اتحاد کارگری بر علیه بیکاری؛در هفته یک روز را به اعتراض سراسری علیه بیکاری اختصاص دهیم
چهارشنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۲
روند تعمیق بحران اقتصادی و بیکارسازی ها پدیده بیکاری را به طور بی سابقه ای افزایش داده است. بر اساس آخرین گزارش مرکز آمار رژیم جمهوری اسلامی نرخ بيكاری جوانان ١٥ تا ٢٤ ساله حاكی از آن است كه ٢٤,٢ درصد از فعالان اين گروه سنی در زمستان ١٤٠١ بيكار بودهاند. همچنین بررسی نرخ بيكاری گروه سنی ١٨ تا ٣٥ ساله نیز نشان میدهد كه در زمستان ١٤٠١، ١٧,٤ درصد از جمعيت فعال اين گروه سنی بيكار بودهاند. بر اساس همین گزارش ابعاد بیکاری در استانهای محروم تر کشور بسیار گسترده تر است. برای نمونه نرخ بیکاری در استان کردستان بیش از دو برابر متوسط کشوری است. دادههای رسمی نشان میدهد، وضعیت بیکاری در این استانها، خصوصا سیستان و بلوچستان، کردستان و چهارمحال و بختیاری بدتر شده است. در این میان نرخ بیکاری زنان چند برابر نرخ بیکاری مردان است. البتە باید متذکر شد کە در استاندارد آمارگیری های ایران، کسی که در طول هفته حداقل دو ساعت کار کند، به عنوان بیکار شناخته نمی شود. این در حالی است که بر پایه معیارهای جهانی کار و طبق فرمول کنفرانس بین المللی آمارگران نیروی کار، فرد شاغل به کسی گفته می شود که حداقل یک سوم ساعت کاری مرسوم یک کشور را در دوره مورد نظر، کار کرده باشد.
بیکاری در ایران یعنی سوق دادن خانوادەهای کارگری به زندگی کردن در زیر خط فقر مطلق و تحمیل مرگ تدریجیِ، معضلی که اختلالات روانی، افسردگی، عدم اعتماد بنفس، احساس بی هویتی و از خود بیگانگی پیامدهای بلافصل آن است. این تراژدی غم انگیز به اینجا تمام نمی شود، متلاشی شدن خانواده های کارگری، رو آوری به اعتیاد و تن فروشی از سرناچاری و گاها، اندام فروشی و خودکشی و دیگر آسیب های اجتماعی ادامه منطقی این روند است و قربانیانش را از میان زنان و مردان، جوانان و نوجوانان و کودکان خانواده های کارگری و فرودستان جامعه می گیرد. نباید فراموش کرد که در ایران بیش از ۷۰ درصد از کارگران دارای قراردادهای موقت کار، سفید امضا و یا از طریق شرکت های خدمات نیروی انسانی و پیمانکاری وارد بازار کار می شوند. این بدان معناست که این بخش وسیع از کارگران حتی مشمول دریافت مقرری ناچیزی برای مدت محدود از دوره بیکاری هم نیستند. بنابراین در اولین روز بیکاری، اقتصاد و درآمد خانواده به اعماق فقر سقوط می کند و مصیبت ها آغاز می شوند.
بیکاری از مصائبی است که زائیده سیستم سرمایه داری است. داشتن ارتش ذخیره بیکاران همیشه خوان نعمتی برای صاحبان صنایع و سرمایه بوده است. این معضل در دوره بحرانی کنونی ابعاد سرسام آوری به خود گرفته و به صورت یک فاجعه اجتماعی در آمده است. حکومت اسلامی سرمایه داران عامل تشدید این مصیبت بزرگ است. در چنین شرایطی مبارزه علیه پدیده ویرانگر بیکاری، و یافتن راه حلی برای مقابله با آن به یکی از نیازها و در همانحال به یکی از معضلات فعالین جنبش کارگری در جامعه ایران تبدیل شده است. مبارزه متحدانه علیه بیکاری در حالی به یک ضرورت طبقاتی تبدیل شده است که دولت رئیسی، وزارت کار و تعاون و دیگر نهادهای حکومتی نه تنها استراتژی و توان اشتغال زایی ندارند، بلکه خود تشدید کننده بیکارسازی کارگران و گسترش بی سابقه پدیده بیکاری هستند. تداوم تعطیلی روزانه شمار زیادی از کارخانه ها و مراکز تولیدی بحران زده و اخراج دسته جمعی کارگران به بهانه ورشکستگی شاهد این ادعاست. دادن وعده حل مشکل بیکاری با اتکا به پروژه های اقتصادی سپاه پاسداران فاسد و یا بخش خصوصی و یا کاهش آن از طریق آزاد کردن پول های بلوکه شده از جانب قدرتهای غربی، پوچ و بی اساس هستند. هدف از دادن این وعده ها، در انتظار نگهداشتن کارگران و جلوگیری از به راه افتادن جنبش اعتراضی کارگران بیکار است. دولت رئیسی در هراس است که کارگران بیکار هم مانند بازنشستگان در هفته یک روز یا روزهایی را به اعتراض سراسری علیه بیکاری اختصاص دهند.
کار و امینت شغلی، یا بیمه بیکاری مکفی و برچیدن قراردادهای موقت و سفید امضا، خواست و حق بی چون چرای تمام کارگران شاغل و بیکار و جوانان متقاضی کار است. این حق اما با یک مبارزه متشکل و سازمانیافته و صد البته تنها با برپائی جنبشی سراسری علیه بیکاری متحقق خواهد شد. جنبشی که شرایط عینی آن آماده است و نیروی بالقوه و حی و حاضر آن نه تنها خیل میلیونی کارگران بیکار، بلکه میلیون ها کارگر شاغل و خانواده های کارگری را نیز در بر می گیرد که هیولای بیکاری امنیت شغلی را از آنان سلب کرده است. جنبشی که به دلیل تداوم بحران اقتصادی و گسترش بیکارسازی ها، و خواست های مشترک می تواند سریعا توده گیر، قدرتمند شود و حکومت اسلامی سرمایه داران را به چالش بکشد.
اما پیشبرد این مبارزات و ارتقای آنها تا سطح یک جنبش توده ای، نیاز به همبستگی فعالین، شبکه ها و محافل آگاه موجود در جنبش کارگری ایران دارد. خیل عظیم بیکاران و آگاهی بر خطرات آسیب های دردناک اجتماعی که در کمین بیکاران و خانواده هایشان نشسته است، ظرفیت های بالای اعتراضی، بخصوص در میان جوانان و طیف گسترده بیکاران تحصیل کرده، که همه آرزوهای خود را بر باد رفته می بینند، به وجود آورده است. شکل گیری آگاهانه و قدم به قدم این اعتراضات در عین حال زمینه ساز برپائی شورای کارگران بیکار و تشکل های توده ای و ادامه کار کارگران خواهد بود.
سخن روز شبکه تلویزیون حزب کمونیست ایران و کومه له