سه شنبه ۲۱ اسفند ۱۴۰۳ | 11 - 03 - 2025

Communist party of iran

آینده قدرت سیاسی در کردستان


متن سخنان صلاح مازوجی در سمینار لندن به مناسبت گرامیداشت روز کومه له

فوریه ۲۰۲۵


با سلام و درود به همه دوستان و رفقایی که در این سمینار حضور دارند و تشکر از رفقای گرامی مرسده قائدی و ایوب رحمانی به عنوان ارائه دهندگان بحث و همچنین رفقایی که این فرصت را تدارک دیده اند. مناسبت این سمینار فرصتی است که بار دیگر یاد رفیق محمد حسین کریمی از بنیان گذاران کومه له و همه جانباختگان صفوف کومه له و حزب کمونیست ایران و همه آن مبارزانی که در راه آزادی و سوسیالیسم جانفشانی کردند را گرامی بداریم و به استقامت و پایداری خانواده های این عزیزان درود بفرستیم.


من فرصت کوتاه ارائه بحث در این سمینار را به موضوع آینده قدرت سیاسی در کردستان ایران اختصاص می دهم و در همین ارتباط بطور گذرا به اوضاع سیاسی ایران و موقعیت رژیم جمهوری اسلامی می پردازم. همه شما می دانید، که اوضاع سیاسی ایران بسرعت در حال تغییر و تحول است. تعمیق بحران و رکود اقتصادی و پیامد تحریمهای بین المللی، فرسودگی زیرساخت های اقتصادی و فساد و اختلاس کلان مقامهای حکومتی اقتصاد ایران را به مرز فروپاشی رسانده است. سیاست های استراتژیک منطقه ای رژیم حاکم به عنوان یکی از رمزهای بقای نظام اسلامی با شکست مواجه شده اند. ایدئولوژی اسلامی به عنوان یکی از پایه های دستگاه حاکم زیر فشار واقعیات اجتماعی و به ویژه زیر فشار مبارزه شجاعانه زنان متزلزل شده است، ناتوانی رژیم در پاسخگویی به مطالبات عاجل جنبش کارگری و دیگر جنبش های اجتماعی و اعتراضی رویکرد تعرضی تری به این جنبش ها در جامعه بخشیده و اعتلای این مبارزات را در چشم انداز نزدیک قرار داده است. در حالی که دستگاه روحانیت و ایدئولوژیک رژیم توان مشروعیت بخشی به این همه فقر و فلاکت و بی حقوقی هایی که به مردم تحمیل کرده اند را از دست داده است، جمهوری اسلامی برای مقابله با این روند بیش از هر زمانی به استراتژی تشدید سرکوب روی آورده است. اما استراتژی سرکوب نیر کارائی گذشته خود را از دست داده است، این استراتژی نتوانسته توده های مردم را مرعوب کند، اکنون پشت میله های زندان و شکنجه گاههای رژیم جمهوری اسلامی به سنگر مبارزه علیه مجازات اعدام و دفاع از آزادی زندانیان سیاسی تبدیل شده اند. تحت این شرایط جامعه موقعیت بشدت انفجاری پیدا کرده است. رژیم جمهوری اسلامی برای کنترل بحران و جلوگیری از روند فروپاشی اقتصادی در تدارک معامله و سازش بزرگ با امریکا است. در نتیجه این بن بست ها، شکست ها و ناکامی ها، نزاع و بحران درون باندهای حکومتی تشدید شده و رسانەهای حکومتی و نشست های مجلس شورای اسلامی به صحنه نمایش این بحران حکومتی تبدیل شدەاند. برای همه آشکار شده که این رژیم نه تنها به شیوه سابق، بلکه به شیوه کنونی هم نمی تواند به حاکمیت خودش ادامه دهد. و همین یکی از عواملی است که پرونده مربوط به تعیین سرنوشت قدرت سیاسی در آینده را به روی جامعه باز کرده است. با توجه به تجارب تاریخی، تجربه خیزش های توده ای و انقلابی در هفت سال اخیر در ایران و شناخت از دینامیسم جامعه ایران و نیروهای محرکه موجود، محتمل ترین روند برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی این است که اعتراضات و اعتصابات کارگری ادامه پیدا کنند، این اعتصابات به مراکز کلیدی تولید و خدمات گسترش یافته و با تلفیق خواستەهای اقتصادی و سیاسی به ستون فقرات اعتصاب عمومی سیاسی و توده ای تبدیل شوند و ماشین سرکوب حکومت اسلامی و دستگاه دولت را فلج کنند و از این مسیر موجبات سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی را فراهم آورند. البته برای پیروزی مبارزه برای سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی سه اتفاق باید بیافتد.


اول، طبقه کارگر و جنبش سوسیالیستی این طبقه با تکیه بر همین مکانیسم جنبش اعتصابی و با اتکا بر فعالین و رهبرانی که در دامن خود پرورده کرده، لازم است سطح سازمانیابی خود را در این دوره انقلابی ارتقاء دهد. جنبش کارگری ایران در جریان جنبش اعتصابی و اعتراضی بیش از یک دهه و نیم اخیر، با پرورده کردن نسلی از رهبران در درون صفوف خود، با سازماندهی هزاران اعتصاب و اعتراض و صدها کمیته اعتصاب و کمیته کارخانه و برگزاری مجامع عمومی به لحاظ کادر و تجربه، ظرفیت پاسخگویی به این نیاز را پیدا کرده است.

دوم – شکل دادن به یک رهبری سراسری، برای این دوره گذار یعنی از این مقطع که هنوز تشکل های توده ای و طبقاتی کارگران مانند شوراها و سندیکاها شکل نگرفته اند، لازم است فعالین و پیشروان جنبش کارگری در تمام بخش ها از جمله معلمان، بازنشستگان و پرستاران که رابطه زنده و ارگانیکی با کانون های مبارزه طبقه کارگر دارند و همچنین فعالین جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش انقلابی کردستان در پیوند و ارتباط با هم به یک رهبری سراسری شکل بدهند و تا اندازه ای خلا نبود تشکل های توده ای را پر کنند. و از این مسیر بتوانند جنبش های پیشرو اجتماعی و اعتراضی را با خود همراه کنند.

سوم – در همین روند جنبش کمونیست های متحزب و سازمانیافته باید بتوانند با این جنبش چپ اجتماعی به عنوان دو پایه شکل گیری آلترناتیو سوسیالیستی با هم تلاقی پیدا کنند و به هم برسند و پیوندهای معنوی و سیاسی خود با این جنبش چپ اجتماعی را به یک پیوند زنده و ارگانیک تبدیل کنند.


اما اگر روند مبارزه برای سرنگونی انقلابی رژیم جمهوری اسلامی و بر متن آن شکل گیری یک آلترناتیو سوسیالیستی برای کسب قدرت سیاسی یک احتمال واقعی است، در همانحال نباید احتمالات دیگر برای براندازی رژیم اسلامی را دست کم گرفت. نباید این واقعیت نادیده گرفت که نیروهای اپوزیسیون بورژوایی هم در صحنه سیاسی ایران حضور دارند، فعالیت می کنند و برای کسب قدرت سیاسی به کمک قدرت های غربی، حتی به کمک بخش هایی از اصلاح طلبان حکومتی که از حلقه قدرت رانده شده اند تلاش می کنند. طیف گسترده و رنگارنگ جمهوری خواهان لائیک و سکولار در واقع سوسیال دمکراتها و نئولیبرال های طرفدار غرب که با طیفی از اصلاح طلبان حکومتی هم ارتباط دارند، بخش اصلی این اپوزیسیون هستند. اگر آمریکا و غرب هدف سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی را داشته باشند که البته اکنون چنین هدفی را ندارند، اتفاقا به سراغ همین بخش از اپوزیسیون خواهند رفت که با لایه ای از فرماندهان ارتش و سپاه هم در ارتباط هستند. آمریکا و غرب فعلا از سلطنت طلبان فقط به عنوان اهرم فشار کنترل شده علیه جمهوری اسلامی استفاده می کنند. آمریکا هم می داند که رضا پهلوی و سلطنت طلبان آلترناتیو حکومتی نیستند.


در کردستان نیز که یکی از کانون های مهم مبارزه انقلابی علیه رژیم جمهوری اسلامی در بیش از چهار دهه گذشته بوده و بخش های زیادی از کارگران و زحمتکشان و مردم کردستان در جریان تجربه مبارزاتی خود و در نتیجه کار آگاهگرانه کومه له و دیگر فعالین کمونیست به نادرستی بسیاری از سیاست های احزاب ناسیونالیست آگاهی پیدا کرده اند، اما کماکان این احزب در صحنه سیاسی جامعه حضور دارند و کماکان در راستای استراتژی سیاسی خود و برای به بیراهه بردن مبارزات حق طلبانه مردم کردستان تلاش می کنند. احزاب ناسیونالیست بیش از ۲۰ سال مردم را به همگرایی با اصلاح طلبان حکومتی تشویق می کردند و در جریان نمایش های انتخاباتی حکومتی به آنها توصیه می کردند در مقابل دروغ انتخاب بد در برابر بدتر به اصلاح طلبان حکومتی رأی بدهند. بارها آنها را به مسیر مذاکرات با رژیم جمهوری اسلامی دلخوش کردند و مردم را به دست رو دست گذاشتن و در انتظار این مذاکرات پشت پرده نشستن ترغیب می کردند. آنها را به هم پیمانی با جریانات ارتجاعی اپوزیسیون بورژوازی در سطح سراسری ایران که پافشاری بر تمامیت ارضی ایران بخشی از هویت آنان بود دلخوش می کردند. مردم کردستان در جریان تجربه مبارزاتی خود به نادرستی بسیاری از این سیاست ها رسیده اند.


کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده کردستان در جریان تجربه مبارزاتی و در نتیجه بلوغ سیاسی به این نتیجه رسیده اند که تحقق خواسته های آنها از مسیر سرنگونی انقلابی جمهوری اسلامی می گذرد. آنان می دانند که مسئله قدرت سیاسی در ایران در سنندج، مریوان و یا مهاباد تعیین نمی شود، بلکه قدرت در تهران دست به دست می شود، بنابراین برای به زیر کشیدن جمهوری اسلامی باید دست اتحاد و همبستگی به سوی جنبش های پیشرو اجتماعی مانند جنبش کارگری، جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جنبش انقلابی در سراسر ایران دراز کرد. در جریان خیزش آبان ۹۸ و در جریان جنبش انقلابی ژینا هم با جان فشانی های خود در برابر سرکوبگری های رژیم جمهوری اسلامی و با همبستگی با جنبش انقلابی سراسری نشان دادند، که به زیر کشیدن رژیم جمهوری اسلامی و رسیدن به خواسته هایشان را از مسیر اتحاد و همبستگی با جنبش انقلابی و آزادیخواهانه در سراسر ایران تعقیب می کنند. ولی به رغم این تجارب و آگاهی که کارگران و زحمتکشان و مردم کسب کرده اند، کردستان یک جامعه تحزب یافته است. احزاب سیاسی چپ و راست در صحنه سیاسی جامعه حضور دارند. احزاب سیاسی ناسیونالیست در صحنه سیاسی جامعه حضور دارند و کماکان برای به بیراهه بردن مبارزات حق طلبانه مردم کردستان تلاش می کنند. مردم را به امید بستن به فشارهای حداکثری دولت ترامپ ترغیب می کنند. بعضا با فاشیست های سلطنت طلب وارد ائتلاف می شوند و تلاش می کنند دست مردم کردستان را در دست این فاشیست ها بگذارند.


از هم اکنون تلاش هایی در جریان است که همه احزاب و سازمانهای ناسیونالیست را در یک ائتلاف گرد هم آورد. کنگره ملی کرد که بیش از ۲۵ سال پیش توسط پ ک ک تشکیل شد، اخیرا ابتکار دعوت از احزاب ناسیونالیست کردستان برای تشکیل یک جبهه واحد را در دست گرفته است. اولین نشست این احزاب را در این رابطه برگزار شده و قرار است این نشست ها ادامه یابد. هدف از تلاش برای تشکیل این جبهه و یا ائتلاف تنها تمرکز نیرو جهت مبارزه علیه جمهوری اسلامی نیست، اتفاقا در این مورد “کنگره ملی کرد” و یا پژاک به عنوان یکی از نیروهای این زیرمجموعه کارنامه خوبی در این زمینه ندارند و هیچ استراتژی روشنی برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی نداشته اند، کنگره ملی کرد پرچم دار مذاکره و مصالحه با جمهوری اسلامی بوده است. این احزاب و سازمانهای ناسیونالیست اگر بر تناقضات خود غلبه کنند و این جبهه را تحت هر نامی تشکیل بدهند، در واقع سنگ بنای حاکمیت سیاسی احزاب در کردستان برای بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی را گذاشته اند. در واقع نقشه راه این احزاب تدارک حاکمیت احزاب در “دوره گذار” بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی است.


اگر به گفته ای برخی از سران این احزاب و سازمانها توجه کنید، آشکارا از نیروی پیشمرگ واحد، سپاه میهنی و یا ارتش کردستان سخن می گویند. از نظر سران این احزاب این سپاه میهنی در دوره گذار باید زیر فرماندهی احزاب باشد و بعد از پایان دوره گذار و تشکیل پارلمان به زیر فرمان نهاد دولت برود. این نیروها آشکار از ضرورت شکل دادن به دستگاه رسانه ای واحد، از دیپلماسی واحد و نمایندگی واحد سخن می گویند. یعنی می خواهند از قبل و از بالای سر مردم کردستان تمام نهادهای حکومتی را شکل بدهند. باز اگر به سخنان سران این احزاب توجه کنید، آشکارا می گویند این اقدامات لازم است، تا در هنگام قیام مردم، هرج و مرج صورت نگیرد، سیلو ها و انبارهای غلات، تجهیزات بیمارسانها، مدارس و دانشگاهها تاراج نشوند. در واقع این احزاب ناسیونالیست در کردستان ایران با الگوبرداری از تجربه کردستان عراق، می خواهند همین تجربه را در کردستان ایران نیز پیاده و به آزمون بگذارند.


این در حالی است که تجربه حاکمیت احزاب در کردستان عراق نه تنها نتوانسته مشارکت و دخالت کارگران و زحمتکشان و مردم ستمدیده کردستان را در اداره و مدیریت و در تعیین سرنوشت جامعه دخیل کند، بلکه حاکمیت احزاب و حکومت پارلمانی آنها به ابزاری برای دور نگه داشتن مردم از دخالت در اداره جامعه و از دخالت در تعیین سرنوشت خود تبدیل شده است. در برابر این تلاش ها و این پروژه ها است که کومه له، رفقای حزب کمونیست کارگری – حکمتیست در کردستان و جمع قابل توجهی از چهره های مبارز چپ و سوسیالیست که در شورای همکاری نیروهای چپ و کمونیست در کردستان گرد هم آمده ایم، آلترناتیو حاکمیت شورایی مردم در کردستان را طرح و برای تحقق آن مبارزه می کنیم. ما بر این باوریم که مردم کردستان ناچار نیستند که تجربه ای حاکمیت احزاب در کردستان عراق را در کردستان ایران به آزمون بگذارند.


ما بر این باوریم در دوره ای که پایه های حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان و سراسر ایران سست می شود، در دوره ای که به قیام شهری نزدیک می شویم، در دوره ای که آزادی های سیاسی، به طور دو فاکتو و عملی به رژیم تحمیل می شود، در چنین دوره ای شوراهای مردم در محله های شهرها، شهرک ها و در روستاها به سرعت شکل می گیرند و با ایجاد هر نوع خلاء اداری و مدیریتی در هر بخش از جامعه، شورا ها و نهادهای حاکمیت توده ها می توانند این خلاء را پر کنند. در حالی که سران احزاب ناسیونالیست مردم را از هرج و مرج و غارت بیمارستان ها و سیلو ها در دوره قیام توده ای می ترسانند، ما به مردم کردستان اطمینان می دهیم که شورای پرستاران و پزشکان و کارکنان بیمارستان ها می توانند به بهترین نحو اداره و مدیریت بیمارستانها در کردستان را بر عهده بگیرند. شوراهای کارگران و کارکنان در سیلو ها می توانند کنترل و امینت سیلو ها را در دست بگیرند، شوراهای یا انجمن های معلمان که جوانه های آن هم اکنون در حال رشد و نمو هستند می توانند به بهترین نحو آموزش و پرورش در کردستان را اداره و مدیریت کنند. ما بر این باوریم که زنان کارگر و زحمتکش و مردم ستمدیده کردستان در محلات شهرها از طریق همین شبکه های اجتماعی که همه با آن آشنایی دارند، می توانند در مورد تمام مسائل مربوط به اداره شهر خود دخالت کنند و از این طریق در مدیریت و اداره جامعه و سیاستگذاری مشارکت کنند.


شوراهای مردم در کردستان قدرت و مشروعیت خودشان را از هیچ مرجع دولتی و یا حزب سیاسی معینی نمی گیرند، بلکه قدرت خود را از ابتکار عمل مستقیم توده های مردم از پایین می گیرند. مشروعیت خود را از ابتکار عمل مستقیم توده هایی می گیرند که عزم کرده اند بر سرنوشت خود حاکم شوند.

توده های مردم که با ابتکار عمل مستقیم خود شوراها را تشکیل داده و نهادهای حاکمیت خود را برپا کرده اند، می توانند تسلیح عمومی را بجای پلیس و ارتش و سپاه میهنی و نهاد ها و مؤسسات جدا از مردم بنشانند. در یک ساختار شورایی مسئولین در هر سطح و رده ای که باشند قابل حسابرسی و با خواست و تصمیم مردم قابل عزل هستند. حکومت شورایی در همانحال که دستگاه و نهادهای حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی را در هم می کوبد و نهادهای حکومت شورایی مردم را جایگزین می کند، تحقق عملی خواسته ها و مطالبات مردم کردستان در زمینه تأمین آزادی های سیاسی، دادگاهی و مجازات عاملین رژیم که در سرکوب مردم نقش داشته اند، پایان دادن به ستمگری ملی، برابری زن و مرد، جدایی مذهب از دولت و آموزش و پرورش، تأمین حقوق فردی و خواستهای رفاهی، برچیدن مجازات اعدام و … را در دستور کار خود قرار می دهد.

تحت حاکمیت شورایی مردم در کردستان است که حق تعیین سرنوشت مردم کردستان به بهترین نحو و به دمکراتیک ترین شیوه تحقق پیدا می کند. حق تعیین سرنوشت مردم کردستان فقط این نیست که مردم کردستان در یک روز معین در یک رفراندوم در مورد جدایی از ایران و تشکیل دولت مستقل و یا ماندن در چهار چوب ایران با تضمین تأمین حقوق برابر در همه زمینه ها تصمیم بگیرند، بلکه به معنای آن است که در هر حالت بر سرنوشت و مقدرات خود حاکم شوند و اداره و مدیریت جامعه، مدیریت اقتصاد و سیاست در دستان آنها باشد.


از آنجا که مسئله مربوط به سرنوشت قدرت سیاسی در آینده کردستان یکی از مهمترین مسائل مربوط به تحولات پیش رو است، اینها را باید از همین امروز به مردم کردستان بگوییم، مردم باید تصویری روشن از نحوه دخالت مستقیم در تعیین سرنوشت جامعه، از معنای حاکمیت شوراهای مردم در ذهن داشته باشند تا برای برپایی آن مبارزه کنند. کارگران و زحمتکشان و مردم کردستان باید در برابر پروژه حاکمیت احزاب در کردستان، پروژه حاکمیت شورایی مردم را قرار دهند.


کومه له در همانحال یک جریان اجتماعی واقع بین است، ما می دانیم که جامعه کردستان یک جامعه حزبی است، ما می دانیم که نمی توان احزاب سیاسی را با اراده هیچ نیرویی از صحنه سیاسی جامعه حذف کرد. ما بر این باوریم احزاب سیاسی هم با گرایشات سیاسی مختلف می توانند از طریق مکانیسم انتخابات شوراها در اداره و مدیریت جامعه دخالت کنند. یعنی احزاب سیاسی نه به اعتبار تاریخ فعالیت هایی که داشته اند، بلکه خود را به معرض قضاوت مردم بگذارند، مشروعیت خود را از رأی مردم بگیرند و از طریق مکانیسم انتخابات آزادانه در شوراها در مدیریت جامعه و قدرت سیاسی حضور یابند و نقش خود را ایفا کنند. یعنی هم از طریق مشارکت در انتخابات، و انتخاب شدن در شوراهای محلات شهرها، شهرها و مناطق می توانند در قدرت سیاسی و اداره جامعه نقش ایفا کنند و هم از طریق فعالیت سیاسی آزادانه، جامعه و حکومت شوراها را تحت تآثیر نفوذ سیاست ها و راهکارهای خود قرار دهند.

کومه له تلاش می کند کارگران و زحمتکشان، زنان ستمدیده و مردم کردستان در یک ساختار شورایی به قدرت برسند. ما می خواهیم این امید و این امکان را تقویت می کنیم و همه فعالین کومه له و چپ ها و سوسیالیست های کردستان را به کار و فعالیت خستگی ناپذیر در این راه فرا می خوانیم.

اشتراک در شبکه های اجتماعی: