ارزیابی از اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له (۱)
شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹
ناصر زمانی
«آیینه چون نقش تو بنمود راست _ خود شکن، آیینه شکستن خطاست »
در شرایطی که تشکیلات ما برای کنگره ۱۳ حزب کمونیست ایران خود را آماده می کند، اختلافات سیاسی روز به روز بیشتر وجود عینی خود را نشان داده تا جاییکه تا به امروز طی نوشته هایی پیرامون این اختلافات، روبه بیرون انتشار علنی پیدا نموده و متعاقب همین شرایط بحرانی، در پلنوم نهم حزب کمونیست ایران به دلیل تعمیق اختلافات سیاسی، کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران تصمیم گرفت برای هر چه روشنتر شدن اختلافات سیاسی و بحث ها حول آن در سطح علنی انتشار و بر پایه ی یک مکانیزم اصولی و سیاسی باب دیالوگ با یک فضای سالم در جهت یک پلمیک سیاسی مدرن و جا افتاده در سنت های مبارزاتی جنبش کمونیستی، حول و حوش چالش ها و اختلافات سیاسی پایه ای بر سر برنامه و استراتژی سیاسی حزب کمونیست ایران و کومه له روبه جامعه فراهم نماید تا در معرض قضاوت جامعه و نیروهای پیشرو و رادیکال و افکار عمومی قرار داده شود. هر چند همگی بر این امر آگاهیم حداقل در طول این چند سال اخیر و مشخصن بعداز کنگره ۱۷ کومه له وجود اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له از طرف بخشی از رهبری کومه له و بطور مشخص رفیق ابراهیم علیزاده به مناسبت های مختلف انکار می شد، هر چند تلاش زیادی شد که این اختلافات را شخصی، مالیخولیایی و یا اینکه کسانی هستند با ذربین تلاش میکنند رفیق بغل دستیشان را روانکاوی کنند، جا بیندازند، اما دیدیم باز هم نتوانست وجود اختلافات سیاسی در تشکیلات را پنهان نگهدارد و تا همین آواخر گاهن با زبانی الکن از طرف بخشی از رهبری کومه له و نهایتن آشکارا از زبان خود رفیق ابرهیم به این اختلافات مهر تایید زده شد.
باید گفت اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران نه پدیده ی تازه و نه اتفاق خلق الساعه ای به شمار می رود. این اختلافات تاریخن به اندازه تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له قدمت دارد. اگر کنکرت به ده سال گذشته مراجعه کنیم باید گفت سر برآورن قطب بندی سیاسی با نقطه نظرات مختلف و جهت گیری های سیاسی در تقابل با برنامه و استراتژی سیاسی حزب، استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش انقلابی کردستان و برنامه حاکمیت شورایی به شیوه عملی از طرف کمیته مرکزی ها و رهبری کومه له ریشه اش بر می گردد به چند سال اخیر، به اين معنا آماده سازی برای این افق و دورنمای سیاسی جدید به قبل از کنگره ۱۵ کومه له و بعد از کنگره ۱۱ حزب و متعاقبن به اقدامات آگاهانه و محافظه کارانه رفیق ابراهیم و همچنین همراهانش در این قطب برمیگردد که میتوان نمونه های متعددی از این دست اقدامات را هم در جهت گیری سیاسی و هم در سبک کار تشکیلاتی مستدل و مستند نشان داد.
ضمنن باید گفت اگر نگارنده ی این مطلب نام رفیق ابراهیم دبیر اول کومه له را زیاد تکرار میکنم و یا خطاب قرار میدهم، منظور به تنهایی شخص ایشان نیست بلکه در جناح بندی تشکیلات رفیق ابراهیم علیزاده را نماینده و سخنگوی اصلی جناح راست در تقابل با افق، برنامه و استراتژی سیاسی حزب می بینم.
برای اینکه بتوانیم یک تصویر واقعی از بحران سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له روبه جامعه نشان دهیم باید گفت محور اصلی اختلاف سیاسی در برنامه و استراتژی سیاسی حزب و استراتژی سوسیالیستی کومه له در جنبش انقلابی کردستان شامل: اختلاف بر سر حاکمیت شورایی در کردستان، اختلافات سیاسی بر سر تحقق سوسیالیسم در یک کشور و آینده سوسیالیسم در ایران ، بحث پیرامون اسلام سیاسی، انحلال حزب کمونیست ایران و در مورد همکاری با احزاب و استراتژی ما در قبال احزاب بورژوا ناسیونالیست می باشد. با صراحت باید گفت موارد اشاره شده در بالا به یک خط سیاسی جا افتاده در تشکیلات تبدیل گردیده و رهبری کومه له در راستای پیشبرد اختلافات سیاسی اشاره شده، نیرو سازماندهی کرده و استراتژی دیگری را تعقیب می کند. کلید زدن این پروژه و سازماندهی از طرف رفقای جناح راست به رهبری رفیق ابراهیم علیزاده به روشهای تهییج آمیز و فضا سازی های ناسالم در دامن زدن به شایعاتی چه در درون تشکیلات و چه در شهرهای کردستان اقدامات تخریب کننده و نامسئولانه را از جمله: سه محور مبتنی بر اینکه هستند کسانی که عامدانه دارند تبلیغ میکنند که گویا تعدادی در تشکیلات میخواهند زیر پای رفیق ابراهیم را به عنوان دبیر اول کومه له خالی کنند، یا اینکه تعدادی مخالف وجود اردوگاه کومه له در کردستان عراق هستند و نهایتن هستند کسانی که دارند تشکیلات را به طرف کمونیست کارگری می برند. علیرغم اینکه بارها این سبک و مِتُد ناسالم، نامسئولانه و غیر رفیقانه، به جناح راست در کنگره ها و کنفرانس ها گوشزد شده اما آنها باز هم بر این سبک و سیاق از عملکرد خود در تشکیلات ادامه داده و تلاش نموده اند با این پروپاگاندها و ایجاد فضای ناسالم، تهیج و تحریک شور و احساسات جوانان انقلابی تشنه ی مبارزه در کردستان، عملن صف بندی سیاسی و نیرو حول نظرات خود را سازماندهی کرده و مطمئنن تشکیلات علنی کومه له و تشکیلات داخل شهرهای کردستان شاهدان عینی این دست از اقدامات ناسالم بوده و هستند. این دست از اقدامات هدفش تنها و تنها به حاشیه راندن اختلافات سیاسی بود. امروز تا حدودی میدانیم این نوع پروکاسیون ها دیگر نمیتواند جوابگوی مخفی نگهداشتن اختلافات سیاسی در تشکیلات ما باشد و این نشان میدهد این بحران ریشه ی واقعی اش در اختلافات سیاسی و پایه ای بر سر وجود دو افق، دو جنبش با دواستراتژی، دو پراتیک و سبک کار بشدت متمایز در حزب است.
برای اینکه مستدل به نقد و بررسی روندهای سیاسی- تاریخی هر نیروی متشکلی در قالب های مختلف حزبی، سازمانی و یا گروهی و حتا بصورت مجرد و منفرد بپردازیم قاعدتن با مراجع به سیر تکامل تاریخی، سیاسی، اجتماعی و مراجعه به اسناد و مصوبات تصویب شده در کنگرها و پلنوم های آن میتواند به عنوان یکی از معیارهای ارزیابی درست در طرح نظرات و یا اختلافات در هر سطحی و ما به اِزای آن در پراتیک و عملکرد رهبری آن به عنوان خط رسمی سیاسی در جامعه پیرامون موضوعات اتفاق افتاده و موضعگیرهای سیاسی مورد ارزیابی قرار گیرد. این امر مهم میتواند در تبیین ما در سطح ماکرو و بالقوه در تجزیه و تحلیل های واقعی کمک شایان نماید. بر همین اساس پیدایش سازمانی همچون کومه له و تاسیس حزب کمونیست ایران و اختلافات سیاسی بر متن همچین شرایطی قابل بررسی و مورد ارزیابی واقعی قرار خواهد گرفت. برای نشان دادن اختلافات سیاسی به شیوه کاملن مرسوم و مستدل روبه جامعه مشخصن عملکرد رهبری کومه له بعد از کنگره ۱۷ کومه له، مصاحبه ها و اظهارات رفقای کمیته رهبری کومه له بطور مشخص رفیق ابراهیم و همچنین دیگر رفقای کمیته مرکزی را مبنایی برای تجزیه و تحلیل در نشان دادن تفاوت های ما قرار خواهم داد. رفیق ابراهیم نمایندگی یک ائتلاف سیاسی در حزب کمونیست و کومه له است که این ائتلاف سیاسی موجود، پیرامون اختلافات سیاسی اشاره شده در بالا، دورنما و افقی متفاوت از تمام اسناد کنگرها، مصوبات و استراتژی سیاسی را نمایندگی میکند.
برای اینکه بتوانیم به تجزیه و تحلیل نظرات جناح راست بپردازیم لازم است به اظهارات این رفقا در مناسبت های مختلف اشاره نمود، بر همین مبنا باید گفت رفیق ابراهیم نهایتن به وجود اختلافات سیاسی در حزب کمونیست ایران و کومه له در مصاحبه اش با رادیو دیالوگ اعتراف نمود اما بدون اینکه به مباحث اختلافات سیاسی اشاره ای داشته باشد ابتدا به ساکن و اراده گرایانه تشکیلات را به اکثریت و اقلیت تقسیم بندی می کند. جنبه طنز این مسئله آنجا خود را نشان می دهد که رفیق ابراهیم همزمان از یک پروسه دمکراتیک برای شفاف تر شدن اختلافات حرف می زند، با این استدلال که از انشعابات و جدایی های زودرس با توجه به تجربیات گذشته باید درس گرفت، اما درست برعکس اظهاراتش، ضمنی و غیر واقعی، نادمکراتیک بودن طرح نظرات را در تشکیلات، به جناح مقابل اش وصل می کند و می گوید:
«اختلافات سیاسی آری وجود دارد و اکثریت متحد و یکپارچه هستند و ما از این بابت نگرانی نداریم».
به وضوح میتوان دید علیرغم اظهارات رفیق ابراهیم دال بر یک فضای دمکراتیک برای مطرح نمودن اختلافات سياسی با «شعار اکثریت و اقلیت»، به عنوان ابزاری میخواهد جناح چپ تشکیلات را منکوب نماید. خوب سوال اینست رفیق ابراهیم که سنگ تصمیم در کنگره را به سینه میزند، برای تصمیم گیریها در مورد هر کدام از سیاست های تشکیلاتی به عنوان یک ظرف اصولی بر آن تاکید می کند، هنوز که در مورد محتوای اختلافات توضیح نداده، چگونه تشکیلات را به اقلیت و اکثریت تقسیم بندی می کند؟! در کدام ارگان رسمی یا کنگره یا هر جلسه تشکیلاتی رای گیری از این بابت بر سر اختلافات سیاسی صورت گرفته است؟! آیا واقعن کل اعضای تشکیلات، با برنامه و استراتژی حزب و برنامه کومه له برای حاکمیت مردم در کردستان، بر سر وجود حزب کمونیست ایران، بر سر همکاری با احزاب بورژوا- ناسیونالیست در کردستان و بر سر آلترناتیو سوسیالیستی، نظرات موافقی دارند؟ واقعن می شود از شما پرسید این حکم در بیان نظرات شما با اتکاء به کدام یک از موازین دمکراتیکی صورت گرفته است که شما سنگ اش را به سینه می زنید؟! این از کدام موازین اساسنامه ای و موازین سانترالیسم دمکراتیک سرچشمه می گیرد که اعضا را برای هر نوع تصمیم گیری جهت شفاف شدن نظرات به زعم شما شخصی و گاهن سیاسی، اما به زعم ما کاملن برنامه ای و استراتژیک، تبعیت میکند؟! این آمار مشروعیت خود را از کدام کنگره گرفته و روبه جامعه پتانسیل و ظرفیت انتخاباتی خود را نشان داده است؟!
رفیق ابراهیم در ادامه جواب به یکی از سوال های مطرح شده در برنامه دیالوگ در رابطه با سوسیالیسم میگوید:
«وقتی چپ میخواهد راه خود را باز کند این اتوماتیکی نیست یعنی باید آماد گی طبقه کارگر از روی آگاهی و از روی تشکیلات تامین باشد و ثانین از نظر استراتژی و از نظر درک اش از سوسیالیسم، و دوست دارم حرفی در مورد سوسیالیسم از دید خودمان را توضیح دهم. معمولن اینجور تصور میشود که سوسیالیسم یعنی برابری، یعنی همه کس مثل هم یکسان باشند یعنی فقر و نابرابری به شکل برابر باید در جامعه تقسیم شود، از نظر ما اینطور نیست، سوسیالیسم در واژه کوتاه می شود توضیح داد از جمله خوش زیستن و برابری، رفاه و برابری. خوب خوش زیست و برابری با چه چیزی تامین می شود با امکانات تامین می شود. امکانات زمان می خواهد برای فراهم شدنش. بلاخره شما باید کارخانه داشته باشید برای اینکه کفش آماده کند و لباس آماده کند، کارخانه داشته باشید که برق فراهم کند گاز برای خانه ها فراهم کند و امکانت داشته براشید برای آنها، راه و جاده و همچنین آبادانی و مسکن را فراهم نماید. اینها همه اش به زمان احتیاج دارد. ما میگویم دو چیز در جامعه باید تغییر کند یکی فرهنگ است، آن چیزی که به آن میگوییم عقب افتادگی فرهنگی یکی از آن ها اقتصاد است…»
در ادامه همین اظهارات در زمینه عقب افتادگی اقتصادی در جامعه و تغییر آن میگوید:
«مطمئنن بدون رشد اقتصادی آن کشور این امکانات برای یک زندگی خوب پیدا نمی شود اما بگذار در زیر حاکمیت سرمایه داران نباشد بلکه در زیر حاکمیت کارگران باشد یا زیر دست حاکمیت یک نیروی پیشرو مترقی و سوسیالیستی این رشد اقتصادی تامین گردد و امکانات برای زندگی خوب فراهم گردد. این با یک اقدام فوری و با عجله تامین نمی گردد و احتیاج به زمان دارد. ما این زمان را برای این در نظر گرفتیم که یک حکومت کارگری و از درون و جوهری سوسیالیستی به مسند قدرت بیاید آنموقع هم راه را فراهم کند برای تغییر فرهنگ جامعه و هم برای فراهم آوردن امکاناتی که سوسیالیسم در آن برقرار شود.» ( قسمت اول مصاحبه رادیو دیالوگ با ابرهیم علیزاده)
یکی از مسائل مهمی که در اظهارت اشاره شده در بالا شفاف و مشخصن قابل بحث است سوسیالیسمی است که رفیق ابراهیم آن را تعریف می کند، وجود کارخانه ها( بخوانید دودکش کارخانه ها) برای تولیدات مختلف و وجود امکانات رفاهی و زیستی انسان ها در جامعه، برای رشد اقتصادی (رشد نیروهای مولده) احتیاج به زمان داریم. این اظهارات رفیق ابراهیم از چند زاویه قابل بررسی است. این زمان همان دوران گذار است. همانطور که نگارنده ی این مطلب در نوشته ها ی قبلی ام اشاره نموده ام و الزامن آنها را تکرار خواهم کرد باید گفت اظهارات رفیق ابراهیم علیزاده در تعیین زمان و رشد اقتصادی تنها واژه های نیست از سر نادقتی، تصادفی و یا اشتباه لفظی، بلکه تمام این عبارت پردازی ها ماهیت طبقاتی و سیاسی دارد، که بخوبی اختلافات استراتژیک قطب راست و چپ این تشکیلات را بیان می دارد. این تعریف از سوسیالیسم و ملزومات تحقق آن بحث ناشناخته ای در تشکیلات ما نیست. این دقیقن همان بحثی است اگر تا دیروز یکی از اعضای کمیته مرکزی کومه له تشکیلات بر سر عدم تحقق سوسیالیسم در یک کشور منوط به رشد اقتصادی می دانستند و ما اعضای تشکیلات در تقابل با این بحث به نقد آن می پرداختیم، رفیق ابراهیم با توجیه اینکه یکی از رفقای ما نظراتی بر سر عدم تحقق سوسیالیسم در یک کشور، نظراتی را مطرح نموده، اما دنبالش را نگرفته است، نمیتوان بزرگ نمایی کرد و آن را به عنوان اختلاف سیاسی مطرح کرده و جدی گرفته شود، یا نباید ذربین در دست گرفت و از کاه کوه ساخت. در حالیکه اظهارات خود رفیق ابراهیم با رادیو دیالوگ همان نظر را در این زمینه با ادبیات و عبارت پردازی های مختص به خود تحقق و تعریف سوسیالیسم را تکرار می کند. مگر همه به یاد نداریم رفیق حسن رحمان پناه در کنگره ۱۲حزب کمونیست ایران در مرداد ماه ۱۳۹۵ در بحث اوضاع سیاسی، و صف بندی نیروهای طبقاتی در ایران و الویت های ما، اظهار نمود:
«سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی بعدازسرنگونی جمهوری اسلامی، کسب قدرت توسط طبقه ی کارگر، من میدونم طبقه کارگر میتونه قدرت سیاسی رو بگیره، ولی سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی به نظر من ، کشوری نیست. همچنانکه وقتی سرمایەداری علیه فئودالیزم مبارزه کرد و سازماندهی اقتصاد سرمایەداری کشوری نبود، سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی هم کشوری نیست . طبقه کارگر میتونه قدرت رو بگیره، بستگی به وضعیت منطقه داره ، بستگی به وضعیت جنبش داره ، بستگی به دفاع بین المللی ، همه اینها داره از جنبش طبقه کارگر. امروز سرمایەداری در موقعیتی که قرار داره ، این سرمایەداری اجازه نمی دهد و نمیگذارد در یک گوشەای ، یک جزیره آرامشی ، از سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی بوجود بیاد. بنابراین این بحث ، یک بحث مهمی است و همین جا با یک کلمه ، یک جمله گفتن و اینکه فعالین کارگری رو بایستی با روح سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی سازمان داد و تعریف کرد. به نظر من این نادقیق است. بایستی این بحث را دقیق کرد. تجربه شوروی را اگر تصور کنیم فقط بخاطر اقتصاد سوسیالیستی نتونستن جواب بدهند و شکست خورد . این درک ، یک درک ناقصی است ، خیلی فاکتورهای دیگر از جمله فرا نرسیدن و کمک نکردن انقلاب جهانی، یکی از همان فاکتورهای اصلی بود در شکست اقتصاد سوسیالیستی و نتوانستن در سازماندهی این مساله.» (پایان نقل قول تاکيد از من است. خط تاکید از من است).( پیادەشده از متن تصویری کنگره دوازدهم حزب کمونیست ایران که از تلویزیون پخش گردیده)
حتمن همه به یاد داریم در دوران شکل گیری جریانی تحت نام: «فراکسیون روند سوسیالیستی» و در ‶بیانیه ی اعلام فراکسیون″ در حزب کمونیست ایران و کومه له، سوالاتی را مطرح کردن، از جمله:
«آيا سوسياليسم در ايران بـه تنهـايی ممکـن اسـت؟ آيـا چـه درسـهايی از انقلابـات و شکسـت های گذشته ميشود گرفت؟ اقتصاد سوسياليستی چه ملزومات و خصوصـيت هايی دارد و چگونـه عملـی خواهـد شـد؟ چـه عـواملی مانع اتحاد طبقاتی کارگران است؟»
در ادامه همین بیانیه آمده است:
«ما بر اين باوريم که دستيابی بـه جامعـه سوسياليسـتی و اسـتقرار آن در ايـران و بـويژه در کردسـتان پيچيدگی ها و دشواري های خود را داراست و ملزومات سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خـود را چـه در سـطح منطقـه ای و چه در سطح جهانی مي طلبد»
و همچنین آمده است:
«تجربه نشان داده است که برای ساختن بنـای سوسياليسـم آن نيـروی تعيـين کننـده رهـايی بخـش طبقاتی، طبقه کارگر آگاه و متحد و متشکل و حداقلی از يک رشد معين نيروهای مولده با زيربنای نسبتا قوی اقتصـادی وصنعتی ضروری است، نمي توان اين ضروريات را خود کرده و اراده گرايانه حذف کـرد . سـاختن سوسياليسـم برپايـه فقـرانديشه کجی است که امتحان خود را بارها پـس داده اسـت و ره بـه هـيچ کـوره دهـی بـاز نخواهـد کـرد”. (بيانيـه اعـلام فراکسيون پایان نقل قول تاکيد از من است . خط های تاکید از من است)
قبل از پرداختن به نقل قول ها اشاره شده در بالا، باید گفت بحث تحقق سوسیالیسم در یک کشور، یکی از مباحثات جدی جنبش کمونیستی در سطح جهان است و بخودی خود در سطح یک بحث نظری کاملن میتواند عادی و مرسوم باشد. میتواند در یک فضای سالم سیاسی، دریک پلمیک سیاسی و اصولی و متمدنانه حول و حوش این بحث هم در احزاب و سازمان های سیاسی و خارج از آن، علیرغم موافقت یا مخالفت در این باب و همزمان در پایبند بودن به برنامه و استراتژی حزب ی و ملزم بودن در رعایت سانترالیسم دمکراتیک در پراتیک، به پویای و ارتقا دانش سیاسی اعضای در یک حزب کمک شایانی کند. پس سوال اینجا است آیا این بحث در حزب ما ازهمان سنت های انقلابی و کمونیستی و مسیر سالم که در گذشته در تشکیلات ما روال عادی و متمدنانه را شامل می بوده کماکان بر همان اصول پایبند است یا نه؟! با صراحت باید گفت نه، این بحث سمت سوی دیگری را طی کرده و نه تنها حول این نظرات نیرو سازماندهی میکند بلکه در تقابل با برنامه و استراتژی سیاسی حزب عمل میکند. به این معنا که نه تنها یک افق انترناسیونالیستی را پیش روی خود نمی بیند، نه تنها با تحقق سوسیالیسم در یک کشور مخالفت جدی دارد، بلکه گامهای عملی را به عقب بر میدارد که مابه ازای عملی آن از طرف رهبری کومه له و کمیته تشکیلات خارج کشور حزب، آگاهانه و سازماندهی شده مخالفین بحث نظری خود را در تشکیلات، اراده گرایانه حذف می کند. در واقع استراتژی دیگری را دنبال می کند. مستدل ترین فاکت در این زمینه کنگره ی ۱۷ کومه له و کنفرانس ۱۲ حزب کمونیست ایران، که هیچ انسان شریف، آگاه، متعهد و منصفی نمیتواند این را انکار نماید.
رفیق ابراهیم! سوسیالیسم از دید خودمان و خودتان دیگر چه مقوله ای است؟! بازبانی کاملن گویا و شفاف، سوسیالیسم یعنی علم رهایی طبقه کارگر، فقط جهت یاد آوری، در حزب کمونیست ایران و کومه له در اسناد تشکیلاتی حزب، سوسیالیسم و تحقق آن شفاف و روشن است. برای طولانی نشدن مطلبم از آوردن نقل قول ها خوداری میکنم اما برای دنبال کردن این بحث ها مخاطبان را در این باره، به «بیانیه و برنامه ی حزب کمونیست ایران (مصوب در کنگره ۵ حزب به تاریخ ۱۳۷۵) در سرفصل نگاهی به “تجربه شوروی و عواقب آن» و در ادامه این سلسله بحث ها مباحثاتی تحت عنوان “زمینه های انحراف و شکست انقلاب پرولتری در شوروی”، و بر متن این مباحثات و پیرامون آن به مسئله “ساختمان سوسیالیسم در شوروی”، ” امکان برقراری سوسیالیسم در یک کشور” در پرداختن به انقلاب اکتبر و دلایل شکست آن از زوایای مختلف و متعاقب آن برنامه ی حزب کمونیست ایران، و استراتژی مصوب کنگره ی یازدهم حزب روی امکانِ تحقق سوسیالیسم در ایران، شفاف و کاملن پُر واضح به روشنی تأکید شده است.
همچنین متعاقب این بحث ها مگر نه اینکه همان نظرات و تزهای مشعشع رهبر حزب دمکرات کردستان ایران “عبدالرحمن قاسملو” در جزوه ای تحت عنوان “بحث کوتاهی در باره سوسیالیسم” در بیشتر از ۳۰ سال پیش انتشار یافت و رفیق زنده یاد “جعفر شفیعی” در نقد به این نظرات در جزوه ای تحت عنوان: “حزب دمکرات سوسیالیسم یا سرمایه داری؟” جواب قاطع و در خوری داد، که در تاریخ ۳۰ آذر ۱۳۶۳ طی یک ضمیمه به زبان فارسی در نشریه ارگانی سازمان کردستان حزب کمونیست ایران- پیشرو انتشار داده شد. همه علاقمندان به این بحث ها را به این اسناد حزب که در دسترس هستند ارجاع می دهم.
رفیق ابراهیم! برای نسل ما تعریف سوسیالیسم و یا منوط کردن تحقق سوسیالیسم به دودکش کارخانه ها، رشد نیروهای مولده و یا اینکه احتیاج به زمان و موارد دیگر از استدلال های شما، کاملن بحث های شناخته شده ای در جنبش کمونیستی و جنبش طبقه ی کارگر در سطح جهانی و منطقه ای است. مگر نه این است منوط کردن تحقق سوسیالیسم به رشد نیروهای مولده و سرمایه داری لایق و نالایق و همچنین صنعتی کردن جامعه برای تولیدات مد نظر شما به یک معنا این پیام را به جامعه می دهد که باید استراتژی انقلابی و مبارزه برای سازماندهی طبقه کارگر و مردمان ستمدیده فرودست جامعه را برای تصرف قدرت سیاسی را عملن به رشد نیرهای مولده، غلبه به عقب ماندگی های اقتصادی و صنعتی کردن جامعه، در راستای استراتژی حاکمیت بورژوازی و تلاش برای اصلاح نظام سرمایه داری و در خوشبنانه ترین حالت به قول رفیق عادل الیاسی سرمایه داری لایق در پیش گرفته می شود. متوجه این مسئله هم باید باشیم، همانطور که قبلن هم اشاره نمودم بحث در مورد دشواری های تحقق سوسیالیسم یک موضوع تازه نیست و به طور مشخص یکی از رهبران برجسته جنبش کمونیستی در انقلاب کارگری روسیه همانند تروتسکی بر این مسئله باور داشت که انقلاب کارگری در روسیه تنها با پیدا کردن ماهیت بین المللی قادر خواهد بود سوسیالیسم را محقق کند و میدانیم طرفدارنی را در طول تاریخ هم در دفاع از این تز به همراه داشته، اما به ندرت اتفاق افتاده به دلیل و بهانه ی سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی آنچه که مد نظر شما رفقا است، مبارزه را برای سازماندهی انقلاب کارگری از دستور فعالیت و تحقق آن به آینده دور و ناکجا آباد حواله نمایند. بر خلاف نظرات انحرافی شما، در اسناد تشکیلاتی در کومه له و حزب کمونیست ایران در همان حال بر بخشی از قوانین عمومی و عام سوسیالیستی از جمله لغو مالکیت خصوصی، لغو کار مزدی بر اساس تولید ارزش اضافه و … به عنوان بخشی از استراتژی سوسیالیستی تاکیده کرده اما هیچ وقت برای سوسیالیسم برنامه ریزی نکرده ایم. با همین اعتبار ما بر این باور بوده و هستیم که پیروزی انقلاب کارگری و در هم شکستن دستگاه نیروی حاکمیت بورژوایی با پشتیبانی و اعتبار دخالت مستقیم خود مردمان ستمدیده و عملکرد انقلابی طبقه کارگر و جامعه است، بر همین مبنا و با توجه به ظرفیت و امکانات موجود، جامعه آینده میتواند چشم انداز برنامه ی خود را روبه جامعه برای تحولات اقتصادی و سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی، اقدامات خود را آغاز کند.
عدم تحقق سوسیالیسم منوط بر رشد نیروهای مولد و یا وجود کارخانه ها برای تولید طبق اظهارات شما اهدافش، ماهیت طبقاتی، برنامه ای و استراتژی دیگری را در بر میگیرد. اگر تا دیروز پرچم این نظرات در دست فراکسیون روند سوسیالیستی بود اما امروز جناح شما بر پاشنه آشیل همان نظرات خود را تعریف کرده و در لابلای واژه ها، عبارت پردازی در مصاحبه ها، گاه عیان و گاه محافظه کارانه خود را نشان می دهد. از زاویه نگاه به نظرات جناح شما در منطبق بودن با نظرات ‶فراکسیون روند سوسیالیستی″ راحت میتوان اهداف استراتژی شما در تقابل با استراتژی حزب بیان کرد. با این اعتبار که همه میدانیم اظهارات مبتنی بر عدم تحقق سوسیالیسم در یک کشور در سطح ماکرو دورنما و معنی دیگرش پذیرش و مدارا کردن نظم موجود سرمایه داری جهانی، که در لابلای گذر زمان اشاره شده در اظهارات شما برای رشد نیروهای مولده خود را نشان میدهد. این نگاه و این نظرات در تشکیلات ما با موارد برشمرده در همین مطلب نشان میدهد تحقق سوسیالیسم از نگاه نقطه نظرات جناح راست میخواهد مبارزات طبقاتی کارگران و توده های ستمدیده و فرو دست جامعه را تا سطح مبارزات اقتصادی نه تنها تنزل دهد بلکه، تحقق سوسیالیسم و حکومت کارگری را به طاق نسیان و ناکجا آباد بفرستد به این معنا در خوشبینانه ترین حالت استراتژی خود را منوط به تحقق اهداف دمکراتیک در جامعه گره می زنند تحقق سوسیالیسم از ماهیت انقلابی برای در هم شکستن مناسبات سرمایه داری وجه ای انقلابی، از محتوای اصلی خود تهی می سازد و عملن در زیر چتر استراتژی احزاب راست در جامعه قرار گیرد.
رفیق ابراهیم! اساسن یکی از محک های سنجش صِحت و سُقم موضعگیری ها هم در سطح نظری و هم در پراتیک با اتکا به خط رسمی سیاسی، استراتژی و همچنین پایبند بودن به اصل سانترالیسم دمکراتیک، با اتکا به همان اظهارات و عملکردهای رهبری کومه له میتواند روبه جامعه صحت و اعتبارآن میتواند مورد قضاوت قرار گیرد. بر همین مبنا میخواهم بگویم ما به تاریخ حزب کمونیست ایران و کومه له اسناد و سنت های مبارزاتی اش همچنین به متون مارکسیستی آشنایی داریم، سوسیالیسم علمی فقط برای نقشه پردازی نیست بلکه با اتکا به نیرو و هژمونی طبقه ی کارگر، ریشه ی آن در مبارزات طبقاتی در دل جامعه اتکا دارد. سوسیالیسمی که ما بر آن تاکید میکنیم دقیقن همان مارکسیسم انقلابی در تقابل با سوسیالیسم خلقی است که نیروی اجتماعی اش کماکان طبقه ی کارگر و مبارزات اش علیه نظام سرمایه داری برای به زیر کشیدن آن در راستای؛ در هم شکستن تمام مناسبات سرمایه داری، لغو کار مزدی و لغو مالکیت خصوصی، که امروز در ادبیات و اظهارات شما رفقا، گویا میوه ی ممنوعه و رنگ لعاب خود را از دست داده است. ما به ازای این بحث در موارد زیر اشکارا خودش را نشان داده است از جمله:
فراموش نکرده ایم اظهارات شما که گویا باید با احتیاط در مورد بدیل سوسیالیستی در جامعه حرف زد زیرا مردمان فرودست جامعه کشورهای روسیه، کوبا و یا چین برایشان تداعی خواهد شد با این استدلال که برای کارگران و افراد فرودست جامعه ملموس تر و قابل درک تر باشد.
فراموش نکرده ایم به همین اعتبار در تعریف شما و همفکرانتان از سوسیالیسم و منوط کردن به رشده نیروهای مولده و همچنین سرمایه دار را، به لایق و نالایق تقسیم بندی میکردند.
فراموش نکرده ایم سخنرانی رفیق ابراهیم در کنفرانس سالیانه تشکیلات حزب کمونیست ایران ژانویه ۲۰۱۸ در آلمان، تببین اش از وضعیت جامعه کردستان اشاره میکند: «گاهی اوقات خود جامعه کردستان فراموش می شود بعضی وقتها تو این تحلیل ها که این جامعه کجا قرار گرفته، مثلن این جامعه طبقاتی است و اینکه حتا از نظر توازن طبقاتی، توازن به نفع طبقه ی کارگر هم نیست در این جامعه، یعنی طبقه ی متوسط و طبقات بالا از لحاظ تعداد بیشتر هم هستند.» (پایان نقل قول، خط تاکید از من است).
علیرغم آمار نادقیق و غیر واقعی که خود مردم کردستان و فعالین مبارز و انقلابی در این عرصه شاهدان زنده ی آن هستند باید گفت رفیق ابراهیم، با زبانی دیگر تلاش دارد اهداف یک استراتژی دیگر را جا بیاندازد و از الویت مبارزات طبقاتی بکاهد. توازون قوای طبقه ی کارگر را به نفع کارگر نمیداند. با این استدلال که طبقه ی متوسط و طبقه متوسط به بالا و مرفه را آگاهانه در اکثریت معرفی میکند و با این تصویر از صف بندی مبارزه ی طبقاتی در جامعه، در بلوک بندی های سیاسی طبقاتی را در یک ائتلاف نشان داده و مرز مبارزات طبقاتی را کاملن کم رنگ جلوه بدهد. در حالیکه همه مردم کردستان بر این امر آگاهند که طبقه کارگر و فرودست جامعه در کردستان ایران هم به دلیل ستم طبقاتی و هم به دلیل ستم ملی، جمعیت آن را طبقه ی کارگر و مردمان فرودست جامعه و ستمدیده را تشکیل داده است و مبارزات انقلابی و هم جنبش طبقه ی کارگر در کردستان از ظرفیت مبارزاتی بالقوه ای برخوردار است که این واقعیت را هیچ کس حتا خود رژیم جهموری اسلامی نتوانسته است انکار کند.
در ادامه همین مصاحبه رفیق ابراهیم اظهار میکند:
«بگذارید من تجربه ای را برای شما بازگو کنم. کمونیسم در اروپا، کمونیسم اروپایی یا احزاب کمونیسم اروپا در برابر احزاب سوسیال دمکرات اروپا عقب نشینی کردند و ضعیف شدند. دلیل اصلی ضعیف شدن و کم قدرت شدنشان در مقابل سوسیال دمکرات ها این بود که عرصه مبارزه برای رفرم و بهتر شدن زندگی شان برای آنها خالی و جا گذاشتند. یعنی آنهای که این (رفرم) را هم در دست داشتن و نتوانستند در آخر به سر انجام برسانند، اما توانسته اند برای دوره ای نسبتا طولانی که تا حالا هم که بهمراه داشته باشد، کمونیست ها را وادار به عقب نشینی کنند. و این درسی برای ما میباشد. کمونیسم امروز تنها نباید با آرزوهای آینده اش زندگی کند، بلکه باید برای امروز برای لحظای هم باید به نفع جامعه و این جمعه اش بداند که کمونیست ها دارند راه زندگی بهتر را به آنها نشان می دهند. اینها به ما می گوید که ما باید از گذشته درس بگیریم.»
رفیق ابراهیم! برای نسل ما تشخیص و یا منوط کردن تحقق سوسیالیسم به دودکش کارخانه ها، رشد نیروهای مولده و تاکید و اتکا به نیروی متوسط و متوسط به بالا بحث های گنگ وناشناخته ای نیست. با این اعتبار که میدانیم در جامعه به بیان دیگر مارکس اقشار خرده بورژوایی را ما بین طبقه ی کارگر و طبقه ی بورژوازی میداند که اقشار خرده بورژوازی را عنصری کاملن محافظه کار در همراهی با اشرافیت کارگری در واقع عنصری کاملن رفرمیستی در جنبش کارگری میداند و آن را تحلیل نموده است. به عنوان مثال در کشور آلمان مارکسیست های خرده بورژوازی را از تشکیل دهنده گان اصلی جنبش فاشیستی قلمداد می کردند و جالب اینجا است متوجه این مسئله مهم باشیم در دنیای پس از جنگ جهانی دوم در دوران شکوفایی و عصر طلایی و شکوفایی سرمایه، کسانی که با نام مارکسیسم، به رفرمیسم پیوستند قریب به اتفاق از مفهوم طبقه ی متوسط آغاز نمودند و در نهایت امر، مبارزه طبقاتی را به حاشیه راندن و در واقع دمکراسی خواهی و گذار به آن را در جامعه جایگزین کردند.
بر خلاف اظهارت رفیق ابراهیم با رادیو دیالوگ که گویا احزاب کمونیست در اروپا به دلیل واگذار کردن رفرم و اصلاحات به احزاب سوسیال دمکرات مجبور به عقب نشینی شدند این استدلال واقعی نیست. اگر رفیق ابراهیم از بیان واقعیت حذر میکند زیاد جای تعجب نیست زیرا ایشان دارد یک استراتژی سیاسی دیگری را آهسته و پیوسته برای جا انداختن اش در حزب دنبال می کند. بر خلاف استدلال رفیق ابراهیم در عقب نشینی احزاب کمونیست در اروپا باید گفت کمونیست های اروپایی تاریخن از انقلابی گری و تلفیق رفرم برای دست یابی به تغییر توازن قوا ی طبقاتی برای در هم شکستن تمام مناسبات سرمایداری، مالکیت خصوصی و لغو کار مزدی دست کشیدند. با همین اعتبار بر خلاف ادعاهای که می شود، گویا رشد نیروهای مولده و زیر بنای اقتصادی قوی و تعداد دودکش کارخانه موجب تحقق سوسیالیسم میشود، بلکه باید گفت ربط مستقیم به میزان رشد مبارزات طبقاتی در دل جامعه، آگاهی طبقاتی وجود تشکل ها و سازمان یابی توده های زحمتکش و فرودست جامعه برای به زیر کشیدن حاکمیت سرمایه داری و بدست گرفتن قدرت سیاسی دارد.
حتا باید اذعان کرد علیرغم داشتن دودکش کارخانه ها، رشد نیروهای مولده و مراکز صنعتی که شما برای تحقق سوسیالیسم الزام آور و ضروری دانسته، شرایط در کشورهای پیشرفته و صنعنتی اروپایی مهیا است اما از تحقق سوسیالیسم خبری نیست و این دقیقن خلاف استدلال های شما رفقا را نشان می دهد، حتا نه آنطور که رفیق ابراهیم بیان می کند که به دلیل اینکه احزاب کمونیست در این کشورهای صنعتی در اروپا رفرم را برای احزاب سوسیال دمکرات به جا گذاشتند، بلکه باید گفت با خارج نمودن استراتژی انقلاب کارگری و سازماندهی طبقه کارگر بـرای تصـرف قـدرت سياسـی از دستور کار مبارزاتی این احزاب از مانع های تحقق سوسیلیسم در این کشورها می باشد و ابر همین اساس استراتژی آنها به رفرم و اصلاحات شیفت سیاسی پیدا کرده است.
سوال اینجاست آیا گرایش سیاسی راست به رهبری رفیق ابراهیم علیزاده بر متن همچین اوضاع تاریخی قرار نگرفته است؟! در رابطه با تحقق سوسیالیسم ضمن برشمردن نظرات رفقا ابراهیم علیزاده، حسن رحمان پناه و در بیانیه اعلام فراکسیون روند سوسیالیستی، تفاوتی دیده می شود؟! آیا نه اینست که در اظهارات رفیق عادل الیاسی در تلویزیون آرین تی وی تحقق سوسیالیسم را نه تنها به آینده ی دور حواله میکند بلکه تحقق آن را منوط به رشد نیروهای مولده در جامعه میداند؟! آیا به یاد نداریم که همین رفیق در روز جهانی کارگر در سال ۲۰۱۶ در اردوگاه زرگویز به عنوان سخنران این روز، سرمایه داری را به لایق و نالایق تقسیم بندی کرد؟! آیا نه این است که پاشنه آشیل سیاسی و پایه ای نظری تمام نظرات در نقل قول های آمده در بالا یکی است؟! آیا این اظهارات اشاره شده در بالا نشان از یک تغییر شیفت سیاسی تکه های پازل یک برنامه، استراتژی و افق دیگری در تقابل با خط سیاسی رسمی حزب کمونیست ایران و کومه له را نمی خواهد به عنوان یک پلاتفرم در جناح راست را جا بیاندازد؟!
ادامه دارد…
۲۶ آگوست ۲۰۲۰