ارسال

خیزش سراسری خاموشی نمی پذیرد!

جهان امروز

خیزش سراسری ریشه در خواسته های فرودستانی دارد که در برابر حکمرانان استثمارگر و ستمکار به مبارزه برخاسته اند. این مبارزه ای است از کف جامعه یعنی مبارزه ی زنان و مردانی که نزدیک به 40 سال به دست حکومت و مناسباتی غیر انسانی سرکوب می شدند، به گرداب مرگ آور بیکاری و بی نانی و زاغه نشینی و خواری کشانیده می شدند و هستی اشان به غارت برده می شد، برای رهایی برخاسته اند، با دستان خالی در برابر حکومتی که لکه ننگی است بر پیشانی بشریت.

در این شرایط تاریخی و خطیر، زنان و مردان مبارز، کودکان کار و خیابان، دانشجویان آزادیخواه، تهی دستان شهر و روستا در سراسر ایران، با شکستن طلسم ترس، قدر قدرتی حکومت اسلامی را به پرسش گرفته اند. اینک، این حکومت و بورژوازی است که می هراسد. اراده مندان خیزش گر، در برابر سپاه تا دندان مسلح، گاردهای ویژه و خونخوار به فرمان حکومتی به مبارزه ادامه می دهند که از جاری ساختن جوی خون در سراسر ایران هیچ گونه درنگی ندارند. تا کنون 5 تن از دستگیر شدگان زیر شکنجه جان باخته اند، دستکم 4000 تن از خیزشگران، کارگران، زنان و مردان، دانشجویان و دانش آموزان آزاده، دستگیر و زیر شکنجه قرار دارند. خبر می رسد که رضا شهابی، کارگر زندانی از سندیکا ی اتوبوسرانی تهران را از زندان رجایی شهر کرج ربوده و به بند 209 اوین که در اختیار امنیت سپاه پاسداران است به گروگان گرفته شده است. رضا شهابی در حالی که دوران محکومیتش ۱۸دی ماه به پایان می رسید و در پی شکنجه در شرایط وخیمی به سر می برد، به جای انتقال به بیمارستان، از زندان رجایی شهر به بند 209 اوین برده شده است.

سیاست رژیم، سیاست کشتار است، تا به قول خود رهبرانش، تجربه شاه تکرار نشود! سیاست ترسانیدن توده های به پا خاسته از «سوریه ای» و لیبی شدن و عراق شدن ایران است، سیاست ترسانیدن از «تجزیه ایران» و...

هرچند این تبلیغات نقش چندانی در همبستگی، اراده مندی و مبارزه برای سرنگونی حکومت اسلامی بازی نخواهد کرد، اما باید هشیارانه آنها را خنثی کرد و این امکان پذیر نیست، مگر به دست سازماندهندگان آگاه، و پیشاهنگان هشیاری که شعارهای انحرافی را می زدایند، با تبلیغ و ترویج رهنمودها و شعارهای پیشرو، در اتحاد و هبستگی سراسری، در جلب پشتبانی بین المللی، در زدودن انحراف ها و در شناسایی نفوذی های رژیم سراپا بیدارند. سمفونی رفراندم، آهنگ گوشخراشی است که باید آن را خنثی کرد. رفراندم و مجلس مؤسسان، گزینه های بورژوایی- امپریالیستی هستند و آنانی که به کارگزاری سرمایه کمر بسته اند.

خیزش زمانی پایان می یابد که به خواسته هایش  دست یابد. آنهم در پاسخگویی به همین شعار «ساده»: نان، کار، آزادی!

نان، کار، آزادی! یک خواست اجتماعی است نه گروهی از روشنفکران و یا سازمان های سیاسی. خواستی میلیونی در کارخانه و خیابان که جز با سرنگونی انقلابی رژیم به دست نمی آید.

شعار پیش به سوی سازمانیابی شوراها، با خواست سازماندهی هسته های کارگری-سوسیالیستی، بر پرچم کارگران و جنبش تهیدستان، نیمه دوم شعار مرگ بر حکومت و مناسبات را تکمیل می کند.

جنبش گرسنگان، یک ضرورت بود که اینک در خیابان و کارخانه ها مادیت یافته است.

جنبش گرسنگان، پاسخ خود را در ضرورت یک انقلاب می گیرد.

برای پاسخگویی به این خیزش، ضرورت یک انقلاب اجتماعی باید در دستور کار طبقه کارگر باشد. طلسم قدرت نمایی رژیم، در برابر اراده ی توده ها در هم شکسته است.

ارتش کار در همبستگی و اتحاد سراسری از شرق تا غرب و از جنوب تا شمال ایران، با شعار اتحاد، مبارزه، پیروزی، سرنگونی انقلابی را رقم می زند.

طبقه کارگر، در اتحاد با تهیدستان شهر و روستا، همه زنان و مردان به پاخاسته را به ساحل پیروزی می رساند، رهایی طبقه ی کارگر، رهایی همه ی حکومت شوندگان است.

خیزش سراسری، به گذشته باز نمی گردد، حتی اگر تمامی نیروی های سرکوب با توپ و تانک به حکومت نظامی سراسری دست زنند.

پیشاهنگان طبقه کارگر، در حزب خود، رهبری خیزش پیروزمند را با رهبری طبقه کارگر انقلابی تضمین می کنند.



ما را دنبال کنید

تویتر Find us on youtube Follow us on google+ Follow us on facebook CPIran_mailing address