شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ | 16 - 11 - 2024

Communist party of iran

آخرين مادر!


وحيد توكلى

۵ دیماه ۱۴۰۲، پروین توکلی در سن ۹۷ سالگی درگذشت و دو روز پس از آن در مشهد به خاک سپرده شد.

او آخرین مادر بود؛ آخرین مادر از نسل مادرانٍ جوانان انقلابی­ ای که در دهه ­­ی ۵۰، برای آزادی، عدالت اجتماعی و علیه وابستگی ایران به پا خاستند و خود را چریک­های فدایی خلق نامیدند. جوانانی که به ­دست عُمالِ رژیم شاه، یک به یک به خاک و خون افتادند، و یا زندان ­های رژیم را انباشتند. قهرمانانی که جان خود را وثیقه انقلابی کردند که قرار بود آرمان‌های انسانی­­ را تحقق بخشد. آن انقلاب رخ داد و بساط ستم و تبعیض شاهی را برچید، اما دستگاه ستم و تبعیض حاکمرانی اسلام را جایگزین آنچه بود کرد تا بربریت تاریخ معاصر ایران را به ­کمال رساند.


با برآمد جمهوری اسلامی، میراث آن قهرمانان انقلابی جان باخته به­ تاراج رفت. و بدین ترتیب تاریخچه  آنان نیز ­پایان گرفت. اما مادران آنان برجا ماندند و در رژیم اسلامی کوله ­بار دردها ی خود را بسی سنگین ­تر یافتند: با قربانیان تازه، محبوسین تازه، جنایت ­هایی درابعاد­ی خوفناک ­­تر و گسترده­ تر، چه درپهنه ­ی جامعه و چه درعرصه ­ی خانواده و خویشان خود.


پروین توکلی یکی از آنان بود. در رژیم شاه، یک فرزند و دامادش اعدام شدند، یک فرزندش را در خیابان کشتند و دو فرزندش را به­ زندان انداختند. در رژیم اسلامی یک فرزندش را  دوباره زندانی کردند، و مامورین با طناب ­های دارشان پیگرد فرزند دیگرش را در دستور داشتند. رنج ­ها و دردها همچنان ادامه یافت…

با برآمدن انقلاب، آن فدایی ­های جانباخته ماه روشنِ آسمان ایران شدند. در وصف آنان کتاب ­ها نوشته شد، حکایت ها روایت شد، شعر­ها سروده شد، سرو­دها خوانده شد و دلیری و انسانیت­شان ستایش شد. اما کسی نیمه ­ی ناروشن ماه را، مادران آن ها را نمی ­دید. رنج‌ها، ترس‌ها، مصیبت‌ها، فشارهای اجتماعی، لطمه ­هایی که دیدند و آسیب‌هایی که خوردند ناگفته ماند، لابد چون بدیهی محسوب می ­شد.


تاریخ معاصر ایران نیز همچون تاریخ قهرمانان و ضد قهرمانان روایت می‌شود؛ تاریخِ “به چرا مرگ خودآگاهانِ” دلیری که “در کمرگاه دریا دست حلقه توانند کرد”؛ آرش ­هایی که خود جان­شان را در کمان می‌نهند و رهایش می‌کنند؛ جانبازانی که از مادران می‌خواهند که اشک‌های­شان را پنهان کنند؛ و سوگواری را به رسمیت نمی‌شناسند. دراین تاریخ، انبوه زندانیانی که قهرمان نبوده‌اند، انبوه مادران، پدران، خواهران و برادران این قربانیان مکانی ندارند. اینان بخشی از واقعیت این تاریخ هستند که کسی درباره آن سخن نمی‌گوید؛ همچون شرح حال بازماندگان جنگی که شمارشان از شمار کشته ­های نبردها بسیار فراتر می‌رود اما در تاریخ روایت نمی شود.

مادرانی که در رژیم شاه و جمهوری اسلامی، یک، دو، سه و یا بیشتر، فرزندان خود را از دست دادند، بسیارند. در میان اینان، بودند مادرانی که مبارزه ­ی فرزندان­شان معنای زندگی­شان شد. کسانی چون مادر انوشیروان لطفی، مادر سنجری ­ها، مادر بهکیش ­ها….

 
پروین توکلی از این رسته نبود؛ اما او مادر بسیارانی بود. خانواده ­هایی که فرزندان­شان را در رژیم دیکتاتوری شاه از دست داده ­بودند همدم او بودند؛ زنانی که همسرانشان در رژیم جمهوری اسلامی اعدام شده بودند با فرزندانشان، مونس او بودند؛ کسانی که به همیاری روحی و یا مادی نیاز داشتند، از حمایت او برخوردار بودند. آغوش ­اش، همچون درِ خانه ­اش به ­روی همگان گشوده بود و آنچه را داشت و نداشت، با دیگران قسمت می ­کرد. اما نه اندوه خود را! اتاقی به ­روی همگان در­بسته، مکان سوگواری او بود.

در ۹۰ سالگی­ از من خواست تا خاطرات پراکنده ­ای از مصائب ­اش را در رژیم­ های شاه و جمهوری اسلامی – که خود آن ها را نوشته بود- برایش چاپ کنم تا به ­بازدیدکنندگانش هدیه دهد. کتاب کوچکی شد. نام آن را “خاطرات دوران سپری نشده” گذاشتیم. اکنون با به­ پایان رسیدن “دورانٍ” او، دوران آن مادران هم سپری شده است.

چون مزیدی بر اندوه، ده سال پایانی زندگی ­اش درعذاب گذشت، عذاب ناشی از انواع بیماری ­ها، انواع زخم ­ها­ ، و زمین­گیری. درد و رنج وعذاب­ های او، خود تجسمی است از درد هم ه­ی آن نسل از مادران. با مرگ آخرین مادر فدایی­ ها، دوره ­ی اندوه و عذاب این مادران نیز به پایان رسید.  

رنج مادرانی که فرزندانشان به دست رژیم شاه به هلاکت رسیدند واقعیتی انکار ناپذیرِ ­است. اما در تاریخ معاصر ایران، نه کشتارها و نه رنج مادران جانباختگان، هیچگاه این­گونه  گسترده و دهشتناک نبوده است که در حکومت اسلامی.


در این دوره سخنی از قهرمانان در میان نیست. در این دوره قهرمانی از­آنٍ جنبش ­های مردمی است و مادرانِ داغدار، مردم کوچه و بازارند. باید پذیرفت که دوره­ ی نسل مادرانٍ قهرمانان جان­باخته به­ سر رسیده است. مادران داغدار ایران، مادران کشتارهای چند هزاری هستند: کشتارهای سال های ۶۰ و ۶۷، کشتارهای سال ­های ۹۶ و ۹۸، جانباختگان جنبش زن زندگی آزادی…

سوگواری در اطاق­ های دربسته، جای خود را به سوگ سراسری شهرها و روستاها داده است. میلیون ­ها مادر با مادران مهسا و نیکا، با مادران مهدی کرمی و کیان پورفلک و هزاران هزار دیگر گریسته­ اند و مشت­ گره زده ­اند. مادران سوگوار فدایی جای خود را به مادران خاوران، به مادران دادخواه، به مادران مبارز داده ­اند.

دوره ­ی فدایی ­های قهرمان در سال ۵۷ به پایان رسید و دوره ­ی مادران آن قهرمانانان، با مرگ پروین توکلی به سرانجام رسید. در جمهوری اسلامی، مادرانی که فرزندان­شان به هلاکت رسیده ­اند، همچون پروین توکلی بارِ اندوه بی ­پایان­شان را تا آخر عمر بر دوش می­ کشند. اما نباید از یاد برد که اینان از تبار دیگری هستند. از تبار آن ها که “نه می­ بخشند، نه فراموش می ­کنند”.  

اشتراک در شبکه های اجتماعی: