اوضاع در ترکیه
اعتراضات ملیونی در ترکیه که از میدان تقسیم در شهر استانبول آغاز شد و بیشتر شهرهای بزرگ ترکیه را دربر گرفت، دولت اسلامی رجب طیب اردوغان را از غرور سادهلوحانهای که به دنبال رویدادهای شمال آفریقا و خاورمیانه بدان گرفتار شده بود، بیرون آورد و سلطه وی را در مرکز قدرتش در ترکیه لرزاند. این رویدادها نشان دادند که کشور ترکیه نیز مانند همه کشورهای دیگر منطقه آبستن تغییر است. دولت ترکیه نه تنها رهبر و الهام بخش تحولات منطقه نیست، بلکه خود نیز آماج همین تحولات قرار گرفته است و به وسیله مبارزات میلیونی مردم مشروعیت پارلمانی اش هم زیر سوال رفته است.
خیزش انقلابی مردم معترض در ترکیه نگرانی دولتهای امپریالیستی نظیر ایالات متحده و سایر اعضای ناتو را فراهم آورده است. آنها سال هاست که در مقابل الگوی جریانهای سیاسی افراطی و بنیادگرای اسلامی در منطقه، شاخه سیاسی اسلام میانهرو در ترکیه را ستوده و تلاش کردهاند نظم سیاسی حاکم در ترکیه را بهعنوان نمونهای موفق در برابر کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا قرار دهند. اما رویدادهای اخیر نشان داد که دولت سرمایهداری اسلامگرای ترکیه نه تنها الگوی موفق قدرت در کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا نبود و نتوانست ثبات و استقرار مورد نیاز سرمایهداری محلی و جهانی را فراهم آورد، بلکه خود نیز آماج مبارزات کارگران و مردم آزادیخواه قرار دارد.
در ارتباط با اوضاع سیاسی ترکیه بحث قابل تامل دیگر موضوع "مذاکرات پ ک ک و دولت ترکیه" است. طی ماههای اخیر مطبوعات و رسانههای ترکیه بحثهایی را تحت عناوین مختلف : "راهحل آشتیجویانه مسئله کرد"، مذاکره با پ ک ک"، خلع سلاح نیروهای پ ک ک" و غیره دامن زدهاند. در همین رابطه دولت ترکیه امکان داده است تا افراد و یا هیئتهایی از حزب "ب د پ" با عبدالله اجالان رهبر زندانی "پ ک ک" دیدار کنند و پیامهایی را در این رابطه رد و بدل نمایند. دولت ترکیه به طور غیر مستقیم تمایل خود را به آغاز پروسه صلح نشان داده است و گفته است که آماده است در متن جدید قانون اساسی آینده ترکیه، که البته هنوز پیشنویس آن تهیه نشده است، امتیازاتی به مردم کرد در ترکیه در ارتباط با مسئله ملی بدهد. دولت ترکیه تاکنون هیچ اقدام عملی در این زمینه انجام نداده است. این دولت نه تنها زندانیان سیاسی را که در رابطه مبارزه برای همین حقوقی که دولت ترکیه ادعا میکند در قانون اساسی آینده آنرا منظور خواهد کرد، دستگیر شده اند، آزاد نکرده است، بلکه حتی حاضر نیست شرایط زندان آنها را نیز از لحاظ انسانی قدری مساعدتر کند. در مقابل، پ ک ک برای اثبات حسن نیت خود و نشان دادن تمایل جدی خود به وارد شدن در "پروسه صلح" به طور یکجانبه زندانیان ارتش ترکیه را آزاد کرده است، اعلام آتشبس کرده است، بخشی از نیروهای مسلح خود را که در عمق کردستان ترکیه حضور داشتند، به پشت مرزها در منطقهی قندیل در کردستان عراق فراخوانده است. دولت ترکیه در عین اینکه در شرایط کنونی به خاموش شدن سلاحهای پ ک ک نیاز دارد، تلاش میکند که این هدف را با کمترین هزینه بهدست آورد. در این رابطه تاکنون عملا به اهداف زیر دست یافته است، بدون اینکه چیزی داده باشد:
اول، رابطه جنبش کردستان با مبارزات سراسری در ترکیه را تضعیف کرده است. بهطوری که در اعتراضات اخیر که به آن اشاره شد، پ ک ک هیچگونه تلاشی برای پیوستن به این کمپین مبارزاتی انجام نداد و دامنه این اعتراضات علیرغم گستردگی آن، به کردستان ترکیه کشیده نشد.
دوم، پروسه عقبنشینی نیروهای پ ک ک و اعلام آتشبس نه تنها به گسترش مبارزات مدنی و تودهای در کردستان ترکیه منجر نشده است، بلکه برعکس تا حدود زیادی حضور مردم در صحنه که برای تقویت موضع پ ک ک در "پروسه صلح" حیاتی بود طی ماههای اخیر فروکش کرده است.
سوم، فشار نیروهای پ ک ک بر ارتش ترکیه در کردستان از بین رفته است. ارتش با خیال راحت به تقویت پایگاهها و مواضع خود در کردستان ترکیه ادامه میدهد تا چنانچه به هر دلیل دوباره جنگ آغاز شود، مانع حضور مجدد نیروهای پ ک ک در منطقه شود.
چهارم، دولت ترکیه موقعیتی بهدست آورده است که میتواند با دست بازتری تلاشهایش را برای ایجاد تفرقه در صفوف پ ک ک و ایجاد شکاف بین رهبری پ ک ک و توده مردم انجام دهد.
در مقابل همه این امتیازاتی که دولت ترکیه بهدست آورده است، "پ ک ک" تهدید کرده است که چنانچه اقدامات عملی از جانب دولت ترکیه مشاهده نکند در مواضع خود در ارتباط با پروسه صلح تجدیدنظر خواهد کرد.
اوضاع سوریه
جنگ و درگیریهای خونین در سوریه با سبعیت کم نظیری ادامه دارد و شهرها و روستاهای این کشور را به ویرانه تبدیل نموده است. رقم کشته شدگان از مرز صدهزار نفر گذشته است و بیشاز دو میلیون نفر آواره شده اند و در اردوگاههای پناهندگان محکوم به مرگ تدریجی شده اند. هر دو سوی اپوزیسیون و حکومت بشار اسد موفق شدهاند، اولا، جامعه سوریه را دچار چند دستگی و تفرقه کنند و کینه و نفرت قومی و مذهبی را بین مردمی که تا چندی پیش با صلح در کنار هم زندگی میکردند، دامن بزنند. ثانیا فضای جامعه را به شدت تروریزه و جنگی و ناامن کنند. ثالثا کشور سوریه را به میدان کشمکش قدرتهای منطقهای و جهانی تبدیل نمایند. چنین موقعیتی هم مطلوب رژیم بشار اسد است که یک سال و نیم پیش همبستگی مبارزاتی مردم وی را در آستانه سقوط قرار داده بود و هم مطلوب اپوزیسیون ارتجاعی رژیم که در نتیجه تداوم مبارزات انقلابی مردم امیدی برای به قدرت رسیدن نداشت. کشور سوریه به میدان تاخت و تاز و زورآزمایی نیروهای ارتجاعی و ضد انقلابی تبدیل شده است و در کوتاه مدت افقی برای خاتمه آن مشاهده نمیشود. در چنین وضعیتی مردم سوریه برای رهائی از وضعیت فاجعه باری که در آن قرار گرفته اند به حرکتی منطقهای و جهانی، به یاری و پشتیبانی وجدانهای بیدار نیاز دارند.
اوضاع عراق
کشور عراق همچنان درگیر تناقضات و کشمکشهایی است که پس از اشغال این کشور توسط ارتش آمریکا بهوجود آمده است. احزاب شیعه و سنی که هرکدام بخشی از قدرت حکومتی را در اختیار دارند، بعلاوه نیروهای افراطی اسلامی القاعده و بعثیهای سابق که تجدیدسازمان یافته و مسلح شدهاند؛ همگی این کشور را به میدان کشمکشهای خود تبدیل کردهاند. در اینجا این جان و زندگی مردم محروم این کشور است که قربانی میشود. تنها طی سه ماه اخیر بیش از دو هزار و پانصد نفر از مردم عادی در حملات مسلحانه و انفجارهای این کشور کشته شدهاند. این کشور عملا درگیر یک جنگ داخلی شده است که هیچ نقشهی راهی برای بیرون آمدن از آن وجود ندارد. در این میان این نکته قابل توجه است که پروسه استخراج و صدور نفت حتی پروسه توسعه میدانهای نفتی علیرغم کشتارها و ناامنی متوقف نشده است و هر کدام از گروههای مختلف حاکم یا اپوزیسیون سهم خود را متناسب با نیروی خود از درآمد حاصل از آن میچاپند و بخشی از درآمدی را که بدین ترتیب بدست میآید هزینه کشتار بیشتر مردم بیدفاع میکنند. اگرچه قرار است که پروسه انتخابات استانها و انتخابات پارلمانی سراسری در ماههای آینده به جریان بیافتد، اما به نظر نمیرسد که انتخابات نیز بتواند به پیدا شدن آرامش و امنیتی در این کشور منجر شود.
مناطق تحت کنترل حکومت محلی کردستان اگرچه در مقایسه با بقیه نقاط عراق از آرامش برخوردار است، اما به دلیل کشمکش های درونی و نیز دخالت های خارجی دارای موقعیت شکنندهایست. دولت های ایران و ترکیه دخالتهای خود را در امور داخلی این منطقه افزایش داده اند و حکومت محلی کردستان گارد محکمی در برابر این دخالتها ندارد. اعتماد مردم به انتخابات پارلمان و انتخابات شورای استانها که قرار است در ماههای آتی به اجرا دربیایند کاهش یافته است. وجود و عمیقتر شدن شکافهای طبقاتی، سطح نازل خدمات اجتماعی، فساد مالی و بوروکراسی وسیع دست و پاگیر، همه اینها موجب گسترش نارضایتی از حکومت محلی شده است. مناطق کرد نشین تحت تسلط دولت مرکزی به شدت نا امن است و هر روز شماری از مردم بیدفاع در نتیجه انفجارهای کور به خاک و خون کشیده میشوند. دولت مرکزی هم علیرغم همه ضعفها و کشمکشهای درونی خود، هیچ فرصتی را برای اعمال فشار بر حکومت محلی کردستان از دست نمیدهد. توافقاتی که اخیرا بر عادی کردن مناسبات انجام گرفت، هیچگونه ضمانت اجرائی ندارند و ناپایدارند.