سه شنبه ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ | 22 - 04 - 2025

Communist party of iran

ابزارها و‌ شیوه‌های نوین و موثر در تبلیغ، ترویج، آموزش و سازماندهی در مقیاس توده‌ای!


نیما مهاجر

اردیبهشت ۱۴۰۴


پیشبرد موثر مبارزه‌ی طبقاتی به ایجاد تحول در آگاهی طبقاتی توده‌ها و کسب آمادگی در بین بخش پیشرو احتیاج دارد. تبلیغ و ترویج ابزارهای کسب این اهداف هستند. بگذارید ابتدا تفاوت‌ها و ضرورت‌های این دو ابزار را بررسی کنیم. «مؤثر بودن تبلیغ از طریق رابطه‌ی صحیح بین حزب، طبقه و توده‌ها یعنی از طریق مبنای علمی آن معین می‌گردد. تبلیغ، پیوند تنگاتنگی با ترویج دارد. پلخانف تفاوت بین آن دو را چنین تعریف کرد: (مروج ایده‌های بسیاری را به یک یا چند فرد معدود منتقل میکند! اما مبلغ یک یا چند ایده‌ی معدود را به توده‌ی عظیمی از مردم منتقل می‌کند.) ایده‌هایی که تبلیغات حزب کمونیست ارائه می‌کند به دلیل اینکه منافع حیاتی مردم را بیان می‌کنند همدردی و حمایت توده‌های مردم را جلب می‌کنند. تبلیغ کمونیستی با محتوای والای ایدئولوژیک آن متمایز میشود. لنین خاطرنشان ساخت: بدون یک محتوای روشن و اندیشیده‌ی ایدئولوژیک، تبلیغ به سطح عبارت پردازی کاهش مییابد.»[۱] پس ما همزمان هم به مبلغ -که با زبان توده‌ها و با بیان یک حقیقت بلاواسطه و ایده‌ی قابل لمس و ساده فهم مردم را حول عمل مشخصی تهییج و بسیج می‌کند- هم به مروج -که چندین ایده‌ی متعدد و نسبتا غامض در مورد ماهیت سرمایه‌داری، اجتناب ناپذیری بحران و ضرورت سوسیالیسم را به زبان علمی برای مستعدترین افراد طبقه‌ی کارگر شرح و آموزش می‌دهد- احتیاج داریم؛ همچنین نیازمند عناصر پیشروی هستیم که قادر به سازماندهی معترضان به میدان آمده باشند. به این ترتیب تبلیغ، ترویج و سازماندهی مکمل همدیگر هستند و نمی‌توان از هیچکدام به نفع دیگری چشم پوشید. در حقیقت مطالب بسیاری را می‌توان به توده‌ها گفت اما هنر فرد مبلّغ آن است که بتواند در هر لحظه به آن چیزی بپردازد که مؤثرترین است؛ تنها مطالبی را بگوید که در آن لحظه‌ی معین بتواند بدون استدلال تفصیلی مردم را برافروزد، شعله‌ور سازد و همچون جرقه‌ی انفجار اجتماعی عمل کند. مبلغ تنها به این که چه چیزی می‌گوید نمی‌اندیشد بلکه به این که چگونه می‌گوید و برای چه کسانی می‌نویسد نیز می‌اندیشد. برای توده‌های کارگر می‌نویسد؟ یا رفقای کمونیست و کادرهای حزبی؟ مبلغ، هنرمندانه در هر لحظه‌ی معین با مردم زنده به شکلی پویا -و نه انتزاعی- سخن می‌گوید و آگاهانه سعی می‌کند تا بر اقشار مشخصی از توده‌ها تاثیر بگذارد. این کافی نیست چیزی گفته شود که اشتباهی در خود نداشته باشد اما خواننده پس از خواندن بی‌تفاوت بماند و هیچ واکنشی در او بیدار نشود؛ برای رسوخ دادن تبلیغ در اذهان توده‌ها لازم است آرزوها، نیازها، امیدها و هراسهای مردم را نقطه ی شروع تبلیغ خود قرار داد. و تنها کسانی می‌توانند زبان توده‌ها را فراگیرند که از فرقه‌گرایی دوری کنند، در میان مردم باشند و با احساس مسئولیت و اعتقاد به نیروی توده‌ها در مبارزات روزمره‌ی کارگران به دخالتگری آگاهانه و مستقیم روی بیاورند. اشعار و سرودها و ترانه‌های انقلابی، ادبیات داستانی، تئاتر و سینما، زبان زنده و خلاقیت و لحن روشن و زیبایی که در نوشتن مقالات و بیانیه‌ها بکار می‌بریم و سرعت عمل و موضع‌گیری به موقع در مورد مسائل متنوع و همه‌ جانبه‌ی زندگی اجتماعی؛ همه‌ی اینها در موثر بودن تبلیغ نقش دارند. کمونیست‌ها نسبت به هیچ چیزی که در اطرافشان اتفاق می‌افتد بی‌تفاوت نیستند و همواره تبلیغ خود را از واقعیتها زندگی -و نه اصول خشک و کلی- آغاز می‌کنند.


می‌گویند انقلاب قبل از همه در روح و روان توده‌ها اتفاق می‌افتد، بنابراین ادراک درست تغییر در خلق و خو و تغییر در زندگی اقتصادی توده‌ها، به تشخیص درست زمان فرارسیدن دوره‌ی اعتلای انقلابی و تعیین وظایف تبلیغی و ترویجی در آن دوره کمک می‌کند. پس تبلیغ و ترویج با توسل به روانشناسی و عواطف توده‌ها به ثمر می‌نشیند، یعنی با شناخت دقیق از سطح شور و شوق و شهامت و قاطعیت انقلابی در میان مردم ستمدیده یا برعکس درک دلایل بی‌تفاوتی، انفعال و سستی، تردید و تزلزل و ترس و محافظه کاری در صفوف اردوی کار و رنج، می‌توان راه صحیح و انقلابی را هموار کرد. اگر چه روانشناسان بورژوازی نیز به سبک و سیاق خودشان به موضوع روانشناسی اجتماع اهتمام می‌ورزند، اما یک انقلابی علاوه بر رصد کردن روانشناسی اجتماعی، شرایط عینی‌ای که آن را بوجود آورده است را نیز تحلیل می‌کند. برآمد خیزش‌های توده‌ای یکی از این شرایط‌های مادی است که بر روحیات و خلقیات توده‌ها اثر می‌گذارد.


خیزش های انقلابی و قیام‌های خودانگیخته زمینه‌ی مساعدی برای اشاعه‌ی سوسیالیسم فراهم می‌کنند. «خود انگیختگی، هم می‌تواند برای انقلاب یک تکیه گاه موثر باشد و هم به صورت مانعی بر سر راه آن قرار گیرد. لنین می نویسد: اغلب گفته می شود که طبقه کارگر بطور خودانگیخته به طرف سوسياليزم جذب می شود. این (حرف) کاملا درستی است، بشرط آنکه تئوری سوسیالیستی عمیق تر و صحیح تر از هر تئوری دیگر، علل فقر طبقه کارگر را آشکار گرداند. کارگران خیلی ساده می‌توانند آن (سوسياليزم) را جذب کنند، باز بشرط اینکه این تئوری خود تسلیم خودانگیختگی نشود، بشرط اینکه این تئوری خودانگیختگی را تابع خویش سازد… طبقه کارگر بطور خودانگیخته به سمت سوسیالیزم جذب می‌شود، با این وجود ایدئولوژی بورژوایی که رایج ترین و… (ایدئولوژیهاست)، حتی به میزان زیادتری، خود را بطور خودانگیخته بر طبقه کارگر تحمیل می‌کند.»[۲] جنبش خودانگیخته همزمان که محیط رشد جنبش سوسیالیستی را فراهم می‌کند، بستر مناسبی برای نیروهای بورژوازی و ضد انقلاب است تا به کمک پول و رسانه انرژی توده‌ها را به کنترل خود درآورند. آن‌ها می‌کوشند عقاید طبقه‌ی حاکم را به اذهان توده‌های مردم تزریق می‌کنند، قلب‌ها و اذهان ستمدیدگان را به سوی خود جلب کرده و زیر سلطه‌ی خویش بگیرند. در مقابل ضروری است پیشروان سوسیالیست با کسب آگاهی نسبت به خلق و خوی توده‌ها برای تبدیل غریزه‌ی انقلابی به آگاهی طبقاتی برنامه‌ی عملی داشته باشند. لنین به وضوح بیان می دارد: «طبيعتا ما به هر چیزی که توده‌ها می‌گویند تسلیم نخواهیم شد، چرا که توده‌ها نیز بعضی اوقات، به ویژه در ایام فرسودگی و خستگی استثنایی حاصل از سختی‌ها و رنج‌های بیش از حد به احساساتی تسلیم می شوند که به هیچوجه پیشرو نیست.» اما علاوه بر روانشناسی توده‌ها، بررسی روانشناسی اقلیت پیشروان و سطح آمادگی و جرات سوسیالیست‌ها برای پیشقدم شدن و رهبری توده‌های بپاخاسته نیز اهمیت زیادی دارد. از بخش پیشرو انتظار می‌رود، با ارائه دادن الگو و نمونه‌ی عملی، ترویج را بوسیله سرمشق به انجام برسانند، چرا که می‌بایست برای توده‌های غیر حزبی سرمشق و نمونه‌ای قرار داد. استفاده از ابزارهای نوین تبلیغ و سازماندهی یکی از این سرمشق‌ها است.


طبقه‌ی کارگر به عنوان یک طبقه‌ی نوین به زبان، فرهنگ و ابزارهای نوین مبارزه‌ علیه ستم و استثمار نیاز دارد و لازم است متناسب با پیشرفت‌های تاریخی روش‌های آگاهی‌بخشی جدیدی را در دستور فعالیت‌های جمعی قرار دهد. همچنین نباید از یاد برد که ایده‌ها به شکل منفک و اتمیزه در ذهن ما ساخته نمی‌شوند، بلکه برعکس، واقعیت‌های عینی در اجتماع بر ذهن تقدم دارند و ایده‌ها و اندیشه‌ها را در درون اذهان منسجم و خلاق، سر و سامان داده و طبقه‌بندی می‌کنند. به بیانی دیگر «عملکرد پرولتاریا در هر وهله‌ آگاهیِ متناسب با آن وهله را هم ضرورتا به همراه خواهد داشت. در این معنا، آگاهی چیزی نیست که باید به طور مکانیکی آن را از بیرون به پرولتاریا تزریق کرد؛ زیرا آگاهی صرفا صورتبندی‌ِ نظریه‌مند سطح عمل با تشکل‌یابی کارگران است و اساسا چیزی تحت عنوان آگاهی در بیرون از مبارزه‌ی طبقاتی نیست که آن را به پرولتاریا تزریق کنیم. همچنین آگاهی نقطه‌ی فرازینِ عمل با تشکل‌یابیِ فعلیِ کارگران هم نیست و نمی‌تواند باشد؛ زیرا آگاهی دقیقا به سبب پیوند و‌ وساطت‌مندی که با ساز و کار تولید سرمایه‌دارانه دارد، در هر وهله، تنها تا بدان حد بروز و ظهور می‌یابد که مبارزه‌ی طبقاتی منکشف شده باشد (یعنی سطح عمل مقاومت‌ورزانه و تشکل‌یابی کارگران پیش رفته باشد).»[۳]


مارکس همواره نگاهی رو‌ به آینده داشت. وی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت می‌نویسد: «انقلاب اجتماعی قرن نوزدهم [برای گذار از سرمایه‌داری به سوسیالیسم] چکامه‌ی [غزل] خود را از گذشته نمی‌تواند بگیرد، این چکامه را فقط از آینده می‌توان گرفت. این انقلاب تا همه‌ی خرافات گذشته را نروبد و نابود نکند قادر نیست به کار خویش بپردازد.‌ انقلاب‌های پیشین به یادآوری خاطره‌های تاریخی جهان از آن رو نیاز داشتند که محتوایِ واقعیِ خویش را بر خود بپوشانند. انقلاب قرن نوزدهمی به این گونه یادآوری‌ها نیازی ندارد و باید بگذارد که مردگان سرگرم دفن مرده‌های خویش باشند تا خود به محتوای خویش بپردازد. در گذشته مضمون به پای عبارت نمی‌رسید، اکنون عبارت است که گنجایش مضمون را ندارد.»[۴] این موضوع در مورد تکنیک‌های پیشبرد مبارزه‌ی طبقاتی در عرصه‌های تبلیغ، ترویج و سازماندهی نیز صدق می‌کند. ما کمونیست‌ها نمی‌توانیم با همان ابزارها و روش‌های تبلیغ و سازماندهی که در گذشته بکار می‌بردیم، با نیروهای بورژوازی و ارتجاعی که به پیشرفته‌ترین امکانات مسلح شده‌اند رقابت کنیم. امروزه جنبه‌ی فنی تبلیغات و فراگیری فن استفاده از وسایل ارتباطات جمعی جایگاه مهمی در مبارزه‌ی سیاسی پیدا کرده است. بنابراین لازم است کادرهای کمونیست به طریقه‌ی استفاده از وسایل ارتباط جمعی و بسیج توده‌ای در جهان مدرن تسلط داشته باشند و با در نظر گرفتن انقلاب‌های روزانه و مسابقه‌ی مستمر در توسعه‌ی تکنولوژی و فناوری تولید محتوا، از سطح پیشرفت‌های تاکنونی جانمانند.


ما باید جرات داشته باشیم که صریح، بی‌واسطه و بی‌رحمانه [اما صمیمانه] به ضعف‌ها و اشتباهاتمان حمله کنیم، همه‌ی واقعیات -حتی واقعیات ناخوشایند- را بیان داشته و ملاحضه‌کاری را کنار بگذاریم، ما باید به احساس نیاز به تغییر روش‌ها میدان بدهیم و حتی آگاهانه این احساس بوجود آمده را در خودمان تقویت کنیم تا بتوانیم با تغییرات دقیق و وسیع و به‌موقع، پیشروی کنیم. بیایید این سوال را از خودمان بپرسیم که آیا به اندازه‌ی کافی از تکنولوژی امروزی در جهت ارتباط و تبلیغ و تهییج و ترویج و سازماندهی استفاده کرده‌ایم؟ آیا آموزش و تقسیم کار لازم برای ایجاد ظرفیت‌های تبلیغ و ترویج و تغییر افکار و فرهنگ انسانها در ابعاد توده‌ای را به انجام رسانده‌ایم؟ یا اینکه همه‌ی این سنگرهای تبلیغاتی و تکنولوژی‌های رسانه‌ای در انحصار بورژوازی و بازتولید سلطه‌ی طبقاتی‌اش باقی مانده است؟ امروزه از یکطرف امکانات وسیع و گسترده‌ی رسانه‌ی مَیلی (رسانه‌ی شبهه ملی و دلبخواهی) در دست سیاست‌های سرکوبگرانه‌ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی قبضه شده است و از طرف دیگر ابررسانه‌های ماهواره‌ای با صرف پولهای کلان، سیاست‌های جنایتکارانه‌ی امپریالیسم و اپوزسیون بورژوازی را پیاده می‌کنند. محتوای شبکه‌های تلویزیون بورژوا-ارتجاعی جمهوری اسلامی و شبکه‌های ماهواره‌ای بورژوا-امپریالیستی کاملا ضد مردمی و ضد انسانی است اما به کمک ژورنالیست‌های تمام وقت و مجرب، تجهیزات و تکنولوژی‌های پیشرفته، سرمایه‌های هنگفت و سیاست‌های فریبکارانه تلاش می‌کنند تا ذهن توده‌ها را به انحراف بکشانند. بیایید ببینیم ما کمونیست‌ها که از امکانات مالی آنچنانی و رسانه‌های بزرگ برخوردار نیستیم، چه امکاناتی در اختیار داریم؟ برعکس بورژوازی که فرهنگ خود را از بالا صادر می‌کند، ما سوسیالیست‌ها با این ابزارها به آغوش توده‌ها می‌رویم و هنر و فرهنگ کارگری را از پایین و از دل کار، زندگی و مبارزات طبقه‌ی استثمارشده خلق می‌کنیم. ابزارهایی که رویا و خیالِ دگرگون کردنِ واقعیات تلخ زندگیِ تحت ستم و استثمار را در ذهن‌ها زنده می‌کند و‌ هنری انقلابی که الهام بخش زندگانی بهتر است. این پتانسیل‌های بالقوه‌ای است که در اختیار داریم. در همین زمینه لازم است تعصبات و دگماتیک را کنار بگذاریم، از ابتکارات و خلاقیت‌های نسل جوان بیاموزیم و تجارب تاکنونی را در خدمت استحکام و اعتلای قدم‌های تازه‌ای بکار گیریم که جوانان و نوجوانان برمی‌دارند.


اگر از طریق رادیو تلویزیون و مطبوعات میلیون‌ها نفر در دورترین گوشه‌های کشور به طور همزمان از وقایع با خبر می‌شوند، شبکه‌های اجتماعی بدون آنکه به سرمایه‌های عظیم و تجهیزات گرانقیمت وابسته باشد، تنها از طریق تب لت و گوشی‌های هوشمند شرایط بازنشر، دخالت‌گری و اظهار نظر همه‌ی این افراد‌ را فراهم می‌کند، یعنی در عمل امکان ارتباطات دوطرفه، تکثیر رسانه‌ای و تبدیل هزاران نفر به مبلغ و مروج سیاست‌های احزاب کمونیستی را مهیا می‌سازد. امروزه شبکه‌های اجتماعی نه تنها ابزار تبلیغ، بلکه به ابزار ترویج، آموزش و سازماندهی تبدیل شده‌اند. رسانه‌های نوین وسیله‌ای برای تاثیر گذاشتن بر توده‌ها و سلاحی در مبارزه‌ی طبقات و احزاب آن‌ها با یکدیگر است.


امروزه گوشی‌های هوشمند، یک رشد سرسام‌آور را در رشد نیروهای تولید فکر و فرهنگ به دنبال داشته و ابزار همرسانی و هم‌آوایی فرهنگی، فکری و اعتراضی را حتی بدون واسطه‌ی حزب، تشکل، جناح سیاسی، سایت، روزنامه و نشریه در اختیار تک تک افراد جامعه قرار داده است و این افراد می‌توانند بدون تلاش مستمر و بلند مدت در چشم به هم زدنی آنچه را که در لحظه به ذهن‌شان می‌رسد در همان لحظه در ابعاد وسیعی عمومی کنند و بلافاصله با دیده شدن، حس خشم و اعتراضشان را تخلیه کنند؛ همه‌ی این‌ها شیوه‌ی کنشگری نسل جدید را متحول کرده است. اگر این تکنولوژی جدید که در یک جعبه‌ی ارزان قیمت امکان عکاسی و فیلم‌برداری و انتشار گسترده‌ی مطلب و آثار هنری را بدون احتیاج به تخصص عجیب و غریب فراهم کرده و ارتباطات شبکه‌ای را تسهیل نموده است، همچنین امکان بروز عملی ابتکارات و خلاقیت‌ها را برای هر فردی فراهم نموده و امکان کنترل و سرکوب فعالین توسط حاکمیت، و پیش از دست زدن به کنش را دشوار و تا حدودی ناممکن ساخته است؛ همه‌ی این‌ها در جای خود نقاط مثبت و پتانسیل‌های قابل توجهی برای گسترش اعتراضات را بوجود آورده است. اما واقعیت این است که این ابزارها و شیوه‌ی کنشگری حاصل از آن نقص‌ها و کمبودهایی را نیز در شیوه‌ی مبارزه به دنبال داشته است. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به علنی کاری، کنش فردی، شتاب‌زدگی، سطحی نگری، خرده کاری، تشکل گریزی و جمع گریزی، و مجازی کاری اشاره کرد که لازم است نسبت به این جنبه‌های منفی و زیانبار هوشیار بود. در حقیقت بدون تلفیق و درهم آمیختن هوشیارانه‌ی ابزارها و شیوه‌های مبارزه در گذشته با تکنولوژی و کنشگری نسل جدید همواره یک پای کار می‌لنگد. اگر تماما به شیوه‌ی قبل فعالیت کرد، بخش زیادی از ظرفیت‌های بوجود آمده را از دست می‌دهیم؛ و اگر از تجارب مبارزاتی در دهه‌های قبل غافل شویم نمی‌توانیم این پتانسیل‌های بوجود آمده را در راستای رسیدن به اهداف مبارزاتی بکار گیریم و چه بسا بیشترین هزینه‌ها را برای کسب کمترین دستاوردها بپردازیم. تنظیم یک رابطه‌ی درست و اندیشیده شده در بین متد مبارزه در گذشته با ابزارهای جدید، علاوه بر علم و دانش به هنر و خوش‌فکری احتیاج دارد. لازم است پیشروان کارگری و سوسیالیست‌ها برای پیشبرد موثرتر مبارزاتشان نسبت به همفکری و آزمون و خطا در این مورد فعالانه عمل کنند. همانطور که لازم است یک حزب مسلح، پیشمرگان و چریک‌ها را به نحوه‌ی باز و بسته کردن، رفع گیر، نظافت و هدف گیری به کمک سلاح جنگی آشنا کند و آموزشگاه و فێرگەی نظامی داشته باشد، یک حزب سیاسی نیز نیاز دارد فعالین و پیشروانش را به استفاده‌ی درست و موثر از ابزارهای نوین تبلیغ، ترویج، آموزش و سازماندهی مبارزه‌ی طبقاتی آشنا کند و بستر لازم برای تبلیغات و تشکل‌یابی کارگری-توده‌ای را فراهم کند. همانطور که اگر چریک به درستی از اسلحه‌اش استفاده نکند در مقابل دشمن آسیب‌پذیر خواهد بود و خودش و همرزمانش را به خطر می‌اندازد، فعال سیاسی نیز اگر اصول مخفی‌کاری و استفاده‌ی درست از تکنولوژی را رعایت نکند فاجعه به بار می‌آید و خودش و رفقایش را در مخمصه می‌اندازد. اگر یک مبارز سیاسی یا چریک به درستی از سلاح‌اش استفاده کند، امکان فتح سنگرهای مهمی را بدست می‌آورد. وقتی از اهمیت آموزش و کادرسازی سخن می‌گوییم بخشا منظورمان یادگیری علوم و فنون استفاده از وسایل ارتباطی، تبلیغاتی و سازماندهی به کمک شبکه‌های اجتماعی است.


اگر در گذشته صرفا بر محتوای نوشتاری تاکید می‌شد امروزه محتوای تصویری جذابیت بیشتری دارد. اگر ادبیات کلمات را روی کاغذ می‌آورد، سینما نگاه‌ها را چاپ می‌کند، یعنی تصاویر را به صورت متحرک بازنمایی می‌سازد. تبلیغات در گذشته به شدت به ادامه کاری و انسجام وابسته بودند، اما امروزه امکان تبلیغات منقطع و پراکنده نیز فراهم شده است. تبلیغات در گذشته دیربازده بودند، درحالیکه امروزه سریع و زودبازده شده‌اند. تبلیغات شفاهی و چاپی انعکاس محلی دارند، اما تبلیغات به کمک شبکه‌های اجتماعی در مقیاس جهانی منعکس می‌شود. البته امروزه خصلت نمایشی بودن بر نسل جوان مسلط شده است، در حالیکه سنت ارزشمند و سبک کار فعالیت سیاسی در دهه‌های پیش اهمیت فعالیت مخفی، گمنامی و استفاده از نام مستعار را ثابت می‌کند. آنچه که مد نظر این متن می‌باشد تاکید بر تلفیق متد تبلیغات و مبارزه‌ی سیاسی در گذشته با امکانات امروزی است. استفاده از ابزارهای تبلیغاتی نوین علاوه بر علم و دانش به هنر و خلاقیت نیاز دارد. هنر یکی از ابزارهای انتقال فکر و فرهنگ است که بهتر از دیگر زبان‌ها می‌تواند تعصبات را کنار بزند و به قلب و اندیشه‌ی توده‌ها نفوذ کند.


گشت هنری گروههای موسیقی، تئاتر، مستندپردازان، گزارش‌نویسان، شاعران، مبلغان و آژیتاتورها در روستاها و محلات شهری و برگزاری میتینگ و پخش نشریات در ستادهای مراکز شهری از جمله فعالیت‌های تبلیغی و ترویجی است که بسیج و سازماندهی توده‌ای در میان زنان و مردان کارگر را در شرایط انقلابی ممکن می‌کند. برگزاری نمایشگاه نقاشی و عکاسی، جلسات شعرخوانی و ادبیات داستانی، فستیوال رقص و شادی، بخش دیگری از این فعالیت‌ها هستند که در شرایط حاضر نیز ایفای نقش می‌کنند. این فعالیت‌ها به تقسیم کار و در نتیجه به پرورش کادرهایی نیاز دارد که توانایی و تعهد قبول مسئولیت‌ را داشته باشند. استفاده از تکنولوژی امروزی و ابزارهای مدرن تهییج و تبلیغ و ترویج با کمک تصویر و کلمه و موزیک و ریتم و حرکت، شور و شعور انقلابی بوجود می‌آورد. پیشرو بودن به معنای داشتن دانش و توانایی و جرات لازم برای استفاده از این نیروهای مولده‌ی پیشرفته و توسعه یافته در تولید فکر و فرهنگ و هنر است. عنصر پیشتاز، دانش و هنر تبلیغات مدون، مصور و محرک را فرا می‌گیرد، نسبت به تولید محتوای روشن، زنده، قابل فهم و رادیکال با کمک هنرهای گرافیک (پوستر، کاریکاتور، نقاشی، مجسمه‌سازی، انیمیشن، نرم افزارها و برنامه نویسی، پادکست، مستند، سینما، هوش مصنوعی و…) بیگانه نیست و تولید محتوای دست اول و با کیفیت را به دور از کپی‌برداری در دستور کار قرار می‌دهد.


در ادامه به طور مشخص مثالهایی در مورد جنبش زنان و مبارزات سازمان‌یافته‌ی معلمان مطرح می‌کنیم. رقص دختران اکباتان جلوه‌ای از مبارزات زنان بود که به شیوه‌ای هنرمندانه از حقوق و آزادی‌های فردی در مقابل کنترل و سرکوب دیکتاتوری سرمایه دفاع می‌کردند. رقص دختران بدون حجاب اجباری در کنار یادمان شهدای گمنام، در چشم به هم زدنی اقتدار رژیم اسلامی را به سخره می‌گیرد. این حرکت‌های اعتراضی در عین حالیکه مهر هنر را بر خود دارند تنها در زمانه‌ای معنا پیدا می‌کنند که هر نوجوانی قدرت رسانه‌ای کردن صدا و تصویر اعتراضی خود را داشته باشد. «شبکه‌های اجتماعی به عنوان یکی از ابزارهای بازتولید فرهنگ، خارج از کنترل تمام و کمال حکومت‌ها هستند و این ابزار امکان مقاومت پیشرو و مترقی را به زنان داده است. پرستو احمدی با استفاده از همین ابزار و پخش ترانه‌خوانی بدون حجاب اجباری از طریق یوتیوب، دیوار ممنوعیت ظاهر شدن صدا، موی سر و بدن زنان در انظار عمومی را در ابعاد میلیونی ویران کرد. این واقعه یکی از تضادهای بنیادین سرمایه‌داری را نشان داد. زمانی که رشد نیروهای تولیدی در چهارچوب روابط تولیدی حاکم نمی‌گنجند، انقلاب فراخوانده می‌شود. امروزه رشد نیروهای تولید فرهنگ و گسترش استفاده از شبکه‌های اجتماعی و موبایل‌های هوشمند، در چهارچوب‌های تنگ فرهنگ حاکم بر جامعه‌ی ایران نمی‌گنجد و به صورت دوفاکتو زنان ایران را در آستانه‌ی پیروزی کامل یک انقلاب فرهنگی علیه رژیم اسلامی قرار داده است.»[۵]


پرت کردن روسری‌ها در همان یکی دو روز آغازین خیزش ژینا به کمک شبکه‌های اجتماعی و به لحاظ کمی انبوه‌سازی شده و به سرعت فراگیر شد. این حرکت که قلب رژیم اسلامی را نشانه گرفت بدون هماهنگی قبلی و به صورت مجزا در تک تک افراد جامعه اما در هیئت یک اقدام اجتماعی نمود پیدا کرد. ضروری است از این تجربه و پتانسیل‌هایی موجود در جهت به راه انداختن حرکت‌های از پیش اندیشیده و اقدامات جمعی و تشکیلاتی استفاده کرد. سوال این است که آیا بخش پیشرو زنان می‌توانند با کمک این ابزارهای هوشمند و تاکید بر تجربه‌ی سازماندهی، روش ایجاد شبکه‌های سازمان‌یافته‌ی زنان، ایجاد تشکل‌های توده‌ای در روستاها و محلات شهری، پخش نشریات دیجیتالی و کاغذی، پرورش کادرهای پیشرو و تشکیل رسانه‌های مستقل ویژه‌ی جنبش زنان را به امر مبارزاتی توده‌ی زنان زحمتکش و ستمدیده تبدیل کنند. شبکه‌های جوانان انقلابی در کوردستان که با کمک ایجاد رسانه‌ی مستقل در تلگرام و اینستاگرام، سازماندهی محله‌محور، انتشار چاپی بیانیه‌ها، شعار نویسی در سطح شهر، حضور دخالت‌گرانه در تجمعات توده‌ای، ارتباط مخفیانه با دیگر شهرها و شبکه‌های مبارزاتی و دیگر ابتکارات فردی و جمعی نمونه‌ی موفقی از تلفیق متد مبارزه‌ی نسل گذشته با پتانسیل‌های نوین مبارزاتی ارائه داد. انتظار می‌رود در آینده این تجارب در جنبش زنان و دیگر جنبش‌های پیشرو اجتماعی نیز بکار گرفته شود و ارتقا یابد.

اکنون زمان آن فرا رسیده است که فعالیت در چهارچوب محافل خانوادگی که یکی از اشکال مبارزه‌ی جنبش زنان است  و رژیم حتی در خفقان‌آورترین شرایط‌ها و شدیدترین سرکوب‌ها نیز قادر به از بین بردنش نبوده است را در توازن قوای کنونی و با توجه به پتانسیل‌های توده‌ای که خیزش انقلابی ژینا بوجود آورده است، به شکل‌های نوینی از سازماندهی شبکه‌های مخفی و مبارزاتی ۳ الی ۵ نفره اعتلا بخشید و با کمک ابزارهای نوین پردازش اطلاعات در خدمت کادرسازی، آگاهی‌بخشی و سازماندهی منفصل قرار داد. به مجرد آنکه توازن قوای بهتری بوجود بیاید، کادرها و پیشروان پرورش یافته در این شبکه‌های کوچک و مخفی می‌توانند پایه‌های تشکیل سازمان‌های علنی و توده‌ای را بنیان نهند.


همین چند ماه پیش بود که معلمان مجمع عمومی عادی شورای هماهنگی تشکل های صنفی فرهنگیان ایران را در تاریخ ١٧آذر ماه لغایت ١٩آذرماه ١۴٠٣ با حضور ١۵ تشکل، در فضای مجازی برگزار کردند. البته برگزاری مجمع عمومی در فضای مجازی ایده‌آل ما نیست. هر کجا ممکن باشد اجتماع حضوری و تجمع فیزیکی افراد برای برگزاری مجمع عمومی و جلسات عملی ترجیح داده می‌شود ولی نباید از اهمیت استفاده‌ی درست از امکانات ارتباطی نوین برای خروج بن‌بست‌ها و شرایط صلب غافل شد. تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به درستی این موضوع را تشخیص و ابزارهای ارتباطات امروزی را بکار گرفتند. در پیام تبریک و حمایت دو معلم زندانی به نامهای محمد حبیبی و محمدحسن پوره به مناسبت برگزاری مجمع عمومی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران می‌خوانیم: «پس از پنج سال وقفه، مجمع عمومی شورای هماهنگی تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران اخیراً برگزار شد. در طول این پنج سال، موانع و مانع‌تراشی‌های متعددی از سوی نهادهای امنیتی برای جلوگیری از برگزاری این مجمع صنفی مستقل کشوری صورت گرفت. برگزاری موفق این مجمع نشان‌دهنده اهمیت این رویداد و نقش آن در تقویت فعالیت‌های صنفی است. همکاران ما از سراسر کشور، در اقدامی شجاعانه و با تکیه بر خرد جمعی، در برابر موانع و کارشکنی‌ها ایستادگی کردند. آن‌ها با برگزاری موفق مجمع در بستر فضای مجازی، مسیر تازه‌ای را پیش روی سایر تشکل‌های عضو شورای هماهنگی قرار دادند. این رویکرد، با بهره‌گیری مؤثر از ظرفیت‌های شبکه‌های اجتماعی، بار دیگر ثابت کرد که برگزاری مجمع عمومی نیازی به مجوزهای حکومتی ندارد. همچنین، این حرکت خط بطلانی بر توقف فعالیت‌های صنفی به بهانه‌های قانونی کشید. چرا که مشروعیت این مجموعه، به پذیرش و همراهی اعضا و فرهنگیان وابسته است، نه تأیید نهادهای حکومتی.»[۶] احزاب سیاسی هم می‌توانند با بهره‌گیری از همین ابزارها اعضا و نمایندگان داخل کشور را در کنگره‌ها و در فعالیت‌های تبلیغی و تهیه‌ی برنامه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای مشارکت دهند؛ و هوشمندانه از ظرفیت‌ها و توانایی‌های هر نیرویی چه در داخل کشور چه در خارج کشور برای ساخت کلیپ و پادکست، طراحی پوستر و… در جهت هر چه وزین‌تر کردن محتوای انقلابی میدیای اجتماعی‌شان به بهترین نحو استفاده کنند. در آخرین مورد سازماندهی به کمک شبکه‌های اجتماعی، فعالین کوردستان کمپین علیه اعدام را در تلگرام سازمان دادند که بیش از ۳۴۰۰ نفر آن امضا کردند. این حرکت به نوبت خود تأثیر مثبتی بر روی موفقیت اعتصاب عمومی ۳ بهمن ۱۴۰۳ مردم کوردستان علیه حکم اعدام داشت، که هم به توده‌ها اعتماد به نفس بیشتری بخشید، هم امکان آشنایی و ارتباط نزدیکتر پیشروان مبارزه علیه حکم اعدام در مناطق مختلف را فراهم کرد. قطعا مثالهای بیشتری در این رابطه وجود دارد اما برای پرهیز از طولانی شدن متن به همین چند مثال در مورد جایگاه ابزارهای نوین و موثر تبلیغ، ترویج، آموزش و سازماندهی اکتفا کرده و مطلب را به اتمام می‌رسانیم.


زیرنویس‌ها:

[۱]: آنچه یک مبلغ باید بداند، تبلیغ (آژیتاسیون)، آ. آس. رود

[۲]: روانشناسی رکود و خیزش توده‌ها، بوریس فدررویچ پورشنف، کانال تلگرامی آموزگار کارگر

[۳]: آنچه یک مبلغ باید بداند، مقدمه بازنشر، تابستان ۹۸

[۴]: هجدهم برومر لویی بناپارت، کارل مارکس، ترجمه‌ی باقر پرهام

[۵]: آپارتاید و خشونت علیه زنان و جدال فرهنگ پیشرو طبقه‌ی انقلابی با فرهنگ ارتجاعی طبقه‌ی حاکم، نیما مهاجر، ۱۷ دیماه ۱۴۰۳

[۶]: محمد حبیبی و محمدحسن پوره، زندان اوین، بند چهار، ۲۱ دی ۱۴۰۳، از کانال تلگرامی شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران

اشتراک در شبکه های اجتماعی: