسلامی تبدیل گشت.
اگرچه رژیم قصد سوء استفاده از حضور توده های مردم در پای صندوق های رأی به منظور نمایش نفوذ مردمی خود بویژه در نزد افکار عمومی جهانی و بر روی صفحه تلویزیون ها را داشت، اما آنچه که عملا اتفاق افتاد بر خلاف اهداف رژیم از کار درآمد، نه تنها به نمایش مشروعیت رژیم تبدیل نشد، بلکه انزوای بیشتر این رژیم را از مردم ایران به نمایش گذاشت. حركت اعتراضی که بعد از اعلام نتایج انتخابات تحت شعار: “رای من کو؟” آغاز شده بود به سرعت به شعار: “موسوی رای مرا پس بده” و سپس به شعارهای “مرگ بر دیکتاتور”، “مرگ بر خامنه ای”، “مرگ بر جمهوری اسلامی”، تبدیل شد. حرکتی که از ۲۵ خرداد آغاز شد، نشان داد که خواست و مطالبۀ مردم بسیار فراتر از رأی سوخته و حمایت از موسوی است. تجمع وسیع مردم در روزهای پس از انتخابات و تظاهرات میلیونی متعاقب آن، بویژه در روزهای ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و روزهای “قدس” و “عاشورا” نشان داد که این حرکت و ریشۀ واقعی اعتراض و انزجار مردم نه در انتخابات ۲۲ خرداد ۱۳۸۸، بلکه در شکست انقلاب ۱۳۵۷ توسط رژیم جمهوری اسلامی است. خیزش نشان داد که تنها چند روز لازم بود تا ذهنیت حاکم در مبارزۀ مردم خود را از محدودیت مطالبات اپوزیسیون اصلاح طلب رهانیده و در حد بسیار زیادی چراغ قرمزهای تعبیه شده از جانب جناحهای ارتجاعی حاکمیت را پشت سر بگذارد. در حالیکه اصلاح طلبان همچنان در دایرۀ توهمات خود مردم را به سکوت در تظاهرات ویا تجمع در مساجد فرامیخواندند، مردم شعار مرگ بر دیکتاتور، مرگ بر جمهوری اسلامی را پیش می کشیدند. ودرست در همین لحظه بود که سرا ن اصلاح طلب خط خود را از مردمی که شعار سرنگونی رژیم را داده و کل نظام را به چالش کشیده بودند و از این به اصطلاح “ساختار شکنان” دوری جسته و حتی به هواداران خود در خارج از کشور نیز فراخوان دادند که صف خود را از صف مخالفین نظام تفکیک نمایند. اما بر خلاف تصور آنان مبارزۀ توده های مردم در خیابان، بدون آنکه آنها حضور داشته باشند جریان داشت. اگر چه با یورش گسترده و وحشیانۀ رژیم به مردم در خیابانها، راه اندازی موج دستگیری ها و تشدید آزار و شکنجه زندانیان و قتل و کشتار مردم بر کف خیابان ها، ابعاد تظاهرات خیابانی بتدریج فروکش کرد؛ اما هیچگاه مردم معترض تمکین نکردند و دست از مبارزه نشستند. این مردم نیاز داشتند که در تجربۀ مبارزاتی خود و البته با هزینه ای که هر بار در جریان خیزشهای خود متحمل میشوند، هم شعارهای مربوط به خود را کشف کنند وهم در فکر شکل دادن به رهبری سیاسی وطبقاتی خود بیفتند.
بدون تردید آنچه را که مردم در سال هشتاد وهشت تجربه کردند تجارب ارزشمندی بودند که با تکیه برآنها و در بستر اعتراضات قدرتمند کارگری، خیزش های دیماه نود وشش وابان نود وهشت و بالاخره خیزشهای هفته های گذشته را سازمان دادند. در این فاصله حاکمیت مجبور گشته است که حتی رئیس جمهوری را که در سال هشتاد وهشت برای نگهداشتنش بر مسند قدرت دست به کودتا زد را در سال گذشته کنار زده وقاتلی را بجای او بگمارد تا در مقابل مردم با صفوف یک دست تری به مقابله بپردازد. اما دیدیم زمانی که هنوز دو روز از این جراحی بزرگ در بدن نحیف رژیم نگذشته بود که کارگران قراردادی نفت، گازو پتروشیمی در بیش از صد و پانزده مکان شیپور اعتصابی را به صدا درآوردند که هنوز هم از پای ننشسته است.
چه کسی میتواند منکر شود که همین خیزشها واعترضات واعتصاباتی که در چند هفته گذشته در جریان بوده و روز به روز در حال گسترش است، نشان از جامعه ای دارد که دیگر وحشتی از سیاستهای سرکوب و ارعاب رژیم نداشته و درهر فرصتی که بوجود میاید خیابانها ومیادین را اشغال کرده وتنفر عمیق سیاسی وطبقاتی خود نسبت به رژیم را اعلام می کنند و با گام های سنجیده به سوی شرایط انقلابی حرکت کرده وخود را برای نبرد نهائی با این رژیم آماده میکند.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومهله