ارسال

"کودتا از پایین"

هلمت احمدیان

«مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر!»
«نه رفراندوم، نه اصلاح، اعتصاب، انقلاب!»


رضا پهلوی که بعد از کشتن قاسم سلیمانی سکوت کرده بود در مصاحبه ای به تاریح 15 ژانویه خواستار فشار حداکثری به رژیم جمهوری و حمایت بیشتر از مردم شد او همچنین روز بعد در موسسه هادسن در جواب اینکه آیا پدرش علیه مصدق کودتا کرد، بیان داشت که کودتا از پایین صورت می گیرد و نه از بالا!

هرچند این "ربع پهلوی"، در بورس آمریکا و متحدینش در شرایط کنونی نیست، هر چند سخنان او ربطی به خیزش تهیدستان جامعه ایران ندارد، ولی بجاست در همین پارگراف بالا، بر اساس نکات تاکید شده، بیان او را بیشتر روشن ساخت.

قاسم سلیمانی را آمریکا کشت و قاعدتا این امر می بایست مورد تایید "شاهزاده" باشد. اما او در این رابطه لب از لب نگشود و سکوت کرد. مخمصه و پارادوکس او این بود که از طرفی امیدش به آمریکاست و از طرف دیگر در این دوره از چراغ سبز دادن به سپاه پاسداران کم نیاورده است. او همچنین نمی توانست بمانند "فرخ نگهدار" و طیفی از اپوزیسیون لیبرال و بورژوایی رژیم، خواستار شرکت در مراسم تعزیه و سوگورای قاسم سلیمانی شود و همدردیش را با "سردار" از دست رفته سپاه نشان دهد و عمل آمریکا را محکوم کند، چون این امر هم با درخواست فشار حداکثری آمریکا و متحدینش به رژیم ایران همخوانی نداشت و در تعارض قرار می گرفت. از این رو صبر کرد که "آبها از آسیاب بفتد" و فرصت دوباره ای برای مطرح کردن خود بیابد. اما اگر این "مشکلات" و تعارضات سلطنت طلبان ربطی به ما ندارد، مضحک ترین نکته در بیانات ایشان ادعای"حمایت" از مردم است.

یکی از ویژگی های خیزش مردم محروم و تهدیست ایران، کارگران، زنان و دانشجویان و جوانان گذر از توهماتی است که گویا ناجی خارجی، اصلاح طلبان دولتی و غیردولتی یا "بدیل" هایی همچون سلطنت طلبان و مجاهدین می توانند جایگزین رژیم جمهوری اسلامی شوند. شعارهایی از قبیل: «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر!»، "اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا"، "نه رفراندوم، نه اصلاح از بغداد تا تهران، اعتصاب، انقلاب!"، " اصلاحات، رفراندوم، رمز فریب مردم"، و .... از شعارهای بارز همه حرکت های اعتراضی در دور اخیر بوده است. توده های تهیدست مردم در تظاهرات های خود نشان داده اند که نیازی به "بدیل" های دست ساز و بی پایه و از بالا ندارند و گزینه مردمی و از پایین و شورایی خود را می طلبند

.گذر مردم از این نوع گزینه سازی های از بالا، تنها دلیل ناکامی و بی ربطی "پهلوی" چی ها و نیروهای دیگر اپوزیسیون بورژوایی و پرت و پلا گویی آنها نیست، صاحبان این نیروها، که گاهگداری از طریق تریبون ها و تلویزیون هایشان به آنها میدان می دهند به خوبی می دانند که این نوع نیروها در اوضاع کنونی مترسکی بیش نیستند و تنها به عنوان اهرم های فشار برای رام کردن خود رژیم ارزش مصرف دارند. گزینه اصلی آمریکا و متحدینش برای مقابله با رادیکالیسم جنبش های اجتماعی، رژیم جمهوری اسلامی تعدیل شده و "سر عقل آمده ای" است که خود را با منافع آنها تطبیق سازد.

با این حال بجاست که عوامفربی و کدهای عوضی این نیروها را متوجه شد و رسواترشان کرد. "ربع پهلوی" وقتی از "کودتا از پایین" صحبت می کند، منظورش اوباشان نوع شعبان بی مخ هایی است که در کودتای 28 مرداد بر علیه مصدق توانستد پدر فراری او را به قدرت بازگردانند. اما اگر "حزب توده" نمایندگی آن زمان "چپ" جامعه را می کرد، اکنون اوضاع به گونه دیگری است و چپی رادیکال در بطن جنبش های اجتماعی در ایران رشد کرده و گفتمان و رویکردی کاملا متفاوت دارد که ما به روشنی در حرکت ها و شعارهای خیزش های اخیر در دی 96 و آبان 98 ماه، شاهد آن هستیم. رضا پهلوی خود می داند که آنچه از "پایین" روی می دهند نامش انقلاب است نه کودتا. همان انقلابی که سلطنت خاندانش را بریز کشید. او عامدانه با این نوع لفاظی ها و از این رهگذر می خواهد خود را به جنبشی در پایین بچسپاند که نه تنها صاحبش نیست، بلکه این حیزش ها مرزبندی روشنی بر قیم طلبی و موج سواری از نوع او دارد. وقتی مردم شعار می دهند "مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر"، منظورشان این است که از حاکمیت های "ولایتی" و "شاهی" گذر کرده اند و افق حاکمیت از پایین و متکی به خود و شورایی را فراروی خود دارند و این استراتژی اگر چه مبارزه با حاکمیت سرمایه داری و مذهبی جمهوری اسلامی را در اولویت دارد، ولی دیگر از ترس "افتادن به چاله در چاه نمی افتد" و امید و توهمی به بدیل های دیگر سرمایه داری ندارد.

فراتر از پاسخ کوتاه بالا به یاوه گویی های اخیر رضا پهلوی، نکته ای که ممکن است مورد سئوال باشد این است که آیا اپوزیسیون چپ و انقلابی لازم است ادعاهای اپوزیسیون بورژوا را، که اکنون بطور واقعی بدیلی برای جمهوری اسلامی نیستند، همزمان با مبارزه اش با کلیت جمهوری اسلامی در دستور کار داشته باشد؟

علیرغم اینکه ما بر این باوریم که اپوزیسیون بورژوایی خارج از حاکمیت جمهوری اسلامی اکنون بدیلی محتمل برای رژیم نیستند، علیرغم اینکه منطق این را به ما می گوید که اولویت مبارزه هر نیروی رادیکال و کمونیستی در اوضاع و احوال کنونی باید مبارزه با رژیمی باشد که نان و جان توده های مردم در ایران را فی الحال به گروگان گرفته است اما نباید این واقعیت را فراموش کرد که نیروهایی که ترسشان از انقلاب از خود رژیم کمتر نیست، می توانند در تندپیچ های که امر انقلاب مادیت می یابد، دوباره جان تازه ای بگیرند و نقش سوپاپ اطمینان را برای به انحراف کشاندن سیر وقایع ایفا کنند. تجربه انقلاب 57 به ما نشان داد که چگونه قدرت های امپریالیستی با بوق و کرنا و جنگی تبلیغاتی و میدیایی بدیل های ضد انقلابی خود را به جامعه حقنه کردند.

نیروهای چپ و کمونیست نمی توانند منتظر روزی بشوند که این نیروهای کنترا و ضدانقلابی به خطری بالقوه تبدیل شوند و آنگاه "اپوریسیون اپوزیسون" بشوند. جدال آلترتاتیوها واقعیت مبارزه طبقاتی است. نیروهای کمونیست به صرف اینکه طرفدار طبقه کارگر و محرومان جامعه هستند، نمی توانند گزینه سوسیالیستی را برای جامعه متحقق کنند، چون آنها تنها مدعی در میدان نیستند. نیروهای بخت برگشته بورژوا و ناسیونالیست هم کارشان فریب و به کج راه بردن مبارزات توده ای و اجتماعی است. انقلاب اکتیر در روسیه اگر چه بعدها به کج راه کشانده شد، اما بهرروی یک شبه به وقوع نپیوست. بلشویک ها همزمان با مبارزه با تزار و ژنرال کورنیلف ها که در برکناری تزار، رهبری نیروهای وفادار به تزار را به عهده داشت و حتی دولت موقت بورژوایی کرنسکی هم به تهدید گرفته بود از مخاطرات اپوزیسیون بورژوایی تزار از قبیل "منشویک ها" و "اس ار" ها غافل نماندند و ....

در اوضاع خطیر سیاسی کنونی که رژیم جمهوری اسلامی بیش از هر زمانی به چالش گرفته شده است و قدرت سیاسی به امر روز جامعه ایران تبدیل شده است و نابودی و سرنگونی رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی شعار روز حرکت های اعتراضی و خیزش اخیر است، بجاست که در کنار مبارزه ای همه جانبه برای امر سرنگونی، بدیل مردمی و شورایی و کارگری را بیش از بیش به گفتمان خیزش های اجتماعی تبدیل کنیم و این کار زمانی میسر می شود که با توهم پراکنی و بی ربطی اپوزیسیون بورژوایی رژیم هم مقابله شود و افشا گردد.



ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address