افغانستان قربانی دمکراسی آمریکایی

شورش کریمی

ذهن ها و احساسات عادت کرده اند، که در یکی دو منطقه جغرافیای، انگار که تعداد کشته ها و مجروحانی که قربانی حملات تروریستی می شوند برای بشریت ارزشی ندارد.این اخبار حتی برای بنگاه های خبری هم ارزش مصرفی ندارد.انگار جان انسان هم دسته بندی دارد، مثلا جان انسان اروپایی به دلیل موهای بلوند، چشم های آبی و قد بلند خیلی با ارزش تر از جان یک افغانستانی ست که از مهمترین نیازهای انسانی هم بی بهره است.

شنبه ۲۷ ژانویه در یک عملیات تروریستیِ گروه اسلامی طالبان ، ۹۵ کشته و ۱۸۵ زخمی بر جا مانده است..

این اخبار دیگر افکار عمومی را جلب نمی کند، زیرا ترور نهادینه شده و ذهن ما به این اخبار عادت کرده است.کمتر کسی به این فکر می کند که هر یک از این انسان ها حق حیات دارند، حق زندگی انسانی دارند، حق استفاده از امکاناتی که در جهان وجود دارد را دارند، کمتر کسی خودش را جایی یک افغانستانی می گذارد که در هیچ کجایی دنیا آرامش ندارند، حتی کشورهای اروپایی آنها را دیپورت می کند و حاضر نیستند به آنها اقامت دهند. افغانستان زخمی ترین نقطه دنیاست.

افغانستان یکی از کانون های اصلی بحران در خاورمیانه است که دهها سال است در آتش جنگ و تروریسم اسلامی می سوزد.

ریشه تروریسم را نه در افغانستان، بلکه باید در کاخ سفید جستجو کرد، پیدایش گروه های اسلامی تندرو به دوران تقسیم جهان به دو قطب شوروی و آمریکا بر می گردد.

سیاست خارجی آمریکا و متحدانش در آن دوران تجهیز لجیستیکی و سازماندهی گروه های تندرو اسلامی در مقابل خطر شوروی بود.این سیاست مبتنی بر ایجاد یک کمربند سبز به دور شوروری بود تا از پیشروری و نفوذ شوروی در کشورهای منطقه جلوگیری کند.بعد از پایان جنگ سرد این گروه ها که خود آفریننده آن بودند، از جمله طالبان، القاعده، تبدیل به بهانه ای شدند برای حمله نظامی به عراق و افغانستان با اسم رمز، مبارزه با تروریسم و گسترش دمکراسی!!!!!

اکنون بیش از ۱۸ سال از حمله نظامی آمریکا و متحدانش به افغانستان می گذرد، بر خلاف تصور اذهان عمومی و حتی بعضی گروه های چپ، که فکر می کردند امپریالیسم می تواند آزادی و دمکراسی برای خاورمیانه به ارمغان بیاورد، نه تنها تروریسم در جایی خود باقی مانده و ریشه کن نشده، هر روزه شاهد عملیات جنایتکارانه آنها هستیم که جان صدها انسان بی گناه را می گیرد و عملا چیزی به اسم مدنیت در این مناطق باقی نمانده است و دمکراسی صادراتی آمریکا، عملا چیزی جزء جنگ، آوارگی و فلاکت به بار نیاورده است.دمکراسی واقعی، محصول مبارزه مشترک و متشکل توده های تحت ستم برای دگرگونی و ایجاد جامعه ای آزاد و برابر است.دمکراسی نیم بندی که در کشورهای غربی وجود دارد از طریق اراده جمعی توده ها به وجود آمده و به نوعی می توان گفت، که به بورژوازی تحمیل شده است.

سرمایه داری و از جمله بزرگترین و قلدرترین آنها یعنی آمریکا و روسیه تنها استراتژی که در دارند تامین سود و منطقه نفوذ بیشتر در خاورمیانه است.

مردم خاورمیانه در این درد بزرگ با هم شریک اند، از عفرین تا کابل قربانی سیاست های ارتجاعی سرمایه داری اند.عفرین با یک جنبش دمکراتیک سازمان یافته در حال تلاش برای زایشی نوین در خاورمیانه است، زایشی که تمام گرگ های منطقه ای و جهانی از به دنیا آمدنش به لرزه افتاده اند و متفق القول از آنکارا تا کرملین از تهران تا کاخ سفید سعی می کند سقط اش کنند.چون دریافته اند که دمکراسی به سبک امپریالیزم چیزی جزء تقویت ترور و تروریسم دولتی نیست.

آیندگان زمانی تاریخ خاورمیانه را بخوانند قطعا برای رنجی که انسان ها در این جغرافیای جنگ و فقر کشیده اند خواهند گریست و قطعا سهم افغانستان از گریه، بیشتر از همه است.

توده های تحت ستم افغانستان چاره ای ندارند جز مبارزه برای دگرگونی وضع موجود و این دگرگونی از روزنه سرمایه داری نمی گذرد.باید تمام انسان های آزادی خواه و برابری طلب در تمام جهان در یاری رساندن به یک جنبش مترقی و برابری خواه در افغانستان تلاش کنند و خود را بخشی از مردمی بدانند که تنهاترین و زجر دیده ترین مردمانند.




ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address
Result