ارسال

جنبش اعتراضی و وظایف امروز

نصرت تیمورزاده

جنبش اعتراضی توده های مردم، جنبش گرسنگان، جنبش نان و آزادی روزهای پرشوری را پشت سرگذارده است. برای کسانی که ضربان نبض جامعه ی اعماق را احساس نمی کردند، برای کسانی که افقهایشان به بالا معطوف بوده و عقربه هایشان با چرخش منازعات باندهای حکومتی به این یا این سمت نوسان می کند ، برای کسانی که تعلق خاطرشان به هیاهوی "رای من کو" بوده و همچنان دل در گرو دولت "تدبیر و امید" جهت ایجاد فضایی برای آمال و آرزوهایشان داشته اند، برای کسانی که در پشت مرزها جهت دخالت قدرتهای امپریالیستی خوش رقصی می کردند و بالاخره برای همه ی خلع ید کنندگان، تصور اینکه مردم اعماق به خیابان ریخته و مطالباتشان را فریاد بزنند، شوک اندکی نبود. اینبار مردم از کانال شکافهای حکومتی به خیابان نیامده بودند ، بلکه آنها در بستر شکاف طبقاتی، در دل بی آیندگی و فقر جانسوز، در دل مخالفت با دیکتاتوری و سرکوب و با ابتکارات، رشادت و قهرمانی های ویژه ی خویش شهرها را یکی پس از دیگری به میدان اعتراضات خویش تبدیل کردند.

اما برای کسانی که همه روزه اخبار اعتراضات کارگری، اعتراضات معلمان، بازنشستگان ، زنان ، دانشجویان و مال باختگان را در مقیاس گسترده ای و به ویژه در ماههای اخیر می شنیدند و یا خود دستی بر آتش این مبارزات داشتند ، خروش مردم رعد و برقی در آسمان بی ابر نبود.

وقتی کارگران ماهها مزد بخور و نمیر خود را دریافت نکرده و اعتراضاتشان با سرکوب روبرو می شود، وقتی گله های اوباشان امر به معروف و نهی از منکر به جان زنان می افتند ، وقتی صندوق بازنشستگی به غارت می رود وقتی دفاع از آزادی زندانی سیاسی سرکوب می شود، وقتی فساد و رشوه خواری و اختلاس در مقیاس میلیاردی به یکی از مشخصه های حاکمان تبدیل گردیده وهمزمان بیش از چهل میلیون نفر در زیر خط فقر بسر میبرند و وقتی حتی کارتن خوابها مورد تهاجم قرار می گیرند، این آتش خشم باید جایی و زمانی سربه بیرون زده و کف خیاابان را اشغال کند و این تصویر واقعی بخشی از سیمای مردمی است که جانشان به لب رسیده است. آن سوی دیگر همه ی دشمنان جنبش نان و آزادی صف کشیده اند. اگر باندهای از حاکمین در تصور اینکه مردم به جان آمده را در رقابتهای خویش به خدمت گیرند در لحظات اولیه با نان قندی پیش آمده بودند ولی زمان زیادی لازم نبود تا بفهمند ، این جنبش مردم به فغان آمده از نزدیک به چهار دهه حاکمیت وحشیانه ی آنهاست. بی جهت نبود که بلافاصله از خامنه ای تا روحانی، از قوه ی قضائیه تا فرماندهان سپاه و از امامان جمعه تا ایدئولوگهای بی شرم جریان اصلاح طلبی هریک به گونه ای به صف آرایی در مقابل این شورش گرسنگان پرداختند. آنان جهت نجات خویش سلاحی جز سرکوب این جنبش ندارند. این خطر را باید جدی گرفت. خطر دیگر اما از سوی آن جریانات بورژوازی اپوزیسیون، سلطنت طلبان و احزاب ناسیونالیستی است که بی شرمانه سنگ دفاع از این مردم را به سینه می زنند همانهایی که اساسی ترین رکن استراتژی شان اتکا به دخالت امریکا و قدرتهای غربی ، عربستان و اسرائیل جهت دست به دست شدن قدرت از بالای سر مردم می باشد. اینان مدیای وسیع جهان سرمایه داری را در اختیار دارند و از هیچ کوششی فروگذار نخواهند کرد که این جنبش اعتراضی را به بیراه بکشانند.

هرگونه بی توجهی به این خطرات می توانند برای سرنوشت جنبش اعتراضی فلاکت بار باشد. فراموش نکنیم وقتی که مردم در مقیاس گسترده به خیابان می آیند فرصتی برای همه ی نیروهای سیاسی طبقات متخاصم است که سعی کنند استراتژی و سیاستهای خود را به استراتژی جنبش اعتراضی تبدیل کرده و ذهنیت توده های مردم را تسخیر کنند.

بدون تردید هرنوع رشادت و قهرمانی مردمی را که در مقابل یک نظام وحشی اسلامی صف کشیده و از جان مایه می گذارند باید ارج گذاشت. بدون این روحیه ی قهرمانی و بدون حس اعتماد به نفس و باور به توانایی و خلاقیت توده های مردم نمی توان جمهوری اسلامی را قدم به قدم به عقب رانده و زمینه را برای به زیر کشیدن آن فراهم نمود. باوجود این نباید و نمی توانیم وظائف فردا را امروز انجام دهیم.

ما هنوز فاصله ی زیادی برای اینکه تمام آن ارتش ذخیره ی بیکاران را که برای لقمه نانی در میدانهای شهرهای بزرگ و کوچک در انتظار یافتن چند ساعت کار برای اینکه شکم خود و خانواده هایشان را سیر کنند، به صف ایستاده اند وباید به میدان بیایند ، داریم . ما هنوز فاصله ی زیادی با به میدان آمدن جمعیت میلیونی زنان که قرنها در زیر فشار سنتهای جامعه ی مرد سالار و نزدیک به چهل دهه حاکمیت قوانین زن ستیز جمهوری اسلامی ، در زیر حجاب ، در کشانده شدن به تن فروشی در تنگنای فشارهای اقتصادی و فرار از گرسنگی خود و فرزندانشان به بند کشیده شده اند ، داریم. ما هنوز فاصله ی زیادی با به میدان آمدن میلیونها کودک ونوجوان که به جای رفتن به مدرسه به کار جان فرسا کشیده شده و انبوه میلیونی کودکان کار را تشکیل می دهند، داریم. ما هنوز فاصله ی زیادی از به میدان آمدن همه ی پتانسیل موجود در جنبش رادیکال دانشجویی که مرزهای تشکل های وابسته به باندهای حکومتی را پشت سر گذارده و به سنت انقلابی جنبش دانشجویی در ایران بازگشته اند، داریم. ما هنوز فاصله ی زیادی با تشکیل کمیته های اعتصاب در کارخانه ها و کارگاهها و به ویژه در صنایع کلیدی ، فاصله ی زیادی با ایجاد تشکلهای مستقل کارگری در بعد سراسری ، فاصله ی زیادی با تحزب سیاسی کارگران ، فاصله ی زیادی جهت ایجاد کمیته های دفاع در محلات برای حفاظت از مردم جهت مقابله با تهاجم نیروهای سرکوب رژیم و ممانعت از دست گیری و به بند کشیدن مردم، فاصله ی زیادی با ایجاد شوراهای کارگری که نطفه های دولت آینده هستند، داریم و و بالاخره ما هنوز فاصله ی زیادی از اینکه وارد آخرین نبرد برای به زیر کشیدن رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی شویم، داریم و در یک کلام ما هنوز در دوره ی پیشا انقلابی به سر می بریم .اینان وظایف امروز فعالین پیشرو جنبشهای رادیکال اجتماعی و وظائف امروز کمونیستهاست. اگر همه ی وظائف این دوره را که به دوشمان است به خوبی به پیش ببریم آن امری که باقی می ماند تشخیص لحظه ی درست جهت آغاز نبرد نهایی است. واین البته وظیفه فرداست.

اکنون بعد از دو هفته مبارزه پر شور در شهرهای بزرگ وکوچک و بعد از یک سرکوب وحشیانه و گسترده رژیم و فروکش نسبی جنبش اعتراضی نباید کوچکترین احساس یاس ونومیدی نمود. نباید فراموش کرد که جنبش اعتراضی در همین مدت کوتاه بسیاری از تابوها ی حاکمین وخط قرمزهای آنان را پشت سر گذارد. نباید فراموش کرد که همچنان تمام تضادها وتناقضات موجود در جامعه لاینحل مانده ومهمتر از همه اینکه رژِیم در کلیت خود در برابر جامعه به زیر سوال رفته است . از اینرو شاید که حربه سرکوب بتواند دامنه مبارزات جاری را محدود کند ولی نمیتواند این مبارزات را بطور کامل مهار کند.نگاهی به اعتراضات کارگری ، تجمع های گوناگون در مقابل زندانهای رژیم در دل همین سرکوب گسترده ، آشکارترین بیان پتانسیل اعتراضی در جامعه است.

نباید فراموش کرد که جنبش توده ای مکانیسم های خود را داشته و به شکل یک خط مستقیم به جلو نرفته و از مسیر اوج وفروکش عبور میکند ، به ویژه آنجا که یک بدیل رادیکال قابل لمس برای توده های مردم موجود نباشد. اکنون فرصتی است که هم پیشروان جامعه و هم توده های مردم به جمع بندی از این دوره از اعتراضات خویش بپردازند. تجاربی که مردم در جریان همین دوره بسیار کوتاه از اعتراضات خویش کسب کرده اند ، تجاربی هستند که در شرایط عادی جامعه سالها ی طولانی برای کسب آنها لازم است. به جرات میتوان گفت که اکنون جامعه ایران جامعه بیش از اعتراضات نیست. توده های مردم و بویژه پیشروان جنبش های رادیکال اجتماعی هم آگاهی بیشتری از توان مبارزاتی خود پیدا کردند وهم آگاهی یافتند که توده های مردم با ذهنیت های متفاوتی به خیابان میایند و اینجا وآنجا هرچند در مقیاس های بسیار محدود شعارهائی را طرح میکنند که عمیقا با منافع طبقاتی و حتی منافع روزمره ومعیشتی آنان در تضاد وتقابل قرار دارد.

توده های مردم وپیشروان جامعه آموختند که بنا به روایت مارکس " انقلاب ضمن پیشروی خود یک ضد انقلاب فشرده ومحکمی به وجود میاورد، یعنی دشمن را مجبور میکند که به وسائل تدافعی بیش از پیشتری متوصل شود ، و بدین طریق وسایل بیش از پیش نیرومندتری برای حمله تهیه نماید." کسب این آگاهیها وظایف جدیدتری در مقابل پیشروان جامعه میگذارد.اگر ضد انقلاب خود را فشرده میکند ، در اینصورت انقلاب نمیتواند در قامت یک انبوه پراکنده به خیابان بیاید ، انقلاب نمیتواند بدون یک رهبری آگاه سراسری سنگر های پیشروی خویش را تسخیر کند، که بدون این رهبری نمیتواند توده های مردم را در پیچ وخم مبارزات روزمره هدایت کند وهمزمان و بطور مداوم در فکر این باشد که هر کدام از گامهایش چگونه اورا به سمت نبرد نهایی و مادیت بخشیدن به بدیل نظام سرمایه داری جمهوری اسلامی هدایت میکند. بدون تردید ما داریمیک دوره را پشت سر میگذاریم. شاید در لحظه کنونی تدارک یک اعتصاب عمومی وهمزمان شکل دادن به جنبشی برای آزادی زندانیان سیاسی و دستگیر شدگان روزهای اخیر از مهمترین مولفه های عبور از این دوره باشد.

بیست ودوم دی 1396دوازدهم ژانویه 2018



ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address