ارسال

خیزش سراسری اخیر، پژواک مبارزه طبقاتی
مروری بر رویدادهای روزها اخیر

جهان امروز

اینک تاریخ مبارزات استثمار شوندگان و ستمبران را باید به گونه ای دیگر بیان کرد، پیش از7 دی و پس از 7 دی. خیزش انقلابی ۷ دی ۱۳۹۶ (۲۸ دسامبر ۲۰۱۷) بر صفحه ی تاریخ نگاشته شد، خیزشی از نوع قیام بردگان نابرخوردار از شورای رهبری اسپارتاکوس ها. آتشفشان فوران یافته است. در حالیکه اعتراض های کارگری در هر گوشه ی ایران، در خیابان و کارخانه، اما پراکنده جاری بود، روز هفتم دی ماه، در مشهد اخگر زد. برای دومین بار مشهد پس از 25 سال برخاست. این کلان شهر و پایتخت امپراتوری الیگارش ولایت فقیه با تکیه بر آستان قدس رضوی برخاست. حاکمیت در پناه کاخ طلایی امام هشتم اشان که بنیاد فریبی است برای اتوریته حاکمیت اسلام سیاسی با بیش از 110 غول تجاری به نام «مشهد مال» که ایران قطب شیعیان جهان باشد، با فریاد مرگ بر دیکتاتور، سرگیجه گرفت.

سرشت خیزش

این خیزش اجتماعی، دارای تاریخ و شناسنامه ی واقعی و دیرینه و نهفته در مناسبات و زمینه اقتصاد بهره کشی است و از همین روی دارای ماهیتی اصیل. به گذشته ای نه چندان دور، به نهم خرداد 1371 بنگریم. در آن روز، مشهد با فریاد ده ها هزار تن از حاشیه نشینان «کوی طلاب» در برابر سپاه اسلامی سرمایه که برای تخریب زاغه هایشان آمده بود برآشفت. آن نیز، خیزشی بود که فوران یافت و به خون کشانیده شد. آن اعتراض مردمی نیز ریشه در اقتصاد داشت. طرح «تعدیل اقتصادی» یا همان بیکار سازی و جهت دهی اقتصاد و تولید به دستور بانک جهانی و سرمایه جهانی در دولت هاشمی رفسنجانی و برای جلب سرمایه های برون مرزی و دستیابی به سود مافوق، زیر نام «سازندگی» در دستور کار قرار می گرفت. این رویکرد نولیبرالیستی، افزایش ۵۰ درصدی تورم و شورش‌های اجتماعی بی سابقه ای در شهرستان‌هایی مانند مشهد، شیراز، زاهدان، زنجان، ارومیه، اراک، مبارکه، قزوین و اسلامشهر را در پی داشت. در آن خیزش، چندین پایگاه انتظامی، بانک ‌و مراکز تجاری، سیاسی سرمایه داران و حکومت به آتش‌ کشانیده شد. کلانتری‌های ۳ و ۴ مشهد تسخیر و توده ها مسلح شدند، نهادهای دولتی مانند شهرداری، سازمان تبلیغات اسلامی، کتابفروشی امور تربیتی، چندین شرکت تعاونی مصرف دولتی و بیشتر بانک‌ها به اشغال در آمدند و یا به آتش کشیده شدند؛ از شمار کشته ها و زخمی ها و دستگیری های این خیزش گزارش دقیقی به دست نیامد، اما کشته ها و زخمی ها بسیار بودند. آن خیزش با درندگی و بی رحمی یک خونخوار به نام «سردار سازندگی»، هم رئیس جمهور بود و هم «رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام» که اکنون در کنار رهبر منفورش سربه گور نهاده، و روحانی دبیرشورای عالی امنیت ملی با استانداری وقت مشهد، علی جنتی (وزیر فرهنگ دولت اول روحانی) و تکنوکرات هایی که با پیک های رفسنجانی به پراگماتیسم و استحاله رژیم به بوی سود مافوق و شراکت فریفته شده بودند سرکوب شد. خیزش سال 1371 ریشه در فقر و فلاکت به دست سپاه و بسیج هنوز ایدئولوژیکی که ازجنگ باز گشته بود و مشروعیت حاکمیت، دستکم در میان بخش مهمی از پایگاه توده ای و اجتماعی فرو نپاشیده بود، به فرمان آهنین رفسنجانی و خامنه ای سرکوب شد. شعله ها به خاموشی گراییدند اما نمردند. انفجار زیر پوست گدازه های خونین خرداد و تیر، تا 25 سال با تراکمی از مشروطه تا هفتم دی ماه 96 که به غرش درآمد. زاغه نشینان اینک در مشهد با 40 درصد جمعیت 4 میلیونی با 24 میلیون زاعه نشینان در سراسر ایران، به رود خروشانی تبدیل می شوند تا آستان قدس و جماران و تمامی پایگاه ها و بنگاه های اقتصادی و نظامی و شرارت رژیم را در هم کوبند. فقر و فلاکت و فساد و ویرانی برآمده از مناسبات سرمایه داری و شرایط ویژه، در پناه و از «معجزات» امام هشتم که خود ولیعهد مامون خلیفه عباسی بود، زمنیه ساز این خیزش بود. فساد و تباهی که در پناه هشتمین امام، «آستان قدس رضوی» مالک بیش از ۴۳ درصد از زمین‌های مشهد است، و از مالکیت این نهاد، شهری سرشار از تمامی جلوه های یک جامعه و نماد حکومت طبقاتی سرمایه داری و اسلامی، زمینه ساز این جرقه بود. لشکر بیکاران و مهاجرین کار و جنگ و تهی دستان به ناچار بازار فروش کلیه، کارگر برده و پرتاب شده با هزاران هزار زنان و دخترکانی برای فروش تن و جان در بازار زوار و گردشگرانی که در پی تصاحب صیغه های نوجوان به شهر «مقدس» جهان شیعی هم برای «سیاحت و هم زیارت» می آیند، آیینه تمام نمای ایران بود. «مشتریان» آستان قدس رضوی، همانند راهیان کربلا، در امنیت و امکانات فقاهتی، به دلالی کارگزاران مکتبی مانند ابراهیم رئیسی، رئيس فعلی «آستان قدس رضوی» که در ایام نمایش انتخابات ریاست جمهوری، خود را نماینده فقرا می خواند و پدرخوانده اش، علم الهدی نماینده خامنه ای در خراسان، از بازار برده فروشان آستان، نسبت به دارایی خود در هتل های امام، تن و جان زنان به فروش خویش نشانیده بودند یا بیع شرعی (خرید زنان بنا به قانون اسلام) می خریدند. مشهد، با همه ی خودویژگی هایش در مالکیت و زیر سایه آستان قدس، تنها شهری نبود که اینچنین به خواری و سیاهی و نابودی افکنده شده بود. تهران با 4 میلیون حاشیه نشین تا نیمه در فلاکت دست پا می زند و شیراز و اصفهان و تبریز و سنندج با نیم از اهالی در حاشیه و تمامی شهر های کوچک و بزرگ با روستاهای کوچیده و آواره در جستجوی نان و سرپناه.

گزارش، «سرشماری ‌سال ٩٥ نشان داد، ٢٣٧ روستا در اصفهان خالی از سکنه شده‌اند. شدت خشکسالی در شرق اصفهان بیشتر است، اردستان، ورزنه و جرقویه مناطقی هستند که بیشترین تعداد روستای خالی از سکنه را دارند. همچنین سکنه تعداد دیگری از روستاها در بخش‌هایی از کوهپایه، نائین، خور و بیابانک، زفره، سیستان، رودشت، کراج و ورزنه نیز به ‌طور کامل مهاجرت کرده‌اند.

خشکسالی در خراسان ‌جنوبی در شرایط امنیتی قرار گرفته و بنا بر آمارهای رسمی دست‌کم ١٧٠٠ روستا در این محدوده خالی از سکنه شده. در سمنان، براساس آمار اعلامی از سوی استانداری سمنان ١٦٥٠ روستای خالی از سکنه شده و تنها ٤٠٠ روستا جمعیت ثابت دارند. آب شور و چاه‌های تشنه، بسیاری از روستاهای استان فارس را هم خلوت کرده و نابودی مراتع مهاجرت روستاییان را به دنبال داشته است. شبکه روستایی ایران پیشتر اعلام کرده بود حدود ٤‌هزار روستا در استان فارس و حدود ٨هزار روستا در کرمان متروکه‌شده و جمعیت‌شان را از دست داده‌اند. گزارشی که براساس اطلاعات و آمار سرشماری سال ٩٥ در بنیاد مسکن انقلاب اسلامی تهیه‌شده نشان می‌دهد در کل کشور ٣٠‌هزار روستا خالی از سکنه شده‌اند و ٢٥‌هزار روستای کمتر از ٢٠ خانوار دارند.» فرانگ جواهر (گزارشگر ایلنا) بنا به گفته ی سکینه از اهالی روستا می نویسد؛ «یادش نیست آخرین بار کی دکتر رفته است؛ یادش نیست آخرین بار کی گوشت قرمز خورده و یادش نیست کی قرص‌های کم‌خونی‌اش تمام شده است.» می‌گوید فرحناز دختر کوچکش همیشه دل درد دارد، اما تا حالا او را دکتر نبرده‌اند. وقتی غذا می‌خورد شکمش ورم می‌کند و او پاهایش را در آب گرم می‌گذارد تا خوب شود... » مالباختگان نزدیک به 3 میلیونی، بیکاران افزون بر ده میلیونی، دستفروشان میلیونی و آنانی که دیگر خواری را برنمی تابیدند، تا هسته اعتراض را دیدند، از گوشه های شهر به مرکز شوریدند. هفتم دی 1396 تظاهرات ده هزاری نفری مردم مشهد در نخستین برآمد، علیه تمامی باندها و نظام حاکم سرمایه داری با اسلام سیاسی اش در نیشابور، شاهرود، کاشمر، یزد و قوچان و... با همان شعارها گسترش یافت. در مشهد شعار مرگ بر خامنه ای، مرگ بر روحانی، تنها اعتراض علیه فساد و فریب و سرقت حکومتیان نبود، بلکه خیزش علیه تمامیت نظام بود و از اینروی ماهیتی سیاسی و طبقاتی داشت. درد مشترک توده های تنگدست، خود تنگدستی است. بیکاری و بیماری،در جستجوی درمان و دارو، نابرخورداری از برآوردن نان شب، دست کمترین نیازهای اجتماعی و بیمه، نبود کوچکترین روزنه ی امید، درد کودکان کار و خیابان و زنان به خیابان ها و خانه های «عفاف» برای تن و جان فروشی شرعی و کامدهی به میهمانان برون مرزی امام ، سربازان گمنام و بدنام امام زمان و بسیجیان و پاسداران و نیروهای انتظامی مزدور و وفادار به رژیم پاسدار خانه های «عفاف»، درد زنان صیغه و پرتاب شده به خیابان، بی سرپرستان، زنان بی سرپرست و سرپرست خانواده بدون کوچکترین پشتوانه، گور خوابان، جانبازان فریب جنگ ارتجاعی 8 ساله، دست فروشان، فروشندگان ارگان های بدن، از مردمک چشم و کلیه ووو و کودکان ربوده شده برای فروش ارگان های بدنشان، هزاران هزار زباله بر دوش و زباله گرد برای یافتن قوتی آلوده به هرعفونت، ملیونها انسان به اعتیاد کشانیده شد برای زمینگیر سازی نیروی اعتراض جامعه، و نیز برای سود مافیای مواد مخدر در دست سپاه و سران حکومتی، لشکر بیکاران، کارگران و کارمندان و دستمزدهای ناچیز و پرداخت نشده به ماهها و سالها، و نبود امنیت شغلی و استثمار شوندگان 95درصدی تمامی شاغلین با قرادادهای سفید امضا در بیم و ناامیدی، وامها و بده کاری ها، ورشکستگی تولید کنندگان خرد و کشاورزان، بی خانمانی و آوارگی آنان به جستجوی کار در حاشیه کلان شهرهای محاصره در زاغه و فلاکت، زندانیان زندان ایران، اسیران و قربانیان دربند سرمایه، نابودی جنگل‌ها، رودها، دریاچه‌ها، تالاب‌ها، و باران سرب و آلودگی های سمی از آسمان با ریز گردها و بارش سرطان و سکته و جنازه ها و آهن پاره ها در جاده های مرگ و از آن سوی باندهای سه گانه ی حکومتی، باند بیت رهبری، دولت و سرداران سپاه و امنیتی های مافیای فوتبال و باشگاه و سینما و فیلم و دلالان نفت و سلطان شکر و کشت افیون و دزدان دکل و بابک زنجانی ها و رضا ضراب ها، دلالان پولشویی و طلا و نفت در کارگزاری سران سپاه، مجتبی خامنه ای و سران سپاه ووو در هرات با شراکت طالبان و ترافیک هروئین به اروپا و شکاف و گسل طبقاتی در فلات ایران، که همانند فروریزی گسل زاگرس در کرمانشاه، دهان گشود و همانند شوکی جامعه را بر جهانید.

مشهد با استان به پاخاست، خراسان علیه نظام. نیروی انتظامی می گریزد. خیزشی که از ۷ دی ماه آغاز شد و ارکان نظام تا دورترین گوشه  های ایران به لرزه درآورد. از روز نخست رسانه های حکومتی کوشیدند اصولگرایان و شخص علم الهدی کارگزار خامنه ای در خراسان را سازمانده یک اعتراض کنترل شده به سان اهرم فشار بر رقیب خویش، یعنی دولت روحانی وانمود سازند.

مرگ بر خامنه ای، مرگ بر روحانی، مرگ بر دیکتاتور!

مفسد اقتصادی اعدام باید گردد!

اسلامو پله کردن، مردومه ذله کردن.

خیزش سراسری می شود!

کرمانشاه صبحگاه ۸ دی ماه، توده های رنج و ستم بازتاب دهنده ی خواست های خیزش در مشهد بودند. شرق ایران، با شعارهای «مرگ بر روحانی»، «مرگ برخامنه ای»، «زندانی سیاسی آزاد باید گردد»، «مرگ بر دیکتاتور» و... خونین و زخمی از گسل زمین لرزه برخاست، کوبنده و خشماگین. این شورش با 88 تفاوت داشت. این، از کف جامعه برخاسته، از کارگران بیکار و شاغل و تهی دستان شهر و روستا، از هستی برباد رفته گان، یغمازدگان در سالها، که با فریب و نیرنگ و مسلسل های مارک دار الله نشان و قرآن و کتاب های دینی و امامانی که برای سرقت و برده داری آمده بودند، به زانو نشانیده اما تن سپارنبودند.

تلگرام، شبکه خبررسانی 40 میلیونی در ایران، کارسازترین رسانه گروهی است و انستاگرام به 35 میلیون کاربر. در شب ۹ دی گزارش شد که در جلسه‌ای در شورای عالی امنیت حکومتی، به پیشنهاد حسن روحانی رئیس‌ جمهور، دستور داده شد تا تلگرام و اینستاگرام فیلترشوند پیشتر یو تیوب و فیس بوک فیلتر شده بودند. مرکز تلگرام در روسیه است و روسیه پشتیبان حکومت اسلامی. صدا وسیمای حکومتی روز بعد، اعلام کرد «با تصمیم سطوح عالی امنیتی فعالیت تلگرام و اینستاگرام به‌طور موقت محدود می‌شود» و هر دو از دسترس خارج شد.

سراسیمگی حاکمیت سیاسی سرمایه

در برابر خروش سراسری روحانی ، کارگزار اجرایی سرکوب، روز دهم دی، توده های به پا خاسته را به «گفتگوی منطقی و بیان نقد» فراخواند: «برای بیان نقد باید یک شیوه کاملاً منطقی، دقیق و قانونی بوده و در نهایت منجر به اصلاح شود، اظهار داشت: اگر شیوه‌ای برای بیان نقد انتخاب شود که بواسطه آن مردم در زندگی، کسب و کار، رفت و آمد و سرمایه گذاری، دچار تردید و نگرانی شوند و دشمنان ما دست‌افشانی و پایکوبی کنند، حتما شیوه ای غلط است.» و در هراس از خروش سرنگونی، وعده داد: «تردید ندارم دولت ما به عنوان منتخب مردم و ملت ما به عنوان ولی‌نعمت ما، در کنار هم به راحتی می‌توانیم بسیاری از مشکلات را حل و فصل کنیم و برای برطرف شدن برخی از مشکلاتی که زمان‌بر است، شکیبایی کنیم.»

بیان او گلوله بود و کشتار در زندان و خیابان . و یاران او آدمگشان، لمپن های پروارنیده شده در دامان اسلام.

توده های به پاخاسته، با شعار مرگ بر خامنه ای و خواست سرنگونی کلیت نظام یکپارچه فریاد زدند:

"نان، مسکن آزادی"، "لشکر زحمتکشان، خروشید توی ایران"، "چه غزه، چه ایران ، ستم بر زحمتکشان"! "دانشجو کارگر،اتحاد، اتحاد"! "کارگر، معلم، اعتصاب، اعتصاب"! ... دیگر از "رای من کو" و الله اکبرهای سال 1388 نشانی نیست. عبور از تمامی رنگ های سبز و سیاه و خاکستری، از موسوی تا خاتمی و ملی مذهبی های همیشه فریبکار. خیزش سراسری شد. در شهرهای بزرگ نیروهای حکومتی زمین گیر شدند تا کلان شهرها به ویژه تهران را از سقوط محافطت کنند. شب ها خیابانها در دست خیزشگران است. چندین شهر از جمله ایذه، شاهین شهر، قهدریجان به دست خیزشگران برای ساعت ها آزاد شدند. فرمانداری اراک، بسیاری از پایگاه های و مراکز نیروهای انتظامی و بسیج به دست توده ها افتاد و به آتش کشیده شدند. در بسیاری از شهرها نیروهای حکومتی راهی جز فرار نیافتند. خودروها و موتور سیکلت های سرکوبگران به آتش کشانیده شدند. سنگر بندی خیابانی با جنگ و گریز جلوه ی یک قیام است. عناصری از نیروهای انتظامی به مردم پیوستند، برخی از بسیجیان کارتهای عضویت خود را به آتش کشیدند. در بسیاری از شهرها، عکس های روحانی و خامنه ای به آتش کشیده شدند و زیر پا لگدمال شدند، در شیراز بنر عکس قاسم سلیمانی به زیر کشیده و آتش زده شد. این اقدامات مستقیم، بیانگر اراده و پتانسیل در حال پویمندی جامعه ای است که کلیت نظام را به زیر خواهد کشید و نظام و مناسبات اش را لگدکوب خواهد کرد. این یک اراده از کف جامعه است و از هیچ نیروی فردی و سیاسی بیرون از خود اراده نمی پذیرد. زنان در سراسر خیزش، از رشت گرفته تا مشهد، در تهران، و در بلوچستان پیشتاز و شکوه آفرینند. در خیزش کرمانشاه روز جمعه 8 دی 96 زنی رزمنده و شجاع در برابر نیروهای سرکوبگر انتظامی با شعار مرگ برخامنه ای پیشتاز بود. در رشت زنی کارگر ایستاده در میان، با بیان درد و خواست خویش، چکامه می سراید. شعار تا حقمو نگیرم، هر شب همین بساطه» سراسری شد و بیانگر اراده مردمی است که به سوی فاز اعتلای انقلابی راستا گرفته اند. حکومت اعتراف کرد که شعارها «ساختارشکن» هستند: مرگ بر این حکومت مذهبی! کارگر زندانی، زندانی سیاسی آزاد باید گردد! نان، کار، آزادی! بترسید، بترسید ما همه با هم هستیم! کل حاکمیت را نشانه گرفته، بیانگر عبور از شعار: «نترسید، نترسید...» روی به خویش سال 88 بود، مرگ بر این حکومت فاشیستی!

خامنه اي پس از ۱۳روز سكوت مرگبار خود را شکست. او که اکنون برای پیروانش قلابی تر از پیش از ارشیو رقبا افشا می شود که چگونه به دست رفسنجانی نیرنگ باز، به صورت «رهبر موقت» به آیت الله ها و مومنین و پیروانش در 14 خرداد 1368 در حالیکه خود خامنه ای اعتراف می کند: «اولا واقعا باید خون گریست بر جامعه اسلامی که حتی احتمال [رهبری] کسی مثل بنده در آن مطرح شود». و در ادامه می‌گوید «مسئله اشکال فنی و اساسی دارد، رهبری صوری خواهد بود نه رهبری واقعی». و «چه از نظر قانون اساسی و چه از نظر شرعی برای بسیاری از آقایان، حرفم حجیت قول رهبر را ندارد… این چه رهبر خواهد بود». رهبر مافیا، در شوک، هراسیده به حرف آمد: "نقد مردم فقط به اقتصاد نیست، آنها راجع به فساد و عدم شفافیت حرف دارند و می‌گویند مسائل باید شفاف باشد." و خیزش و خواست ها را پیش پا افتاده جلوه داد که «صندوقهای مشکل‌دار یا بعضی از مؤسسات مالی مشکل‌دار، بعضی از دستگاههای مشکل‌دار» بعضی از مردم را ناراضی کرده‌اند. «آن تمناهای مردمی یا درخواستهای مردمی یا اعتراضهای مردمی در این کشور همیشه بوده، الان هم هست… هیچ‌کس هم با این‌ها مخالفت و معارضه‌یی ندارد. باید به این حرفها رسید، باید گوش کرد، باید شنید. باید در حد وسع و توان به آنها پاسخ داد.»

فراموش نمی کنیم که همین چندماه پیش بود که همین خامنه ای جنایتکار، فرمان آتش به اختیار را صادر کرد.

خیزش از هفتم دی تا بیستم دی در شهرهای قم، خمین، جوی‌آباد اصفهان، مسجد سلیمان، تبریز، تهران، لاهیجان، تاکستان، مشهد و اراک ادام داشته است. سمنان، دماوند، زنجان، اردبیل، مراغه، سنندج، کنگاور، خمینی شهر، نجف آباد، دهدشت، یزد، اهواز، مسجد سلیمان، ماهشهر، شادگان، و روز 9 دیماه، مشهد، گرگان، بهشهر، آمل، تنکابن، رشت، تبریز، ارومیه، ابهر، هشتگرد، کرج، تهران، ساوه، سمنان، کاشان ، اراک، دورود، ملایر، خرم آباد، دزفول، ایذه، شیراز، بندرعباس، کنگان، شهرکرد، لاهیجان، قائم شهر، بوشهر، قزوین، همدان، خوی، زاهدان، لنجان، مهرشهر، آبادان، ایلام، سوسنگرد، ملایر، چابهار، خوی، جهرم، کازرون، برازجان، نورآباد ممسنی، یاسوج، بیجار ووو تا سراسر ایران افزون بر 110 شهر بزرگ و کوچک با جویبار خون، در31 استان جاری است.

پیوستن قم، مرکز حوزه ها، پرورشگاه و محل زیست فربه ترین آیت الله های انگل، مرکز صدها هزار طلبه، و انواع عناصر لشگر دعا، رمالی، نوحه و مسموم کنندگان مغز و جان، به ناگهان، چشمگیر و معنا دار است. این پیوستن و خیزش، همانند شورش در واتیکان علیه پاپ می ماند و این یک شورش در دل ارتجاع است. پیوستن قم، فریاد همان درد مشترک تهی دستان، و زحمتکشانی بود که در کرمانشاه و اصفهان و قهدریجان برخاست.

تا کنون در تویسرکان، 6 نفر، قهدریجان، 6 نفر، شاهین شهر 3 نفر دورود، 4 نفر از جمله حمزه لشنی زند، حسین رشنو، امیرحسین پاپی، در ایذه دو نفر، مسعود کیانی قلعه سردی، خمینی شهر، آرمین صادقی، شایان... کرمانشاه: بهزاد شاسواری و در مریوان دستکم جانباختن یکنفر با نارنجک نیروی انتظامی گزارش شده است. محمد حیدری (سهراب) دانش‌آموز۱۳ ساله‌، نعمت الله شفیعی کارگر، شب ۱۰ دیماه درشهرقهدریجان استان اصفهان با شلیک مستقیم سپاه و ماموران نیروی انتظامی جانباختند. در هنگام نگارش این نوشتار، پیکر بیجان جوان خیزشگر، آریا روزبهی در روز 20 دیماه در رود کارون به دست آمد. یه شیوه ی هراس آفرینی حکومت، قتل بازداشتگان در زندان و اعلام «خودکشی» است.

وحید حیدری، کارگر بیکار و دستفروش که در جریان قیام اراک بازداشت شده بود، با کوبیدن باتون بر سر در زندان جان باخت. قتل او را خودکشی اعلام کردند. هنگام خاکسپاری وحید، در بهشت زهرای اراک، شکاف عمیق دشنه در پهلویش نمایان بود. محسن عادلی (بختیاری) روز 9 دی، در دزفول ربوده شد و در زندان به قتل رسید. خاکسپاری او در روز 15 دی انجام گرفت. سارو قهرمانی از سنندج که ناپدید شده بود بعد از 11 روز جنازه شکنجه شده اش از طرف وزارت اطلاعات تحویل خانواده اش گردید. همچنین روز 23 دی نیروهای انتظامی چالوس، پیکر بیجان علی پولادی از روستای گویتر از بخش مرزن آباد را به خانواده اش تحویل دادند.

حکومت، در زندان ها، زیر شکنجه تا کنون دستکم 7 نفر از اسیران را به قتل رسانده است. این قتل های حکومتی است که قاتلین حاکم، مسئولیت این جنایت ها را به عهده نمی گیرند. حکومت اسلامی به اینگونه همانند جنایت کهریزک سال 88 ، کشتار مبارزین را یکی در پی دیگری، «خودکشی» اعلام می کند.

روزنامه ایران به نقل از توییتی از وزیر آموزش و پرورش نوشت دو نفر از قربانیان دانش‌آموز بوده‌اند: آرمین و شایان، آرمین ساکن خمینی شهر بوده که به ضرب گلوله نیروهای رژیم به خون غلتیدند. اصغر هدایت، فرماندار فلاورجان، کشته شدن ۶ نفر از خیزشگران در تسخیر کلانتری قهدریجان در استان اصفهان را اعتراف کرد. هیجدهم دی ۱۳۹۶ (۸ ژانویه ۲۰۱۸) ـ بنا به اعلام «کمیته‌‌ی پیگیری بازداشتهای اعتراضات سراسری دی ماه ۹۶» سینا قنبری (۲۲ ساله)، پس از ۷ دی ماه بازداشت شده، شب شانزدهم دی ماه در قرنطینه‌‌ی زندان اوین به قتل می رسد. «نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در تماس با دو تن از نمایندگان مجلس، ادعا کرده‌اند که او خودکشی کرده است. از سرنوشت یک معترض بازداشت شده‌‌ی دیگر خبری نیست. مسؤولان زندان اوین به خانواده‌‌ی اشکان آبسواران (۲۰ ساله) گفته‌اند که او مفقود است. درحالی‏که اشکان آبسواران روز ۱۴ دی خبر بازداشت خود را با تلفن به خانواده اش داده بود». سرلشکر باقری فرمانده کل نیروهای سرکوب حکومتی با وقاحت رهبر گفت: «کشته‌های اتفاقات اخیر «مشکوک» هستند! / تیراندازی‌ها از پشت سر و یا مناطق نامشخص انجام شده/ حقوق بشر اسلامی ما از همه کشورهای غربی پیشرفته‌تر است...»

روز سه‌شنبه ۱۹ دیماه افزون بر هزار نفر از خانواده‌ زندانیان سیاسی و مردم مبارز تهران با همایش دوباره در برابر زندان اوین خواستار آزادی عزیزان خود شدند. آنان با شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «دانشجوی بیگناه آزاد باید گردد» خواستار آزادی بی‌درنگ زندانیان شدند. با پیوستن صدها نفر از خانواده های دستگیر شدگان به همایش، در حالیکه نیروهای ضد شورش در هراس آزاد سازی زندان با فراخواندن نیروهای سرکوبگر کمکی، به یورش دست زدند. شماری زخمی و بازادشت شدند. چهار تن از رهبران دروایش گنابادی که شعار الله اکبر سر می دادند آزاد شدند. این همایش و شعارها در برابر زندان خوفناک اوین، نشانگر اراده مندی توده ها و فروریختن ترس در برابر حاکمیتی است که در سرازیری حتمی فروپاشی کشانیده است.

گزارش می شود که در خوزستان به بازداشت شده گان در تظاهرات سراسری فقط آب داده می شود. شمار زیادی از بازداشت‌ شدگان شهرستان‌های استان خوزستان از هفته گذشته به اهواز منتقل شده‌اند…

گزارش های دریافتی از شهرهای سنندج، سقز، مهاباد و کرمانشاهان و... خبر از سراسیمگی رژیم و تلاش برای تسلیح کردن بازنشستگان سپاه، جاش ها ومزدوران محلی و گسیل دادن آنها را به سطع شهرها را دارد. وحشت رژیم از قیام گرسنگان سران امنیتی و سیاسی جمهوری اسلامی به حدی است که میادین و مراکز اصلی شهرها را به پادگان نیروهای مسلح بزدل خود درآورده.

شب هنگام ١٤ دی ١٣٩٦ مرکز شهر مریوان میلیتاریزه شده است. به گزارش کولبرنیوز: «این نیروها که بیشتر از سپاه، بسیجیان و مزدوران محلی هستند با یک نگاه گذرا فورا نظرمردم را به وحشت و هراس خود جلب می کنند. از بس که از مردم شورشگر هراس دارند همه مانند گله های شغال جلو مانیتورها و چشمک دوربین های مدار بسته بانک ها، سینما و پاساژهای شهر در خود می لولند و به هرعابری با چشم دشمن خیره می شوند.»

دکل صدا و سیمای جمهوری اسلامی در مریوان، شامگاه دهم ژانویه 21 دی ماه، به آتش کشیده شد. شهرداری مهاباد در هراس از آتش زدن نمادهای حکومتی، اقدام به جمع اوری بنرها و تابلوهای جنایتکاران حاکم بر ایران کرده است. این اعتراف به سرنگونی است. مردم می گویند، اگر شهرداری اینکار را نکند خودمان تصاویر این جانیان را به آتش کشیده و زیر پا له خواهیم کرد.

واکنش ها و بازتاب خیزش در رسانه های بورژوایی

رسانه های جهانی سرمایه، شعارهای حاشیه ای را درشت نما کردند. و رژیم بر این شعار خم شد تا آنرا توطئه ی سلطنت طلبان جلوه دهد. رسانه های سرمایه، شعار اعتراضی مقایسه دو مستبد دست نشانده، که یکی زیر اتهام به توپ بستن مسجد گوهر شاد و گنبد امام هشتم اشان در مشهد و دیگری با همان گنبد و مسجد امپراتوری ساخته، به نام شاه خواهی توده های به پاخاسته وانمود کردند. بی بی سی فارسی به یاری مزدورانی مانند مسعود بهنود و فرخ نگهدار و دیگر کارگزاران رسانه ای سرمایه، تمامی تلاش خود را در وارونه جلوه دادن خیزش و خواستها و سرشت آن، به سود سرمایه جهانی و باند روحانی به کار بردند بی بی سی از زبان تحلیل گر خود «شهیر شهید ثالث» روز 9 ژانویه جنبش را پایان یافته اعلام کرد!« از بیم تبدیل شدن ایران به سوریه به نحوی کم سابقه از اعتراضات فاصله گرفتند.» و سبب آن را «خشونت توده ها»، و هراس توده ها برای «گذار از روحانی» و... تبیلغ کرد. روز 30 دسامبر 2017 ترامپ در نخستین واکنش خود در توئیترش نوشت: « «گزارش‌‌های بسیاری که از اعتراضات مسالمت‌آمیز شهروندان ایرانی منتشر شده است نشان‌دهنده‌ی به تنگ آمدن آنها از رژیم فاسدی‌ست که ثروت‌ ملت ایران را در پشتیبانی از تروریسم در خارج از مرزهای کشور بر باد داد می‌دهد.» ترامپ خطاب به نظام ولایت فقیه نوشت: «حکومت ایران باید به حقوق مردم ایران احترام بگذارد، از جمله آزادی بیان آنها.» او تاکید کرد که «جهان نظاره‌گر اعتراضات در ایران است.» [توئیتر دونالد ترامپ ۳۰ دسامبر ۲۰۱۷]

ترامپ رهبر امپریالیسم آمریکا، در تلاش برای آلترناتیو سازی خویش همانند سال 57به رهبری کارتر، پشت شعار دفاع از حقوق بشر در ایران اعلام کرد: «ایران، نخستین دولت حامی تروریسم با موارد زیادی از نقض حقوق بشر که به صورت ساعتی اتفاق می‌افتد، حالا اینترنت را هم قطع کرده تا کسانی که به صورت صلح‌آمیز تظاهرات می‌کنند، نتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. اصلا خوب نیست!» با اعلام صوری ایجاد اینترنت رایگان و قوی برای «مردم»، و تهدید تبلیغاتی برای تشدید تحریم ها، ترامپ و دستگاه دولتی امپریالیسم آمریکا، بزرگترین خدمت را به حکومت اسلامی به پیش برد. در پی این واکنش ها رضا پهلوی و مریم رجوی، با بیانیه هایی به میدان آورده شدند تا خیزش انقلابی سراسری را در نخستین تند پیچ آن، بربایند. مریم رجوی خطاب به سران سرمایه جهانی گفت: «رژیم آخوندی هیچ آینده‌یی ندارد، سرمایه‌گذاری روی آن محکوم به شکست است و زمان آنست که جامعه جهانی سرنوشت خود را به این رژیم گره نزند و مقاومت مردم ایران را برای سرنگونی آن به‌رسمیت بشناسند.» و به اینگونه کارگزاران بحران و استثمار و جنگ و فلاکت کنونی در جهان را به سرمایه گذاری روی مجاهدین خویش که هم اسلام را پاسدارند هم سرمایه را، فراخواند.

توماس اردبرینک، خبرنگار نیویورک تایمز در تهران در روز 9 دی (۲۹ دسامبر) نوشت که «این تظاهرات و اعتراضات علیه کارنامه ناکارآمد دولت حسن روحانی است… ناآرامی‌ها در شهر سه میلیونی مشهد آغاز شد، شهری که اعتراضات علیه شرایط بد اقتصادی به این وسعت در بیست سال اخیر بی‌سابقه است.» سردبیر روزنامه خراسان نوشت که «احساس ناامیدی، تبعیض و بی‌پناهی» عامل اعتراضات بوده ..»

عباس عبدی، روزنامه‌نگار اصلاح‌طلب وکارگزار سیاسی-امنیتی باند دولتی ها، آغاز اعتراضات را نتیجه «تحریک افرادی که از موسسات مالی و اعتباری غیرمجاز مبالغ هنگفتی وام گرفته و حاضر به پس دادن نبودند» می‌داند. «(منطق دوگانه چرا؟ عباس عبدی/ پشت ماجرای تجمع در شهر مشهد) سایت الف. حامیان دولت حسن روحانی از دست داشتن محمود احمدی‌نژاد، و حامیان او در سازماندهی اعتراض ها می گویند و سپاه پاسداران همانند رهبرشان، نیز نسبت به «فتنه جدید» هشدار می دهد.

بشار اسد، با پرونده نسل کشی و جنایت تاریخ علیه بشریت، دست نشانده پوتین و حکومت اسلامی ایران، در سوریه، «هرگونه دخالت خارجی در امور داخلی ایران را غیرقابل قبول خواند و ابراز امیدواری کرد که توطئه شکست خواهد خورد.»

نوری المالکی، نخست وزیر پیشین و دست نشانده رژیم ایران، معاون رئیس‌جمهور کنونی جانی عراق، دست نشانده حکومت اسلامی، وظیفه گرفت تا بگوید: اعتراض‌ها در ایران «یک مسئله داخلی است؛ ولی دشمنان ایران و اذناب آنها برای ایجاد آشوب و بی‌ثباتی در این کشور تلاش می‌کنند.»

سخنگوی وزارت خارجه چین، کشوری که اصلی ترین سهم بر جنایت تجاری در ایران است، ۳ ژانویه/۱۳ دی ۱۳۹۶ گفت: «پکن گزارش‌های پیرامون وضعیت ایران را رویت کرده» و «امیدوار هستیم ثبات در ایران حفظ شود و این کشور توسعه پیدا کند.»

روسیه با اتاق فکر و مهندسی به رهبری الکساندر دوگین، پشتیبانی از حکومت و سلطه در خیابان ها را رهبری می کند. روسیه به پیشبرد جنگ نیابتی برای حضور نظامی و اقتصادی در منطقه، با تحت الحمایگی بشار اسد، می کوشد خامنه ای و باند های حاکم را تحت الحمایه قرار دهد. در نشست شورای امنیت برای بررسی خیزش جاری در ایران، سازمان ملل، نماینده روسیه همانند چین به این سیاست ضد انسانی اعتراف کرد.

پیام خیزش و رزمنده از درون زندان

زندانی سیاسی آتنا دائمی در نامه‌ای از زندان اوین پشتیبانی خود را از جنبش سراسری اعلام کرد. در بخشی از این نامه آمده است ”من هم یک شَر، فتنه‌گر، آشوب‌گر، اغتشاش‌گر، کفِ‌خیابانی، جنایتکار و معترضم! این‌ها صفاتی‌ست که این روزها به مردم معترض در ایران نسبت داده شده است... مردم این روزها از فشارها و ظلم‌های ٤٠ساله حکومت استبدادی که هر روز بیشتر و بیشتر شد، به خیابانها آمدند و مسالمت‌آمیز از مطالبات خود گفتند. اما در آن هنگام که سرکوب‌ها و قتل‌ها و ضرب‌وشتم و بازداشت ها شروع شد، مردم هم در دفاع از خویش و خواسته‌هایشان خشمگین شدند. از این خشم مردم به‌عنوان جنایت نام بردند، اما در واقع به‌کار بردن کلمه جنایت در برابر سرکوب‌ها و اعدامها و ظلم‌های این ٤٠سالِ حکومت بس کوچک و حقیر است!

در خصوص همین روزها گفته نشد که کپسول‌های بزرگ گازهای فلفل و اشک‌آور را به سوی صورت معترضان نشانه گرفتند و خالی کردند که برای خنثی کردنش چاره‌ای جز آتش نیست! نمی‌گویند که به ناگهان هزاران بسیجی و گارد امنیتی باتون و چماق به دست به خیابان فرستادند تا مردم را مورد ضرب ‌و شتم قرار دهند! این حکومت است که خشونت را به وجود آورده و حال آن را درو می‌کند! این سرکوبگران هستند که باعث خشم مردم در این روزها شدند“. شعارمان را از شعوری بیشتر بهره مند سازیم

روز دوشنبه ۱۸ دی از زندان اوین، سهیل عربی، زندانی سیاسی در پی روزها اعتصاب غذا، برای دومین بار پیام داد:

«...ما براندازیم با جور نمی سازیم» ما نمی بازیم بر ظلم می تازیم؛ بر ظلم می تازیم

شعارمان را از شعوری بیشتر بهره مند سازیم. نه اصلاح طلب نما نه اصول گرا و نه حتی اعتدالی نما پایان دهیم به ماجرا کلید احزابی که دغدغه ای جز بر سر سفره انقلاب ماندن و غارتگری نداشته اند؛ قفل زنگ زده را باز نخواهد کرد. کلید در دست تو و من است. بجز من و تو هیچکس و هیچ کجا درد ما را چاره نخواهد کرد.

برای پیروزی بیش از هر چیز باید مطالباتمان را بدانیم... بهره مندی از قوانین متناسب با نیازهای امروز و پایان دادن به سیستم سرمایه داری فاسد ولایتی …و حتی… مثل بیت رهبری حوزه علمیه آستان قدس رضوی و میلیته کاپیتالیزم سپاه پاسداران باید در راس مطالباتمان قرار گیرد. اما راه رسیدن به مطالباتمان باید این حقیقت را بپذیریم که جمهوری اسلامی هرگز زبان مسالمت آمیز را نفهمیده است و نخواهد فهمید. نوشتیم، حکم اعدام دادند، خواندیم، به زنجیر کشیدند راهپیمایی سکوت کردیم، و کشتند.

آری گاهی برای رسیدن به صلح باید جنگید. و اکنون که یارانمان را کشتند و به زنجیر کشیدند چاره ای نیست مگر آنکه را قلم را در یک دست و اسلحه را در دست دیگر بگیریم. و تا پایان یعنی سرنگونی سلطنت عمامه بر سران و چفیه پوشان ادامه بدهیم و...»

«باور کنیم که هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی است» ، گلرخ ایرایی

زندانی سیاسی گلرخ ایرایی، زندانی در بند زنان زندان اوین، روز 18 دی به همبستگی نوشت: «پایان راه یقیناً دست‌ یافتنی خواهد بود وقتی‌که بخواهیم و باور کنیم. باید ترفندهای حریف را بشناسیم و درفراز و فرودهای راه مبارزه به دور از احساسات و سرخوردگی و نومیدی به نقطه پایان که همانا آزادی از بند استبداد و ارتجاع است بیاندیشیم. باور کنیم هر ترسی ریختنی‌ست، هر خواسته‌ای دست‌یافتنی‌ست و هر دیوار ظلم و جوری در هم شکستنی‌ست...» بامداد روز چهارشنبه۲۰دی ۹۶ جوانان دلیر قیام؛ یک پایگاه بسیج را در تهران به آتش کشیدند.

پشتیبانی و پیوند جنبش کارگری

جنبش کارگری در تداوم همایش های اعتراضی خود، با ورود به فاز پشتیبانی از جنبش سراسری امید آفرین می شود، رنگ و روی خیزش به جنبش طبقاتی فرا می روید.

17 دی ماه، هفت ژانویه: کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری" طی انتشار بیانیه ایی خطاب به خیزشگران سراسری اعلام کرد، «گسترش مبارزات پیگیر و مستمر شما علیه ابعاد روزافزون فقر و فلاکت از جانب مناسبات سرمایه داری و حاکمیت آن نشان از آن دارد که دیگر چنین وضعیتی برای کارگران و توده های مردم به جان آمده، قابل تحمل نبوده و نیست.»

در این بیانیه همچنین آمده است، در بستر چنین مناسبات غیر انسانی است که نسل جوان و پرشوری از کارگران و مردم به جان آمده از ستم و استثمار طبقاتی که همواره زندگی شان با فلاکت و تحقیر و توهین همراه بوده، به پا خاسته اند. آنها با حضور گسترده خود در خیابان ها اعلام کرده اند که دیگر نمی توانند این وضعیت اسفبار را تحمل کنند و نمی خواهند شاهد و ناظر تحمیل این همه بی حقوقی، فقر، ستم و استثمار باشند. پشتیبانی از مبارزات به حق کارگران و زحمتکشان و فریادشان برای رهایی از ستم و استثمار عین حق و عدالت است.»

گزارش می شود که کارگران شرکت نیشکر هفت‌تپه از ساعت ۹ صبح روز یکشنبه ۱۷ دی، در «همه قسمت‌های کارخانه» دست به اعتصاب زدند. در پی این اعتصاب، شماری از کارگران مانع حمل نیشکر به داخل شرکت هفت‌تپه شدند.»

*فراخوان به تجمع جمعی از فعالین کارگری شرکت نیشکر هفت تپه*

فریاد بزنیم «نان، کار، آزادی!»

«روز یکشنبه به تاریخ ١٧ ديماه همه می‌آییم.

مردم ایران سلام

بدین وسیله ما کارگران شرکت نیشکر هفت تپه حمایت خود را از اعتراضات سراسری در اکثر شهرهای ایران را اعلام می‌کنیم و معتقدیم مردم ایران جامعه‌ی معترضی است و امروز صدای اعتراض از تمام نقاط این سرزمین به گوش می‌رسد و دادخواهی می‌کنند و مسئولین نظام بجای اینکه شنونده‌ی صدای دردناک فقر و بیکاری و گرسنگی ملت شریف ایران باشند، به روال گذشته بار دیگر همان مکانیزم تکراری برخورد با معترضین دردمند را در پیش گرفته‌اند.

بدین‌گونه که نیروهای امنیتی و بسیج با عصبانی کردن، مردم معترض را وادار به واکنش فیزیکی و تبدیل اعتراضات به صحنه‌ی خشونت می‌نماید، سپس صداوسیمای خود فروخته وارد معرکه شده و فقط صحنه‌های خشونت مردم را به تصویر می‌کشاند تا مردم معترض را اغتشاش‌گر معرفی کرده تا برای دستگیری و به بند کردن معترضین بکار خود شرعیت بدهند.

مردم ایران هوشیار باشید و فریب بازی کثیف صداوسیمای میلی و نیروهای امنیت را نخوریم و صبورانه و بدون خشونت فریاد بر آریم که دیگر خسته‌ایم از این همه بی‌عدالتی و تبعیض...

لذا ما جامعه‌ی کارگران شرکت نیشکر هفت تپه با توجه به حق اعتراض و اعتصاب که در اصل ۲۷ قانون اساسی نیز آمده است و ادعای مسئولین نظام مبنی بر عدم مخالفت تظاهرات مسالمت آمیز، از تمام اصناف و سندیکاها و جوامع کارگری کشور دعوت بعمل می آوریم تا در روز یکشنبه ۱۷ دی ماه ۹۶ از ساعت ۱۶ به خیابان‌ها آمده و در تظاهرات و راهپیمایی اعتراضی شرکت نموده و بدون خشونت، اعتراض خود را به بی‌عدالتی و حق خوری‌های گسترده در کشور ایران، فریاد بزنیم: نان، کار، آزادی.»

روز یکشنبه به تاریخ ١٧ ديماه همه می‌آییم.

جمعی از فعالین کارگری شرکت نیشکر هفت تپه/ جمعه ۱۵ دی ماه ۹۶

روز دو‌شنبه۱۸دی‌ماه۹۶ کارگران کارخانه شماره یک نساجی قائمشهر در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت دستمزدهای معوقه خود دست از کارکشیده و مقابل شورای این شهر تجمع کردند. یادآوری میشود: این کارخانه از یک سال پیش توسط شهرداری در قائمشهر خریداری شد دوماه است که دستمزدها و حقوق کارگران و کارمندان پرداخت نشده ... که نگران وضعیت شغلی خود هستند.

کارگران پیمانی شاغل در پروژه ساخت سد شفارود رضوانشهر در استان گیلان، شش ماه روز مطالبات مزدی و بیمه‌ای پرداخت نشده دارند. کارگران، روز (۱۷ دی ماه) در اعتراض به مطالبات مزدی خود، دست از کار کشیده و همایش کردند.

سه شنبه شب ۱۹ دی ماه؛ رانندگان کامیونهای سوخت رسانی پالایشگاه اصفهان که از روز سه شنبه دست به اعتصاب زدند. امروز چهارشنبه وارد دومین روز اعتصاب خود شدند. و مردم در هراس از تهی شدن ذخیره بنزین، به پمپ بنزین ها هجوم آوردند.

کارگران شرکت ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز؛ چهار‌شنبه۲۰ دی ماه؛ بیست وهفتمین روز اعتراض خود را ادامه دادند. معاون روابط کار اداره کل تعاون کار ورفاه اجتماعی استان آذربایجان شرقی با وعده دروغین نتوانست کارگران را به تولید بازگرداند. به گفته کارگران ماشین آلات صنعتی تراکتورسازی تبریز، «از زمان اعلام ورشکستگی این واحد صنعتی از ۱۰ ماه پیش بابت معوقات حقوقی طلبکاریم. درعین حال مطالبات دیگری همانند حق بیمه، سختی کار و.. داریم.»

کارگران نساجی قائم شهر روز 17 دی در برابر شورای شهر همایش اعتراضی داشتند.

کارگران شرکت حمل و نقل بین المللی خلیج فارس

همان شرکت سراسری که در پی زلزله در کرمانشاه، در یک همبستگی خودجوش، کارگران و کارکنان اش با کامیونهای شرکت از استانهای کردستان، کرمانشاهان، فارس، مرکزی، زنجان، خراسان ووو به یاری زلزله زدگان شتافتند، روز 18 دی در اسلام شهر در میدان نماز با مشتهای گره کرده در خیابان به همایش برآمد با شعار: « عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، زندگی کارگر، رو به فناست امروز!»

روز چهارشنبه20 دی ماه کارگران کارخانه هپکو که از روز پنجم دی ماه ،اعتصاب شان را در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت ماه ها حقوق شروع کرده بودند امروز سومین هفته ازاعصاب را با راهپیمایی و تجمع مقابل استانداری ادامه دادند و خواهان رسیدگی به خواسته هایشان شدند.

شنبه 19دی درادامه تجمع اعتراضی دانشجویان و بستگان دستگیر شدگان خیزش سراسری، نیروی گاردویژه تجمع کنندگان را محاصره و به آنها حمله کرده وبا باتوم مورد ضرب وشتم قرارداد . معترضین با شعار« بترسید بترسید ما همه با هم هستیم » و و با سنگ مقابله می کنند.

بنا به گزارش های دریافتی دو‌شنبه۱۸دی‌ماه۹۶ کارگران کارخانه شماره یک نساجی قائمشهر در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی و عدم پرداخت دستمزدهای پرداخت نشده، دست از کارکشیده و در برابر شورای شهر به همای شاعتراضی پرداختند.

چهار‌شنبه۲۰دی‌ماه۹۶ جمعی از کارآموزان شرکت های نفتی غرب کارون در اعتراض به بلاتکلیفی استخدامی خود و عدم به کارگیری‌شان در شرکت‌های نفتی برای چندمین بار مدر برابر فرمانداری هویزه و دشت آزادگان، همایش کردند.

دانش آموزان اهوازی و بلوچ در دو راهپیمایی اجباری روز 17 دی با شعار مرگ بر خامنه ای و خامنه ای بی نا..س، پاسخ دندان شکنی به «امام» بی «امت» دادند.

تک تیراندازان کوله بران و اسبها را به خون می نشانند. قتل ۴ کولبر و زخمی شدن ۳ کولبر دیگر با شلیک مستقیم نیروی انتظامی در مرز میان ارومیه و ترکیه در روز 12 دی. از 12 دی ماه تا 20 دی قتل و زخمی شدن 7 کولبر دیگر به وسیله ی نیروهای انتظامی حکومت، گزارش شده است.

اعتراض انجمن‌های صنفی کارگران ساختمانی به نحوه صدور کارت مهارت فنی

گزارش شد که بیش از ۴۰ انجمن صنفی کارگران ساختمانی کشور با تهیه طومار و ارسال آن به رئیس فراکسیون کارگری مجلس(علیرضا محجوب چماق دار) تاکید کرده‌اند که نابسامانی‌های پیش آمده در آزمون کارت مهارت فنی کارگران ساختمانی و رساندن آن به دست کارگران سبب سردرگمی آنها شده است. در خرم آباد بیکاران در مارش خیابانی خونیش فریاد زدند:

«ایمه همه بیکاریم، خداتونه درآریم»!

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، به جنبش می پیوندد:

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران در 20 دی از جمله با اخطار به اعتصاب اعلام کرد: «... ما خواهان رفع محدودیت‌های ایجاد شده در فضای مجازی و رسانه‌ای و آزادی هر چه سریعتر بازداشت شدگان روزهای اخیر هستیم. دانش آموزان و دانشجویان در فصل امتحانات خویش بوده و نیازمند آرامش هستند، بایستی سریعا زمینه‌های آزادی آنان فراهم گردد و فضای امنی برای فعالیت شوراهای صنفی دانشجویان فراهم شود..

ما خواهان پایان دادن به فقر و بیکاری و تبعیض در شکل‌های مختلف هستیم و معتقدیم کسانی که شرایط فلاکت بار امروز را بر مردم و جامعه تحمیل کرده‌اند باید محاکمه شوند. همان افرادی که در لباس خدمت، از موقعیت خویش سوءاستفاده کرده و با رانت و رشوه و اختلاس باعث گسترش فقر و بیکاری درجامعه شدند. غارت و چپاول صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه یک نمونه آشکار از این فساد است که طی سال های گذشته، افرادی در دولت‌های مختلف در بروز آن نقش داشته‌اند.

ما خواستار توقف سیاست‌های تبعیض‌آمیز از قبیل خصوصی‌سازی (خصولتی)، افزایش قیمت مایحتاج عمومی، افزایش قیمت حامل‌های انرژی، زیر خط فقر نگه داشتن دستمزد و بودجه ناعادلانه ۹۷ و در یک کلام جلوگیری از فساد اداری و مالی هستیم و ضمن تاکید بر حق تشکل‌یابی صنفی و مستقل و پیگیر مطالبات صنفی حوزه‌ی آموزش و پرورش، اعلام می‌کنیم در صورتیکه مطالبات فرهنگیان‌ بازنشسته و شاغل باز هم از سوی نهادهای مسئول نادیده گرفته شود، شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی‌ فرهنگیان ایران، حق اعتراض و تجمع را برای خود محفوظ می‌داند و برای تحقق مطالبات انباشته شده فرهنگیان و دانش آموزان، از تمام توان خود استفاده خواهد نمود...»

بیانیه ی مشترک دو سندیکای کارگری: اعتراض امروز فرودستان و کارگران نتیجه بی عدالتی است

• سندیکای کارگران شرکت واحد و سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه از حکومت خواستند بیش از این با مردم به جان آمده خشونت نکند! تسهیلات بانکی برای ایجاد شغل، صرف دلالی و مال اندوزی افراد خاص شد و سیاست های غلط، بیکاری را به اوج رساند. فقر گسترش یافته و کارتن خوابی و کار کودکان و زباله گردی برای سیر شدن شکم رواج یافته است. بیمه های درمانی برای کارگران و مردم ناکارآمد است. اختلاس و دزدی اموال عمومی رواج یافته است. با گران شدن خدمات دولتی و حامل های انرژی، گرانی ها در سایر بخش ها نیز شدت گرفته است. کمر فرودستان با هدف مندی یارانه ها شکست ولی سال به سال به ازاء مبلغ ثابتی که به مردم پرداخت شد آزاد سازی قیمت ها گسترده تر شده است.

اعتراضات و اعتصابات به حق کارگران و معلمان با ضرب و شتم، اخراج، شلاق و زندان پاسخ داده شده است.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران، سندیکای کارگران شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپه و دیگر سندیکاها و تشکلات مستقل کارگری و تشکلات مستقل معلمان که از حق کارگران و معلمان دفاع می کنند نه تنها به رسمیت شناخته نمی شوند بلکه با آنها خشونت شده است و نمایندگان آنها دائما با حبس و دادگاه مواجه بوده اند...»

مبارزه متحدانه خلقهای عرب و بختیاری و تضعیف پایه های ارتجاع در مناطق نفت خیز میتواند مرگ ارتجاع را به شدت تسریع. بخشد

۳۷ تشکل دانشجویی در نامه‌ای به وزیر علوم رژیم خواستار پیگیری وضعیت دانشجویان بازداشتی و آزادی بی‌قید و شرط آنان شدند. گزارش های حکومتی از بازداشت افزون بر 100 دانشجو خبر می دهند.

جغرافیای جنبش در سراسر ایران و زمینگیر کردن نیروهای سرکوب، ضامن تداوم جنبش پیروزمند است. حکومت، به سختی هراسناک شده، بیشترین نیروی خود را در تهران متمرکز کرده است و جرات انتقال نیرو و پراکنده سازی ماشین سرکوب را ندارد. کنترل و سلطه در تهران،‌ تمام امید رژیم است. اگر تمامی شهرستانها و شهرهای کوچک و بزرگ یکپارچه به سنگرهای آزادی تبدیل شوند، نیروهای محلی در جا زمینگیر می‌شوند و تهران می‌تواند یکپارچه خیزش شود. ضربه پذیری رژیم در تهران است. مشهد و تبریز و شیراز و اصفهان اینک میدان‌‌هایی‌اند که می توانند آزادسازی تهران را تسهیل کنند. پیوستن کردستان و آذربایجان به جنبش نقش تاریخی در همبستگی سراسری شورانگیز و تعیین کننده است در پیوند با طبقه کارگر سازمانیافته و آگاه در رهبری جنبش اعتلایی تا رسیدن به شرایط انقلابی.

سرمایه جهانی به رهبری امپریالسم آمریکا، با شتاب در حال تشکل دهی آلترناتیو بورژوایی است با شعار رفراندم رضا پهلوی، تلاش سکولارها، جمهوری خواهان، مجاهدین خلق، ملی مذهبی ها، بخش هایی از فرمیست های حکومتی، آدمفروشان اکثریتی- باند توده ای ووو را بسیج می کند. بی بی سی فارسی همانند سال 57 تریبون باند دولتی های، اصلاح طلب و ملی مذهبی ها با شعار رفراندم و با سناریو «یک دل و دو دلبر»، در تلاش است تا همراستا با آلترناتیو سازی آمریکا، در جنایتی دیگر علیه یک خیزش و انقلاب حتمی وظیفه مند باشد.

خیزش سراسری در نخستین فاز پیشا-اعتلا انقلابی جاری است، به پیش می رود تا به گونه ای رادیکال، دست به ریشه برد. توانایی و پیروزی این خیزش، تکامل آن به جنبش طبقاتی است، به رهبری طبقه کارگر آگاه و سازمانیافته در ارگان های توده ای و طبقاتی و سیاسی خویش. حزب کمونیست ایران، به سان ستادی کمونیستی در رهبری طبقه کارگر ایران برای سرنگونی مناسبات حاکم و دستیابی به راهبردهای انقلاب سوسیالیستی در این شرایط تاریخی نقش تعیین کننده ای به عهده دارد.



ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address