طی چند دهه اخیر اثرات ویرانگر مناسبات تولید سرمایه داری، بر طبیعت و محیط زیست ابعاد بی سابقه ای به خود گرفته است. تقریباً هیچ زیستگاه یا محیط طبیعی در سطح زمین وجود ندارد که تحت تأثیر سوداندوزی نظام حاکم دستخوش تغییر و تحول نگردیده باشد. کره زمین به طرز فاجعه باری در معرض خطر نابودی قرار دارد. تحت این شرایط مسئله تخریب محیط زیست و آلودگی هوا و زیان های ناشی از آن و نیز چگونگی مقابله با آن به صورت یکی از دغدغه ها و گرفتاری های انسان معاصر درآمده است.

گرم تر شدن دمای کره زمین در اثر افزایش گازهای گلخانه ای، نابودی سالیانه میلیون ها هکتار از جنگل های طبیعی، افزایش حوادث فاجعه بار اتمی از جنگ جهانی دوم به بعد، پخش و نشر روز افزون مواد سمی در طبیعت، افزایش عوارض ویرانگر جنگ ها بر محیط زیست و طبیعت که طی آن علاوه بر بکارگیری انبوه سلاح ها و بمب های به اصطلاح متعارف از سلاح های دارای اورانیوم رقیق شده و فسفر سفید و گاز شیمیایی نیزاستفاده می شود؛ همه اینها فقط گوشه ای از عوارض حاکمیت نظام تولید سرمایه داری بر طبیعت و محیط زیست و حیات انسان ها در این کره خاکی است. تحت تأثیر این اوضاع بشریت شاهد خشکسالی های ممتد، قحطی ها، آوارگی توده ای و مرگ و میر میلیون ها انسان در اثر گرسنگی است. یک میلیارد انسان در شهرهای آلونکی و در محیط و آب و هوایی آلوده و مرگبار زندگی می کنند. ساکنان حدود ۵۰ شهر رو به رشد جهان در مناطق زلزله خیز زندگی می کنند و در معرض خطر فجایعی که در راهند قرار گرفته اند. قربانی این فجایع زیست محیطی در سراسر جهان در درجه اول کارگران و مردم زحمتکش و محروم جامعه هستند.

امروزه با گسترش سرمایه داری به سرتاسر جهان و تشدید رقابت شرکت ها و کمپانی های چند ملیتی نابودی محیط زیست نیز به یک بحران جهانی تبدیل شده است. اکنون مسائل و تنگناهای زیست محیطی دیگر یک موضوع محلی و یا ملی به شمار نمی آیند. با توجه به وابستگی محیط زیست به مناسبات اقتصادی و اجتماعی حاکم بر جهان و رابطه آن با سیاست و فرهنگ حاکم و تأثیرات آن بر حیات انسان ها، این پدیده امری جهانی به حساب می آید. همین واقعیت ها هستند که زمینه مادی گسترش جنبش جهانی علیه تخریب محیط زیست را فراهم آورده اند.

خطرات و فجایعی که طبیعت و محیط زیست انسان ها را تهدید می کنند، محصول ناگزیر نظام تولید سرمایه داری می باشند. در برابر این اوضاع نه دولت های سرمایه داری حاکم و نه احزاب رنگارنگ بورژوایی که در موقعیت اپوزیسیون قرار دارند، هیچ راه حلی برای پایان دادن به بحران محیط زیست ندارند. این دولت ها و احزاب بورژوایی مسئله آلودگی فاجعه بار محیط زیست را نیز مانند دیگر معضلات اجتماعی به وسیله ای برای کسب برتری در رقابت های بین المللی و یا مانور سیاسی و چانه زنی بر سر قدرت در عرصه داخلی تبدیل می کنند. اینان بنا به ماهیت طبقاتی ای که دارند، به جای ریشه یابی بحران، سوء مدیریت، برنامه ریزی ها و سیاست های نادرست دولت ها و احزاب رقیب را عامل این اوضاع فاجعه بار معرفی می کنند.

تحت حاکمیت نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی مسئله آلودگی هوا و تخریب محیط زیست در ایران نیز به مرحله بحرانی رسیده است. بر اساس گزارش "انستیتو جهانی منابع طبیعی"، ایران با تولید سالانه ۷۱۵ میلیون تن دی اکسیدکربن رده دهم در تولید گازهای گلخانه ای در جهان را کسب کرده است. بنا به گزارش "سازمان بهداشت جهانی" شهر اهواز تاکنون دو بار به عنوان آلوده ترین شهر جهان شناخته شده است. اما فاجعه زیست محیطی در ایران به اینها محدود نمی شود. خشک کردن تالاب هویزه بزرگترین تالاب استان خوزستان به منظور استخراج کم هزینه نفت سهم بسزایی در ایجاد آلاینده های زیست محیطی داشته است به طوریکه مردم دیگر مناطق ایران با صدها کیلومتر فاصله از عوارض این آلودگی در امان نمانده اند. از سوی دیگر صنایع و نیروگاه های تولید برق در نتیجه مصرف بی رویه سوخت های فسیلی و همچنین مراکز تولید فولاد سهم زیادی در تشدید آلودگی هوا داشته اند. تهران در طی ده سال گذشته سالانه فقط ۲۰۰ روز از هوای نسبتاً پاک برخوردار بوده است و بقیه روزها را در هوای ناسالم یا شرایط هشدار سپری کرده است، به طوریکه سالانه بیش از ۴ هزار نفر بر اثر آلودگی هوا جان خود را از دست داده اند. در آذربایجان غربی خشک شدن دریاچه ارومیه، به کشاورزی در حاشیه شرقی و شمال غربی این دریاچه شدیداً آسیب وارد آورده و ریزگردها و طوفان های نمک به جابجایی و مهاجرت جمعیت کثیری از ساکنان روستاهای این منطقه انجامیده است. احداث بی رویه سدها به منظور تأمین انرژی و آب برای کشت های صنعتی از عوامل مهم خشک شدن قنات ها و گسترش مناطق بیابانی و شوره زارها می باشد. این فاکت ها فقط تصویری عمومی از ابعاد فاجعه بار بحران محیط زیست در ایران را نشان می دهد. به این تصویر باید محیط های آلوده و ناامن کار و تولید که در آنها کارگران با مواد شیمیایی و گازهای سمی سروکار دارند و روزانه از اردوی کار قربانی می گیرند را اضافه کرد. این اوضاع بحرانی و به مخاطره افتادن محیط زیست و زندگی و رفاه نسل کنونی و نسل های آینده، محصول ناگزیر مناسبات حاکم و استفاده سوداندوزانه سرمایه داری ایران و بهره برداری کوته بینانه ی آن از زمین و منابع نهفته در طبیعت و تلاش مداوم برای پایین آوردن هزینه های تولید برای کسب فوری سودهای بیشتر می باشد. این اوضاع فاجعه بار در سالهای اخیر زمینه ساز شکل گیری اعتراضات و مبارزات توده ای در مناطق مختلف ایران علیه تخریب محیط زیست و سیاست ها و عملکرد ویرانگر رژیم جمهوری اسلامی در این زمینه بوده است.

نظر به رئوس ارزیابی فوق از بحران محیط زیست، حزب کمونیست ایران اعلام می دارد:

• خاتمه دادن به بحران و فجایع زیست محیطی که هستی، امنیت و رفاه انسان ها را تهدید می کند در گرو پیشروی جنبش سوسیالیستی طبقه کارگر برای به زیر کشیدن نظام مبتنی بر مالکیت خصوصی و پایان دادن به استثمار انسان از انسان و برپایی جامعه سوسیالیستی، جامعه تولیدکنندگان آزاد و همبسته می باشد. جامعه ای که پاسخگویی به نیاز و تأمین رفاه انسان ها و بهره برداری عقلانی از طبیعت را معیار اصلی پیشرفت و توسعه خود می داند.

• تا زمانی که نظام سرمایه داری حاکم است شرکت فعالانه در جنبش ها و حرکت های اعتراضی در دفاع از محیط زیست و تلاش برای ارتقای این مبارزات به یک مبارزه ضد سرمایه داری را امر همه کمونیست ها می داند. تنها با حضور فعال در این مبارزات است که می توان مانع به بیراهه رفتن این مبارزات شد و از تبدیل شدن این اعتراضات به نیروی ذخیره جناحی از بورژوازی علیه جناح دیگر جلوگیری کرد.

• تبلیغ و روشنگری در مورد ریشه یابی بحران محیط زیست، تأثیرات آن بر زندگی انسان ها و راه مؤثر مقابله با آن را بخشی از وظایف خود می داند.

• اگرچه از نظر ما فعالیت آگاهگرانه به منظور رواج فرهنگ پیشرو و رفتار مسئولانه در قبال محیط زیست امر تعطیل ناپذیر کمونیست ها محسوب می شود، اما در عین حال بایستی تأکید کرد در نظامی که همه چیز بر پاشنه گردش سرمایه و کسب سود می چرخد و هر روزه هستی انسان ها و محیط زیست قربانی سوداندوزی سرمایه می شود، پیشروی در مبارزه علیه تخریب محیط زیست و ایجاد بهبودی در این زمینه جز با در افتادن با مناسباتی که به حکم ماهیت ذاتی اش هر روزه گوشه ای از طبیعت را به ویرانی می کشد؛ امکان پذیر نیست.

• با توجه به جایگاهی که طبقه کارگر در تولید اجتماعی و در مبارزه برای برچیدن مناسبات تولید سرمایه داری دارد و نظر به اینکه سوسیالیسم پیش شرط لازم برای حل بحران و تهدیدات زیست محیطی است، اتحاد با جنبش کارگری وجه جدایی ناپذیری از استراتژی هر جنبش پیشرو علیه تخریب محیط زیست را تشکیل می دهد.

مرداد ۱۳۹۵
ژوئیه ۲۰۱۶

Result