از تجربه خیزش توده ای در بنگلادش بیاموزیم، باز هم خیزش توده ها قربانی زد و بند از بالا
پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۳
یکم ژوئیه ٢٠٢٤، خیابانهای شهر داکا، پایتخت بنگلادش، شاهد اعتراضات توده ای به پیشاهنگی دانشجویان و به رهبری گروه “دانشجویان علیه تبعیض” بود. این اعتراضات پس از آن که دادگاه عالی بنگلادش سیستم سهمیه بندی تبعیض آمیز مشاغل دولتی که در سال ٢٠١٨ لغو شده بود را مجددا برقرار کرد، شروع شد. روز دوشنبه پنجم اوت، شیخ حسینه، نخست وزیر بنگلادش زیر فشار اعتراضات توده ای و به اجبار ارتش، پس از پانزده سال زمامداری دولت، از قدرت کنار رفت و از کشور فرار کرد. همه شواهد حاکی از آن است که مقامات ارشد ارتش، حسینه را مجبور به کناره گیری از قدرت کردند، چون سران و فرماندهان ارتش تلاش وی برای چسبیدن به قدرت و سرکوب خونین را بعنوان خطری برای طبقه حاکم در بنگلادش میدیدند.
با توجه به اینکه بخشی از طبقه کارگر از جمله کارگران صنعت پوشاک بعنوان مهمترین صنعت بنگلادش به اعتراضات پیوسته بودند و ارتش و طبقه حاکمه میترسیدند که ادامه اعتصاب در این رشته صنعتی باعث تشدید بحران اقتصادی کشور، اختلال در سودآوری سرمایه داران و گسترش اعتراضات کارگران بشود. سه روز بعد، پنجشنبه ٨ اوت، محمد یونس، اقتصاددان و برنده جایزه صلح نوبل، به عنوان رئیس دولت موقت بنگلادش سوگند یاد کرد. بر اساس آخرین گزارش ها، در جریان حملات نیروهای امنیتی و پلیس و همچنین اوباشان طرفدار حزب “لیگ عوامی” یا “لیگ مردم” و سازمان دانشجویان وابسته به این حزب به دانشجویان معترض به دستور دولت حسینه، حداقل ٤٤٠ نفر کشته و هزارها نفر دستگیر شده اند. اگرچه نشانه ها حاکی از آن است که آمارهای واقعی بیش از اینها باشد. در حالی که پلیس ادعا می کند آنها فقط از گلوله های پلاستیکی علیه تظاهرکنندگان استفاده کرده اند، اما گزارش بیمارستان ها نشان می دهد که بسیاری از قربانیان با شلیک مستقیم گلوله به سر شان جان خود را از دست داده اند.
همچنین به دستور دولت، دانشگاهها، مدارس و دیگر مراکز آموزشی تعطیل شده، اینترنت قطع و تلفن همراه و سایتهای اینترنتی متعددی مسدود شده بودند. دولت همچنین از مذاکره با دانشجویان خودداری کرده و گفته بود که دانشجویان “وقت خود را تلف می کنند” و در عوض ارتش را علیه تظاهرات بسیج کرد و به پلیس دستور شلیک مستقیم داد. نخست وزیر با ادامه تهدید دانشجویان، آنها را به دروغ به همسویی با احزاب رقیب حزب ملی بنگلادش و حزب جماعت اسلامی متهم کرد، در حالیکه دانشجویان قاطعانه این اتهام را رد کردند، چون حزب ملی بنگلادش بعنوان یک حزب دست راستی وقتی در قدرت بودند، کوچکترین رحمی به کارگران و دانشجویان و اقشار فقیر جامعه نکردند و دانشجویان این را خوب میدانند.
اعتراضات دانشجویان به سرعت به سراسر کشور گسترش یافت، و کارگران و توده های مردم عادی که از کشتار دانشجویان توسط پلیس خشمگین شده بودند، به تظاهرات پیوستند. اگرچه اعتراضات توسط دانشجویان و علیه سهمیه بندی مشاغل دولتی آغاز شد، اما دیری نپایید که اقشار مختلف جامعه که کاسه خشم شان از دولت و حزب حاکم و فقر، بیکاری و گرانی، استثمار و دستمزدهای ناچیز و همچنین سرکوب مخالفان لبریز شده بود به تظاهرات پیوستند. در بنگلادش فقر کمرشکن و بیکاری گسترده و روزافزون و تورم بالا، زندگی را برای اکثریت جامعه دشوار کرده است. حدود ١٨ میلیون جوان از جمله فارغ التحصیلان دانشگاهی در حال حاضر بیکار هستند و بر اساس آمارها، نزدیک به بیست درصد از جمعیت زیر خط فقر زندگی می کنند. در بنگلادش ۱۰ درصد ثروتمندترین جمعیت، ۴۱ درصد از درآمد کشور را در اختیار دارند، در حالی که ۱۰ درصد پایینی تنها ۱.۳ درصد درآمد را دریافت میکنند. فراموش نشود که کارگران پوشاک در بنگلادش بشدت استثمار می شوند و بخشی از بی حقوق ترین کارگران جهان هستند و با دستمزدی حدود صد دلار در ماه کار میکنند.
فرمانده ارتش ژنرال “واکر اوز- زمان” که مثل همه ارتشهای دنیا وظیفه اصلیشان حفظ حاکمیت سرمایه و سرمایه داران است، با تمجید از نخست وزیر موقت، یونس محمد، پرداخت و گفت: “مطمئن هستم که با او روندی زیبا و دمکراتیک را تجربه خواهیم کرد که به نفع همه ما خواهد بود”. یونس محمد بعنوان فردی دست راستی و بنیانگذار بانک “گرامین” که به فقرا قرضهای کوچک میدهد و کارآفرینی را به عنوان راه حلی برای فقر توده ها که نتیجه استثمار و سود پرستی سرمایه است، تبلیغ میکند، دولتش هم یک دولت سرمایه داری دست راستی خواهد بود که وظیفه اصلیش حمایت از منافع طبقه حاکمه، سرمایه گذاران خارجی و غولهای صنعت پوشاک و تشدید استثمار کارگران خواهد بود. او وظیفه اش حفظ نظم سرمایه و ادامه سیاستهای ریاضتی و خصوصی سازی های دولت شیخ حسینه، تحمیل شده توسط صندوق بین المللی پول خواهد بود.
تجربه همه انقلاب ها در قرن بیستم و خیزشهای توده ای در قرن بیست و یکم و تجربه خیزش های مصر، تونس، سریلانکا و خیلی جاهای دیگر دنیا این را به ما نشان میدهد که اگر طبقه کارگر خود به عنوان یک نیروی اجتماعی و سیاسی مستقل رهبری مبارزه برای سرنگونی دولت ها و طبقه سرمایه دار حاکم را در دست نگیرد و با تسخیر قدرت سیاسی کنترل تولید و توزیع و مدیریت و اداره جامعه را در دست نداشته باشد، در غیاب آمادگی طبقه کارگر، نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون بورژوایی با کمک ارتش و پلیس قدرت را از طریق بند و بست از بالا تصرف خواهند کرد و کارگران و توده های فرودست جامعه کماکان با بیکاری گسترده، استثمار شدید، فقر روزافزون و دیگر نابرابریهای اجتماعی روبرو خواهند بود. لذا مسئله حیاتی پیش روی کارگران و زحمتکشان جامعه چه در بنگلادش و چه در ایران و در هر کجای این دنیا که از سرکوب و بیکاری و فقر و بی آیندگی و بی افقی رنج میبرند، این است که آرزوها و امیال آنها برای یک زندگی برابر و آزاد و مرفه تنها از طریق مبارزه ای پیگیر با افقی روشن، رادیکال و سوسیالیستی و تهاجم علیه منافع سرمایه متحقق خواهد شد.
سخن روز: تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له
https://alternative-shorai.tv (https://alternative-shorai.tv/)
https://cpiran.org
https://komala.co
https://t.me/peshrawcpiran
www.facebook.com/Peshrawcpiran
www.instagram.com/Peshrawcpirn
https://t.me/KomalaCpiranTv