ارسال


کنفرانس امنیتی مونیخ، یا کنفرانس نا امن کردن جهان

نزدیک به چهل تن از رؤسای دولتها ، حدود یکصد وزیر خارجه ودفاع ، صدها نفر شرکت کننده با نفوذ در حوزه های اقتصادی ، سیاسی و نظامی ،مدیران انحصارات اسلحه سازی و بالاخره تعدادی از نمایندگان ساز مانهای غیر دولتی در پنجاه وششمین اجلاس کنفرانس امنیتی مونیخ در روزهای جمعه وشنبه چهاردهم وپانزدهم ماه فوریه ، بیست وششنم وبیست وهفتم بهمن ماه حضور یافتند. تنها نگاهی کوتاه به لیست شرکت کنندگان آشکار میسازد که چه نام بی مسمائی برای این کنفرانس انتخاب شده است. آنان برجسته ترین بازیگران ریز ودرشت ایجاد ناامنی در جهان هستند. هیچ گوشه ای از جهان نیست که در نتیجه سیاستها واستراتژی اینان در هرج ومرج وناامنی بسر نبرد. آنزمانی که آشکارا جنگهای تجاوزگرانه را به پیش میبرند ، آن زمانی که جنگهای نیابتی را سازمان میدهند ، آن زمانیکه منابع طبیعی کشورهای پیرامونی را غارت میکنند ، آن زمانی که کمپانیها وانحصارات متعلق به آنها میلیاردها انسان را در نظم غارتگرانه به بند میکشند ، آنزمانیکه سلاحهای مرگبار به سرتا سر جهان ارسال میکنند ، آنزمانیکه که کوچکترین حوزه های خصوصی انسانها مورد دست درازی آنها قرار گرفته و خصوصی ترین اطلاعات آنها را در رایانه هاخود ضبط میکنند ، تنها امری را که در نظر دارند نا امنی برای بشریت وامنیت برای چپاولگریها، غارتگریها و رقابتهایشان است. جهان برای پنجاه وششمین بار شاهد کنفرانسی است که بیشرمانه نام کنفرانس امنیت برای خود گزیده است. ودر این میان در دل یک فریب عمومی از جانب بلندگوهای بورژوازی باید افکار عمومی بپذیرد که نه تولیدکنندگان هرج ومرج وناآرامی که گام به گام جهان را به پرتگاه سقوط میکشانند، بلکه آنانی که علیه جنگ ، علیه تجاوزگری ، علیه انهدام محیط زیست به خیابان آمده واعتراض میکنند برهم زنندگان امنیت جهانی هستند.

از روزهای قبل ، از ورای سخنان سازمندهندگان کنفرانس میشد مشاهده کرد که علاوه بر مسائل و تنشهای جاری در لیبی ، افغانستان ،عراق و برجام که در جلسات کناری مورد بحث قرار خواهند گرفت ، یک مسئله مرکزی وکلان به وسط میدان آمده است. این مسئله آنگونه که اطاق فکری کنفرانس مونیخ بیان میدارد ” غرب زدائی ” و ” تضعیف نفوذ غرب ” است. به زعم آنان یک ” احساس بیگانگی ” با ارزشهای به اصطلاح شناخته شده غرب ، ” نوعی بی راه حلی ” و ” رشد ناامنی ” در ” دورنمای آینده ” عناصر تشکیل دهنده این ” غرب زدائی ” هستند. اطاق فکری مذبور بیان میدارد که یک استراتژی و پاسخ مشترک به رقابتهای ابر قدرتها و چالش هائی که در مقابل ائتلاف دو سوی آتلانتیک وجود دارد ، به چشم نمیخورد. اگر پوسته این جملات را بتراشیم میتوان عناصر اصلی را شناخت وگفت که پایان هژمونی آمریکا و متحدینش ، شکاف بین آمریکا واروپا ، عروج قدرتهای امپریالیستی روسی وچین و بالاخره رقابت جهت تقسیم جهان موضوع مرکزی کنفرانس مونیخ بود.

با پایان جنگ سرد پرسش نظم نوین که میبایست توسط آمریکا واروپا سازمان داده میشد برای سالهای طولانی مسئله مرکزی کنفرانس مونیخ بود. اما این نظم که میبایستی از رهگذر جهانی سازی سرمایه صورت میگرفت با آغاز بحران جهان سرمایه داری در سال 2008 ضریه اساسی خورد. در جریان این بحران و در دل رقابتهای موجود ،این غرب بود که به عقب رانده میشد. در واقع عروج ترامپ و سیاستهای او در به زیر سؤال قراردادن مناسبات چند جانبه جهانی و در این بستر تحکیم موقعیت آمریکا در تقابل با رقیب اصلیش چین و حتی هم پیمانان سابق اروپائیش مسائلی بودند که هر بار بیش از بار قبل به مرکز توجه کنفرانس مونیخ در سالهای اخیر تبدیل شدند . ” ایشینگر ” دیپلمات برجسته وکهنه کار آلمانی و مسئول چندین ساله کنفرانس مونیخ در مصاحبه ای بامؤسسه ” سیاست وجامعه جهانی ” مطرح میکند که پرسشهای زیر مهمترین موضوع کنفرانس خواهند بود.اول اینکه ” آیا غرب اکنون کمتر غربی است ویا فراتر از آن جهان کمتر غربی شده است ” ودوم اینکه ” اگر ما به این نتیجه رسیده ایم که یک تصویر پر هرج ومرج در مقابل ماست ، در اینصورت این سؤال طرح میشود که اروپا کدام نقش را دارد، لنگرگاه با ثبات ویا علائمی مبنی بر فروپاشی ” ؟ وبالاخره سؤال سوم اینکه “نقش آلمان چیست و چه انتظاراتی از آن میرود ” او البته پاسخی هم برای این پرسشها ارائه میدهد.” اروپا باید عصر دولتهای کوچک را پشت سر گذارد. آلمان باید محافظه کاری خود در حوزه های سیاست خارجی و نظامی را کنار بگذارد.” او درعین حال از این امر شکایت دارد که اروپا با توجه به وزنه اقتصادی و پتانسیل مشترکش از رویدادهای جهان عقب مانده است وبالاخره او راه حل اروپا را در پیشنهاد ماکرون، رئیس جمهور فرانسه جهت یک اروپای متحد اتمی مورد پشتیبانی قرار میدهد. هر چند که او آشکارا نمی گوید که آمپریالیسم آلمان باید نقش رهبری کننده اتحادیه اروپا را بر عهده بگیرد ولی اشاره او مبنی بر اینکه آلمان باید از سیاستهای منفعلانه خود در حوزه های امنیت ،دفاع و حافظت از مرزها فاصله بگیرد، بیان همین این امر به زبان دیپلماتیک است .او در عین حال با اشاره به قرار گرفتن وزیر دفاع سابق آلمان در رأس کمیسیون اروپا وسخنان وزیر دفاع آلمان اظهار امیدواری میکند که آلمان واروپا دارند نقش خود را باز مییابند.

سیمای کنفرانس فارغ از جلسات دوجانبه وچند جانبه مابین برخی از شرکت کنندگان از جمله ظریف با نخست وزیر کانادا ویا وزرای خارجه آلمان ، فرانسه ،روسیه وترکیه در رابطه با لیبی ویا روسیه وترکیه در رابطه با سوریه همین سوالات را در مقابل خود مییابد که ” ایشینگر ” قبلا طرح نموده بود. ” پمپئو ” وزیر خارجه آمریکا در سخنانش بی پروا از استرتژی ترامپ دفاع کرده و چین وروسیه را خطر اصلی برای امنیت جهان وغرب برشمرده وبه همپیمانان اروپائیش هشدار میدهد که در مقابل چین وروسیه ایستادگی کنند. او در عین حال در ارتباط با دورنمای مناسبات اروپا وآمریکا گفت ” غرب در حال پیروزی است و ما همراه هم داریم پیروز میشویم. من خرسندم که به اطلاعتان برسانم که در بیان مرگ ائتلاف دو سوی اقیانوس اطلس بیش از حد اغراق شده است ” . ماکرون رئیس جمهور فرانسه که جندین ماه پیش از مرگ این ائتلاف سخن گفته بود ، این بار هم بلافاصله بعد از سخنرانی پمپئو به ضعف اروپا اشاره کرده و خواهان یک اروپای متحد و قدرتمند گشته و از اروپائیها خواست که در مورد تشکیل یک نیروی دفاعی اتمی مستقل فکر کنند. از منظر او اگر در حوزه اقتصادی آلمان حرف اول را در اروپا میزند ،فرانسه میتواند با توجه به قدرت اتمی اش بویژه بعداز خروج بریتانیا، رهبری سیاسنهای دفاعی ونظامی اروپا را در اختیار بگیرد. وزیر خارجه چین گفته های پمپئو را دروغهای آشکار نامیده و خواهان حفظ قراردادهای بین المللی گردید. رئیس جمهور آلمان امریکا ، روسیه وچین را متهم کرد که با سیاستهایشان جهان را به منطقه خطرناکی تبدیل میکنند وویز دفاع آمادگی دولت آلمان را جهت دخالت نظامی در مناطق طوفانی جهان و افزایش بودجه نظامی اعلام کرد. وزیر خارجه آلمان گفت دوره پلیس جهانی بودن آمریکا بسر رسیده است.

واقعیت این استکه چه قدرتهای امپریالیستی غرب وچه امپریالیستهای روسی وچینی از هیچ کوششی جهت تضعیف رقبا خودداری نمیکنند . اگر این رقابتها باید برای آنان مناطق نفوذ جدیدی به ارمغان آورد ولی برای مردم جهان ثمره ای جز بر باد رفتن هستی شان نخواهد بود. آنچه روشن است جهان در پرتو نظم غارتگرانه سرمایه داری امنیت نخواهد یافت. امنیت برای مردم جهان تنها میتواند از مسیر به زیرکشیدن نظم بربریت جاری تحقق پذیرد.

17.2.2020




ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address
Result